ثلث كشور زير خط فقر مسكن
شيوا نيك وظيفه :محمدرضا فرهادی پور از دانش آموختگان علوم اقتصادی و عضو هیات علمی موسسه عالی بانکداری است. وی در پژوهشی اقتصادی تامین مالی در بخش مسکن را مورد توجه قرار داده است. سیاستهای حمایتی در این بخش همیشه در مرکز بحث درباره تامین مالی مسکن قرار داشته است. فرهادی پور در این پژوهش …
شيوا نيك وظيفه :محمدرضا فرهادی پور از دانش آموختگان علوم اقتصادی و عضو هیات علمی موسسه عالی بانکداری است. وی در پژوهشی اقتصادی تامین مالی در بخش مسکن را مورد توجه قرار داده است. سیاستهای حمایتی در این بخش همیشه در مرکز بحث درباره تامین مالی مسکن قرار داشته است. فرهادی پور در این پژوهش تلاش کرده تا با برآورد خط فقر مسکن شهری- در قالب شاخصهای شدت و شکاف فقر- و براساس شاخصهای دیگری مانند نرخ پسانداز خانوار، توان تأمین مالی مسکن خانوار و فروضی دربارۀ نحوۀ دادن وامهای دولتی، برآوردی تقریبی از میزان فقر مسکن در کشور بهدست آورده و پس از آن میزان تقریبی منابع لازم برای تأمین مالی مسکن خانوارهای گرفتار فقر مسکن را برآورد کرده است. فرهادی پور در پژوهش اقتصادی خود که از سوی پایگاه خبری وزارت شهرسازی منتشر شده خط فقر مسکن در استان تهران برای هر نفر در ماه را ۱۳۳ هزار تومان تعیین کرده است؛ به عبارتی خط فقر مسکن در استان تهران برای هر نفر در سال جاری (میانگین یکسال)
یک و نیم میلیون تومان نرخگذاری شده است . بنابراین اگر فردی نتواند ماهیانه ۱۳۳ هزار تومان را برای پرداخت هزینه اقامت در مسکن در تهران تهیه کند، بدمسکن محسوب میشود. بر اساس این پژوهش یک خانوار چهار نفری در تهران باید ماهانه ۵۳۲ هزار تومان برای تأمین مسکن پرداخت کند در غیر این صورت زیر خط فقر مسکن قرار دارد. همچنین در این پژوهش آمده بهترین استان از نظر درآمد مردم برای تهیه مسکن، استان تهران است که تنها
۱۱ درصد ساکنان آن درآمدی زیر خط فقر مسکن دارند. فرهادیپور در این خصوص اشاره کرده ۵۶ درصد مردم سیستان و بلوچستان به عنوان فقیرترین استان کشور از نظر درآمد افراد برای تهیه مسکن مناسب هستند. وی در این پژوهش معیار را سرانه سطح زیربنا در نظر گرفته است، برای اندازه گیری خط فقر مسکن به طور متعارف دو ضابطه وجود دارد که یکی بر حسب «سرانه تعداد اتاق» است که یعنی سرانه هر خانوار چند اتاق است و دیگری
«سرانه سطح زیربنای» مسکن است. با این معیار همین که فرد خانه ای برای خوابیدن همراه با بخشی برای رفع نیازهای اولیه به عنوان آشپزخانه و حمام و سرویس بهداشتی داشته باشد کفایت می کند و این به عنوان مرز این معیار در نظر گرفته می شود و کمتر از آن بد مسکن معرفی می شود.
هر چند رقم اعلام شده خط فقر مسکن در پژوهش صورت گرفته که در استان تهران اعلام شده با واقعیت های موجود در جامعه اصلا همخوانی ندارد و با توجه به تعداد اتاق های آن رقم بسیار بالاتری از آنچه اعلام شده، است اما با توجه به معیار سرانه سطح زیر بنا به عنوان خط فقر درست است. شاخص سرانه سطح زیربنا معمولا شاخص قابل اعتبارتری است و با دیگر
شاخص ها همچون مصرف خانوار ارتباط معناداری دارد. دکتر راغفر نیز در سال 87 پژوهشی در این خصوص داشته و درباره تعداد ساکنانی که در شهر تهران زیرخط فقر مسکن قرار دارند گفت: بر اساس پژوهشی که ما در سال 87 برای خط فقر مسکن در شهر تهران انجام دادیم، تعداد خانوارهای زیر خط فقر مسکن بر اساس سرانه میانگین زیربنای 16 متر (فارغ از کیفیت آن) رقمی بسیار بالاتر از 11 درصد بود و بیش از
30 درصد خانوارها زیر خط فقر مسکن قرار داشتند. البته باید این موضوع را مدنظر قرار داد که از سال 87 تا 94 و به خصوص به دلیل افزایش شدیدی که در قیمت مسکن در سال 91 روی داد احتمال اینکه تعداد بسیار بیشتری از خانوارها به زیر خط فقر مسکن سقوط کرده باشند وجود دارد. این پژوهش به خط فقر مسکن در دیگر
شهر ها هم اشاره کرده و طبق آن تنها 6/12 اهالی استان زنجان زیر خط فقر زندگی میکنند که نشاندهنده مناسب بودن درآمد اهالی این استان برای تهیه مسکن مناسب است. با این وجود استانهای کرمان با 4/41 و بوشهر با 2/41 درصد جمعیت زیر خط فقر بعد از سیستان و بلوچستان بیشترین جمعیت زیر خط فقر مسکن را دارا هستند. وی همچنین در بخش دیگری از این پژوهش تاکید میکند که ۳۶ درصد مردم استان بوشهر، ۳۳ درصد اهالی استان کرمان و ۳۱ درصد ساکنان خوزستان در وضعیت فقر مسکن قرار دارند که بایدبرای رفع این معضل، برنامهریزی منسجمی در این استانها صورت گیرد. طبق گفته های فرهادی پور قرار دادن وام مسکن ثابت برای تمامی شهرها که هرکدام شرایط متفاوتی دارند درست نیست بلکه این وام باید متناسب با هر شهر و معضلات آنها تغییر کند و در اختیار آنها قرار گیرد. طبق برآوردهای انجام شده در پژوهش وی بسیاری از این افراد مالک واحد مسکونی خود هستند و تنها اقدام مناسب برای آنها، ارتقای تدریجی شرایط سکونتی و مسکن آنها است اما برای برنامه ریزی نیازمند اولویت هایی هستیم و اصولا هر برنامه ای باید بر مبنای اولویت بندی تهیه و تنظیم شود و اولین و اصلی ترین اولویت با خانوارهای واقع در دهک های اول تا چهارم درآمدی است که مالک واحد مسکونی نبوده و در عین حال به دلیل بالا بودن هزینه اجاره، مجبورند برای حفظ سکونت خود از حجم مخارج انجام شده در مواردی مانند مواد غذایی یا بهداشت خود بکاهند و به این ترتیب گرفتار دور باطل فقر شوند.
فرهادی پور در این پژوهش نتیجه گیری کرده که بیشترین حجم مالی و همچنین حجم کمی از خانوارهای نیازمند حمایت مربوط به استانهای بزرگ کشور است. استانهای تهران، اصفهان، خراسان رضوی و خوزستان و فارس 48 درصد از خانوارهای نیازمند حمایت را در خود جای داده اند. منابع مالی مورد نیاز این خانوارها 65 درصد از منابع مورد نیاز را به خود اختصاص دادهاند.
به گفته این کارشناس اقتصادی، بعد از استان تهران بالاترین خط فقر مسکن در ایران را استان هرمزگان با یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان برای یک سال، استان البرز با یک میلیون و ۱۵۰ هزار تومان و سپس استان سیستان و بلوچستان با ۹۶۰ هزار تومان دارا هستند.کارشناس ارشد اقتصاد مسکن با اشاره به خط فقر مسکن استان ایلام با رقم ۲۸۴ هزار تومان برای یک سال، ادامه داد: با توجه به اختلاف فاحش دو استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان با سایر استانها، به نظر میرسد وضعیت فقر مسکن در این دو استان بسیار بالا بوده و برای اصلاح آن نیازمند منابع مالی فراوانی هستیم.
179/