رویارویی اتفاقی قاتل و برادر مقتول در کارواش
خانواده جوانی ٣٧ساله به نام امیر چندیقبل با مراجعه به پلیس آگاهی استان خراسانرضوی از مفقودشدن او خبر دادند و گفتند امیر سوار بر خودروی شخصیاش منزل را ترک کرد اما دیگر خبری از او نشد و تلفن همراهش را نیز پاسخ نمیدهد. مأموران بعد از دریافت این گزارش تلاش خود را برای پیبردن به …
خانواده جوانی ٣٧ساله به نام امیر چندیقبل با مراجعه به پلیس آگاهی استان خراسانرضوی از مفقودشدن او خبر دادند و گفتند امیر سوار بر خودروی شخصیاش منزل را ترک کرد اما دیگر خبری از او نشد و تلفن همراهش را نیز پاسخ نمیدهد. مأموران بعد از دریافت این گزارش تلاش خود را برای پیبردن به سرنوشت جوان ناپدیدشده آغاز کردند.
سه روز بعد از طرح این شکایت هنگامی که برادر امیر خودرواش را به کارواش برده بود، ناگهان اتومبیل برادرش را مشاهده کرد. او سراغ راننده رفت و از وی درباره امیر پرسید اما راننده مدعی شد چنین شخصی را نمیشناسد و خودرو را تازه خریده و به کارواش آورده است. برادر امیر که این اظهارات را قانعکننده نمیدانست، در تماس با پلیس موضوع را اطلاع داد. به این ترتیب مأموران خود را به محل موردنظر رساندند و راننده را بازداشت کردند.
مظنون ٢٣ساله که مجید نام دارد ابتدا سعی کرد همان ادعاهای اولیه خود را تکرار کند اما چون مدرکی برای اثبات گفتههایش نداشت، درنهایت به قتل اقرار کرد. او گفت با امیر دوست بود و چون با هم اختلاف داشتند وی را با ضربه چاقو به قتل رساند و سپس جسد را در چاهی خارج از شهر انداخت.
کارآگاهان جنایی در ادامه چاه موردنظر را یافتند و جنازه مقتول را از آن بیرون کشیدند. پزشکی قانونی بعد از بررسی جسد تأیید کرد امیر به علت اصابت ضربه چاقو به گردن و قطع رگ حیاتی جان باخته است. به این ترتیب متهم به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و قرار مجرمیت و کیفرخواست علیه او صادر شد. متهم درنهایت در دادگاه کیفری استان خراسانرضوی پای میز محاکمه رفت.
در این جلسه نماینده دادستان جرم مجید را محرز دانست و خواستار مجازات او شد. اولیای دم امیر نیز اعلام کردند درخواستشان صدور حکم قصاص است. در ادامه نوبت به مجید رسید تا از خودش دفاع کند؛ او بار دیگر اتهام قتل را پذیرفت و گفت: «من و امیر مدتی با هم شریک بودیم و اختلاف حساب داشتیم. روز حادثه با هم تلفنی صحبت کردیم و قرار گذاشتیم تا در ملاقات حضوری اختلافاتمان را حل کنیم. امیر با خودرو دنبال من آمد و به سمت خارج از شهر حرکت کردیم.
در راه گفتوگوهای ما به مشاجره تبدیل شد. امیر قصد داشت مرا از خودرو بیرون بیندازد. در همین کشوقوس درحالیکه چاقویی دستم بود به گردن او ضربه زدم و ناگهان خون همهجا پخش شد. امیر خیلی زود جانش را از دست داد. بعد از آن درحالیکه ترسیده بودم تصمیم گرفتم کاری کنم تا کسی متوجه این ماجرا نشود».مجید در ادامه اظهاراتش گفت: «به آن منطقه بهخوبی آشنا بودم به همین دلیل جسد را در چاهی انداختم که گذر کسی به آن حوالی نمیافتاد و از وجود جسد باخبر نمیشد. خودرو را نیز در منطقهای خلوت رها کردم و به منزل برگشتم اما روز بعد تصمیم گرفتم دوباره سراغ اتومبیل امیر بروم. داخل خودرو خونآلود بود و اگر کسی ماشین را میدید میفهمید قتلی در آن اتفاق افتاده است به همین سبب میخواستم ماشین را در کارواش تمیز کنم تا آثار جرم از بین برود اما به طور اتفاقی با برادر امیر مواجه و دستگیر شدم».هیأت قضات بعد از اینکه وکیلمدافع متهم نیز از او دفاع کرد، وارد شور شدند و او را به اتهام قتل عمدی به قصاص و به جرم سرقت به زندان و شلاق محکوم کردند. این پرونده بهزودی در اختیار قضات دیوانعالی کشور قرار خواهد گرفت تا آنها نظر نهایی را اعلام کنند.
179/