سرنوشت مردی که خانواده اش را آتش زد
رسيدگي به اين پرونده از ٢٢ تير ٨٨ با اطلاع پليس از وقوع يك فقره آتشسوزي مرگبار در پاكدشت آغاز شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد خانهاي مسكوني به عمد آتش گرفته و يك زن همراه كودك چهار سالهاش بهشدت دچار سوختگي شدهاند و ماموران اورژانس آنها را به بيمارستان منتقل كردهاند. با …
رسيدگي به اين پرونده از ٢٢ تير ٨٨ با اطلاع پليس از وقوع يك فقره آتشسوزي مرگبار در پاكدشت آغاز شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد خانهاي مسكوني به عمد آتش گرفته و يك زن همراه كودك چهار سالهاش بهشدت دچار سوختگي شدهاند و ماموران اورژانس آنها را به بيمارستان منتقل كردهاند. با آغاز تحقيقات ابتدايي، اهالي خانه به كارآگاهان مراجعه و دامادشان را عامل آتشسوزي معرفي كردند.
يكي از آنها در شرح حادثه گفت: «من در پشت بام خانه خوابيده بودم كه ناگهان صداي جيغ و فرياد سوسن را شنيدم. ميخواستم خودم را به طبقه پايين برسانم اما آتش راهرو را پوشانده بود. دوباره به پشت بام برگشتم تا از آنجا بقيه را خبر كنم كه در يك لحظه محمد زمان – متهم –را ديدم كه سوار يك دستگاه موتوسيكلت شد و فرار كرد. هوا تاريك بود اما من چهرهاش را ديدم. خودش بود كه يك بطري بنزين را روي زن و بچهاش ريخت، خانه را آتش زد و متواري شد.»
در حالي كه كارآگاهان تحقيقات ابتدايي براي دستگيري محمدزمان را آغاز كرده بودند از بيمارستان خبر رسيد كه مادر و كودك به دليل شدت سوختگي جان خود را از دست دادهاند. به اين ترتيب پروندهاي با موضوع «قتل عمد» تشكيل و براي رسيدگي در اختيار دايره قتل آگاهي تهران قرار گرفت.
با آغاز تحقيقات، كارآگاهان با استفاده از شگردهاي پليسي و تحت نظر قرار دادن محلهاي تردد متهم، موفق به شناسايي مخفيگاه او شدند و در عملياتي ضربتي دستگيرش كردند. متهم در بازجوييها به قتل زن و كودكش اعتراف كرد و به كارآگاهان گفت: «مدتي بود به رفتارهاي همسرم مشكوك شده بودم. حدس زده بودم ميخواهد به من خيانت كند. اصلا نميتوانستم اين موضوع را تحمل كنم براي همين تصميم گرفتم او را بكشم. روز حادثه يك بطري را پر از بنزين كردم و به خانهام رفتم. نيمه شب بود. همسرم همراه كودك ٤ سالهام خوابيده بودند. با عصبانيت وارد شدم و داد و فرياد كردم. وقتي درگيريمان بالا گرفت، بنزين را روي همسرم ريختم. او نزديك آبگرمكن ايستاده بود براي همين بنزين گر گرفت و كل خانه را سوزاند. فرزندم هم در اين حادثه كشته شد. من نميخواستم او را بكشم. فقط ميخواستم از همسرم انتقام بگيرم.»
با ثبت اعترافات متهم، كيفرخواست پرونده او با عنوان اتهامي قتل صادر و براي صدور حكم به شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد. متهم در جلسه دادگاه بار ديگر اعترافات خود را تكرار كرد و گفت: «من آن شب نميخواستم بچهام را بكشم. فقط ميخواستم از زنم انتقام بگيرم. او ميخواست به من خيانت كند و من طاقت اين موضوع را نداشتم. الان پشيمانم و از اولياي دم تقاضاي بخشش دارم.»
با اين حال متهم كه با درخواست قصاص اولياي دم روبهرو شده بود از قضات دادگاه، حكم اعدام دريافت كرد. اين حكم در ديوان عالي كشور تاييد شد و در حالي كه در آستانه اجرا قرار داشت، خانواده مقتول در ازاي دريافت ديه رضايت خود را از قاتل اعلام كردند و به اين ترتيب متهم از طنابدار نجات يافت.
176/