برای ما حادثه است برای موسوی لاری خاطره
آيدين سيارسريع زیاد هم حرف نمیزدند و گهگاهی با متانت فقط نصیحت میکردند و جملات قصار و پندآموز میگفتند و بعد به آرامی خاموش میشدند. الان نمیدانم تاثیر تحریمهاست یا دقیقا چی است که این ندای درون هم بی شعور شده و منتظر است یک اتفاقی بیفتد که سریع دست بگیرد و آدم را مسخره …
آيدين سيارسريع
زیاد هم حرف نمیزدند و گهگاهی با متانت فقط نصیحت میکردند و جملات قصار و پندآموز میگفتند و بعد به آرامی خاموش میشدند. الان نمیدانم تاثیر تحریمهاست یا دقیقا چی است که این ندای درون هم بی شعور شده و منتظر است یک اتفاقی بیفتد که سریع دست بگیرد و آدم را مسخره کند. گفتم: چه مرگته؟ چرا میخندی؟ ندای درون گفت: بابا طرف وزیر کشور بوده دیگه. یه وزیر کشور ساده. تعجب نداره که. گفتم: وزیر کشور… خیلی مهمه. گفت: پسرم شما تو سوئیس زندگی میکنی؟ معلومه روزنامه نمیخونیها! طرف هشت سال رئیس جمهور بوده الان اسم نداره! بهش میگن رئیس دولت اصلاحات. کم مونده بگن خودت هم نمیتونی از اسمت استفاده کنی، مثلا اگه رفتی زنگ خونهای رو زدی پرسیدن کیه؟ باید بگي منم، رئیس دولت اصلاحات. یا مثلا همسرت زنگ میزنه باید بگه سلام رئیس دولت اصلاحات. داری میای سر راه دو کیلو خیار بخر. طرف رئیسِ کابینه … این یکی نه! طرف رئیس مجلس بوده … (عزیزم خط نزن دارم آقاي لاریجانی رو میگم) بله … طرف رئیس مجلس بوده و هست، لنگه کفش پرت میکنن براش. طرف نماینده مجلسه، پسر یکی از بزرگترین تئوریسینهای انقلابه، میره شیراز روش تست کیفیت آجر انجام میدن. حالا دایره تهاجم فقط به اینها محدود نمیشه، یه سری مسئول بودن که الان نیستن. یعنی استراحت میکنن. یه سری هم در برابر استراحت مقاومت میکنن، مثل همین آقای صالحی که از دورههای قبل به جا موندن و متاسفانه اصرار عجیبی به خدمت دارن. اینها رو تو صحن علنی مجلس به رسم بازیافت با سیمان مخلوط میکنن و در راه عمران و آبادانی کشور استفاده میکنن. اونوقت تو میگی چرا به عبدالواحد موسوی لاری حمله کردن؟ خجالت نمیکشی؟ کمی فکر کردم و به ندای درونم گفتم: قضاوت زودهنگام من را ببخش. الان که بیشتر فکر میکنم میبینم حقش بوده موسوی لاری! ندای درونم گفت: ببین حتی خودشون هم مشکلی با این قضیه ندارن، اونوقت تو کاسه داغتر از آش شدی. گفتم: چطور؟ گفت: خود موسوی لاری گفته این مسائل طبیعی است! گفتم: بعد این که نماینده ورامین هم بین مهاجمان عزیز حضور داشته هم طبیعیه؟ ندای درونم گفت: کلا هر چیزی که فکر میکنی غیرطبیعیه، طبیعیه. گفتم: این جملهات خیلی قصار بود! ای کاش نگهش میداشتی واسه جمله آخر رو میکردی. گفت: الان کجای مطلبیم؟ گفتم: تقریبا رسیدیم به آخرش. گفت: یه چیز بامزه. وقتی به اینا میگی شما که تجمع غیرقانونی میکنین، لااقل تهاجم غیرقانونی نکنین، قبلش مجوز بگیرین! میگن: کار ما غیرقانونی نبوده، ما خودمون در اعتراض به بیقانونیها تجمع کردیم. بعد که میپرسیم مگه برای این نشست و فلان همایش مجوز صادر نشده، میگن شده! ولی غلط کرده هر کی صادر کرده! گفتم: خیلی خوبن در کل. اینا ندای درون ندارن؟ ندای درون تاملی کرد و گفت: ندای درون داشتن که از این کارها نمیکردن. ندای درونم این را گفت و خودش ترسید و دیگه حرفی نزد. الان چند ساعته ساکته و خودش رو برای هر گونه حادثه طبیعی آماده میکنه.
179/