پنیر دموکراسی و کلاغ اصلاحات

واقعیت چیز دیگری است؛ واقعیت را باید در ورای عینک‌های گرد، شال‌های دور گردن و لنگه‌کفش‌های رنگین آل‌استار جست‌وجو کرد. آری! واقعیت این است که مدعیان امروز که برای قربانیان حوادث تلخ و دردناک پاریس شمع روشن کرده‌اند خودشان از مردادماه 90 تا مردادماه 92 به مدت 2 سال برای کشته‌شدگان گروه‌‌های تروریستی در سوریه …

واقعیت چیز دیگری است؛ واقعیت را باید در ورای عینک‌های گرد، شال‌های دور گردن و لنگه‌کفش‌های رنگین آل‌استار جست‌وجو کرد. آری! واقعیت این است که مدعیان امروز که برای قربانیان حوادث تلخ و دردناک پاریس شمع روشن کرده‌اند خودشان از مردادماه 90 تا مردادماه 92 به مدت 2 سال برای کشته‌شدگان گروه‌‌های تروریستی در سوریه شمع روشن می‌کردند و آنها را «معارض و اصلاح‌طلب و اپوزیسیون» می‌نامیدند! در حالی که سرهای بریده شهروندان سوری را نمی‌دیدند!

و اما این عبارت‌های تلخ، سرد و غیراخلاقی: «شرم و ننگ بر شما که با یک روزنامه حامی داعش همکاری می‌کنید! شما داعشی هستید و بوی خون می‌دهید! سخیف و مرده‌خوار و حامی خشونت هستید! این تیتر غیراخلاقی چیست؟ بفرمایید شام؟!»

این عبارت‌ها و الفاظ را برخی حامیان به‌اصطلاح روشنفکر در احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب در 2 روز گذشته نثار تعدادی از خبرنگاران و فعالان رسانه‌ای کردند؛ همان حامیانی که رفتار و گفتارشان در 2 روز گذشته درباره حوادث تلخ پاریس و نیز درباره تیتر روزنامه «وطن امروز» با عنوان «بفرمایید شام» مرا یاد نمایش «کافه فرانسه» به کارگردانی و نویسندگی مهران رنجبر انداخت که تابستان امسال در تماشاخانه باران اجرا شد. کافه فرانسه تلاشی بود برای نشان دادن چهره واقعی برخی ایرانی‌ها که ژست و ادای روشنفکری دارند و روشنفکری آنها خلاصه شده است در ادا و اطوارهای ظاهری و چگونگی پوشش که مثلا در آن عینک گِرد زدن نشانه باسواد بودن محسوب می‌شود! کارگردان به صراحت اعلام کرد: «همین‌ها مرا اذیت می‌کرد که نمایش کافه فرانسه را نوشتم. اینکه روشنفکری خلاصه به این شود که شالی به گردن بیندازیم و یک لنگه کفش آل‌استار قرمز یک پایمان و آل‌استار زرد پای دیگرمان باشد و خوش باشیم که روشنفکریم! این شبه‌روشنفکری احمقانه وارد لایه‌های اجتماعی و سیاسی ما هم شده و مردم را گیج کرده است».

آری! در 2 روز گذشته عده‌ای که ظاهر و پوشش و اطوارشان تفاوت چندانی با کاراکترهای حشمت و مراد در کافه فرانسه ندارد، با همان اندازه سطحی‌نگری و ساده‌انگاری در مدت چند دقیقه به تفسیر یک تیتر حرفه‌ای و هنرمندانه پرداختند که ساعت‌ها فکر و اندیشه رسانه‌ای در آن جریان داشت.

این به‌ظاهر روشنفکران دقیقا مانند صحنه‌آرایی کافه فرانسه روی صندلی‌هایی با پایه‌های چندمتری نشستند تا برتری محیط بر شخصیت آنها بیش از پیش آشکار شود. آنها از روی این صندلی‌های بلند از دریچه و زاویه‌ای محدود به فعالیت‌های یک رسانه چشم دوختند و عده‌ای از خبرنگاران و فعالان این رسانه را دعوت به «احساس شرم و ننگ» کردند و آنها را داعشی و حامی داعش نامیدند که تیترها و فعالیت حرفه‌ای‌شان بوی خون می‌دهد!

این افراد زمانی می‌توانند مدعی روشنفکری، دانایی و بینش صحیح باشند که بتوانند با کنار زدن ظواهر و لایه‌های بالایی، تحلیل درست و منطقی از اوضاع و حوادث جهان ارائه کنند، فریب نمایش و مانورهای غربی را نخورند، هویت شرقی و ایرانی خود را حفظ کنند و البته نظرات و عقاید خود را مدام تغییر ندهند.

مروری گذرا بر موضع‌گیری این به‌اصطلاح روشنفکران ایرانی درباره حوادث سوریه مشخص خواهد کرد که فریب‌خوردگان روباه داعش در ایران کدام کلاغ‌ها هستند؟!

هفدهم مرداد 90 همزمان با روز خبرنگار و در حالی که انتظار می‌رود یک خبرنگار تحلیل درستی از اتفاقات داشته باشد، یک روزنامه زنجیره‌ای در مطلبی با تیتر «بشار باید برود» نوشت: در داخل حکومت سوریه عناصری تندرو هستند که حاضر به هیچ گذشتی نیستند. آنها محکوم به شکست هستند! رسانه‌های به‌اصطلاح اصلاح‌طلب و به‌ظاهر روشنفکر هرگز نتوانستند تحلیلی صحیح از حوادث سوریه ارائه دهند. آنها در توصیف گروه‌های تروریستی حاضر در سوریه از عبارات و توصیف‌های «اپوزیسیون، مخالف و معارض»(!) استفاده می‌کردند.

به طور مثال این رسانه‌ها در 20 و 21 اسفند 90 دولت اسد را کشتی در حال غرق توصیف کردند و آن را به صراحت «رژیم جنایتکار» خواندند و نکته جالب اما تاسفبار اینکه آشکارا از تروریست‌ها و انسان‌کش‌ها با عنوان افرادی که به مقابله با «بی‌عدالتی و کارزار بی‌رحمانه حکومت» برخاسته‌اند یاد کردند! همکاران به‌ ظاهر روشنفکر ما در کلام و عمل اثبات کردند که به‌رغم ژست‌ها و اطوارشان، از کمترین سطح فکری برای ارائه تحلیل‌های منطقی و واقع‌بینانه برخوردار هستند. آنها در این فاصله زمانی 2ساله تلاش کردند مخالفان مسلح بشار اسد را (که به اعتقاد جمهوری اسلامی ایران، تروریست بودند) دارای برنامه و استراتژی برای آینده بهتر سوریه جلوه دهند و از آنها چهره‌ای اصلاح‌طلب، تغییرخواه و متمدن(!) به جامعه ایران ارائه کنند.

حالا اما بادهایی در کتاب روزگار پیچیده و ورق برگشته است. آنهایی که گوش به فرمان باد هستند نیز تغییر رنگ و موضع داده‌اند. آنها سال‌های قبل نادانسته در سوگ تروریست‌ها شمع روشن می‌کردند و امروز هم نادانسته شمع‌های دیگری روشن کرده‌اند و تحلیل‌های سطحی و ساده‌انگارانه ارائه می‌دهند. آنها هرچند برای قربانیان حوادث تروریستی فرانسه صدها شمع روشن کردند اما حتی یک شمع برای ده‌ها هزار قربانی تروریسم در بحرین، عراق، پاکستان، افغانستان، لبنان، سوریه و «منا» روشن نکردند تا همچنان غرب را بر شرق ترجیح دهند. ما نیز سال‌هاست شمع روشن کرده‌ایم تا شما مسیرتان را بهتر بدانید و ببینید. ما امروز هم شمع روشن می‌کنیم اما نه به خاطر حوادث تلخ و دردناک پاریس بلکه در سوگ روشنفکری واقعی و بینش صحیح که این روزها از نبودشان رنج می‌بریم.

176/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا