ملت ایران؛ آموزش جنسی، فساد نیست!

همین مسئله سبب واکنش هایی از سوی وزیر بهداشت شده است. اعضای کابینه دولت در ماه های گذشته واکنش هایی را نسبت به این مسئله نشان داده اند که به خوبی نشان از لزوم وجود آموزش های صحیح در حوزه بهداشت جنسی دارد. مسئله ای که برخی کارشناسان هم آن را تایید می کنند، کشیده …

همین مسئله سبب واکنش هایی از سوی وزیر بهداشت شده است. اعضای کابینه دولت در ماه های گذشته واکنش هایی را نسبت به این مسئله نشان داده اند که به خوبی نشان از لزوم وجود آموزش های صحیح در حوزه بهداشت جنسی دارد.

مسئله ای که برخی کارشناسان هم آن را تایید می کنند، کشیده شدن پای این مشکلات به طلاق هایی است که حالا رشد آن را بیشتر می شود احساس کرد. استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران در این باره معتقد است: «وقتی می گوییم اقشار مختلف باید آموزش جنسی ببینند، به دلیل آن است که آگاهی شان افزایش پیدا کند، مسئولیت های جنسی را یاد بگیرند و بتوانند از خودشان محافظت و مراقبت کنند.«

گفتگویی را در این باره با عفت السادات مرقاتی خویی استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام داده ایم که در حوزه بهداشت جنسی پژوهش هایی را داشته و فلوشیپ فوق تخصصی در رفتارهای پرخطر جنسی و اعتیاد دارد.

ملت ایران؛ آموزش جنسی، فساد نیست!

وزیر بهداشت اخیرا در خصوص عدم آموزش کافی در حوزه مسائل جنسی هشدار داده و معاون رییس جمهور نیز بخش عمده ای از طلاق ها را به همین موضوع نسبت داده و این در شرایطی است که اغلب مردم حتی از حرف زدن در مورد این مبحث شرم دارند…

نوشته های مشابه

– جای خوشحالی دارد که وزیر در این خصوص هشدارآمیز صحبت کرده اند. همانطور که گفتید به دلیل ویژگی های فرهنگی خاص جوامع مختلف، مسائل جنسی باید مطابق نُرم و هنجار آن جامعه مطرح شود.

ارائه خدمات سلامت جنسی در ایران، مثل دیگر خدمات حوزه سلامت گسترده نیست، آن هم به دو دلیل؛ یکی اینکه سیاستگزاران و تصمیم سازان کشور از این موضوع واهمه دارند. آنها نگرانند که ممکن است نتوان این خدمات را با ویژگی های تخصصی، مطابق هنجارها و در قالب فرهنگی کشور ارائه داد. طبیعتا این اتفاق باید بیفتد که این خدمات با رعایت هنجارها و ارزش های بومی به مردم ارائه شود وگرنه نمی تواند اثربخش باشد.

دومین دلیل این است که تمام افراد کشور و کسانی که در قالب فرهنگی ما زندگی می کنند اعم از مردم، تصمیم سازان و سیاستگزاران، نگاه شان به خدمات جنسی تا حدودی نگاه تناسلی است.

وقتی شما به خدمات جنسی، نگاه تناسلی دارید، مسئله حریم خصوصی مردم مطرح می شود و وقتی پای حریم خصوصی به میان می آید، نه مردم و نه مسئولان طالب نیستند که کسی وارد حریم خصوصی افراد شود.

بنابراین فکر می کنم اگر وزیر بهداشت تایید و حمایت کنند که خدمات این رشته تخصصی در قالب فرهنگی ایران، تنظیم و ارائه شود و زیر نظر متخصصان این اتفاق بیفتد، فرهنگ سازی جدیدی در حوزه جنسی اتفاق می افتد که این فرهنگ، مشابهت زیادی با پایه های فرهنگی و دینمداری خودمان دارد. در آن صورت مردم می توانند از این خدمات به طور اثربخش استفاده کنند.

به نگاه اشتباهی که به مسئله خدمات سلامت جنسی وجود دارد، اشاره کردید. این نگاه از کجا نشأت می گیرد و برای تغییر این دیدگاه چه باید کرد؟

– زمانی بود که در این کشور نمی توانستید راجع به خیلی از موضوعات صحبت کنید. مثلا نمی توانستید راجع به ایدز حرفی بزنید. البته این ویژگی مختص جامعه ایران نیست، هنگامی که در هر جامعه ای موضوعی مطرح می شود که قدری از حساسیت بالایی برخوردار است، زمان می برد تا آن موضوع حساسیت اش را از دست بدهد.

چه زمانی حساسیت اش را از دست می دهد؟ وقتی که هم مردم، هم سیاستگذاران و هم خدمتگزاران ببینند آنگونه که فکر می کردند قرار نیست با مطرح شدن مسائل جنسی، به مردم یا پایه های فرهنگی آسیبی وارد شود. وقتی این را با چشم ببینند، نگاهشان عوض خواهد شد.

طبیعتا هر جای دنیا بخواهید موضوعات جنسی را صرفا تناسلی و عملکردی ببینید، این مسئله با حیا و حریم خصوصی مخلوط می شود که صحبت کردن در موردش در هیچ جای دنیا راحت نیست؛ مردم از اینکه راجع به مسائل جنسی شان صحبت کنند، ابا دارند و سیاستگذاران واهمه دارند که باید چگونه این مسائل مطرح شود؛ بنابراین این نگاه در جوامع بسیاری وجود دارد و در جامعه ای مثل ما که قدری محافظه کارتر است، شدت و حدتش بیشتر است ولی من امیدوارم با حمایت افرادی که قدرت تصمیم گیری و اجرایی دارند، ما متخصصان بتوانیم آن فرهنگ سالم جنسی را با رعایت هنجارهای بومی طراحی کنیم.

من به شما اطمینان می دهم که اگر بربامه ها به این شکل طراحی و اجرا شود، مردم می توانند از سلامت جنسی بسیار خوبی برخوردار باشند. لابد می پرسید چرا می گویم بسیار خوب؟ دلیلش این است که ما با استفاده از برنامه های دینی و ارزش های مان و رعایت حد و مرزها می توانیم قول سلامت کامل جنسی را به مردم بدهیم.

طیف هایی هستند که آموزش مسائل مربوط به رعایت بهداشت جنسی را به معنای ترویج آموزش روابط جنسی می دانند؛ در حالی که بین این دو، مرز باریکی وجود دارد؛ با این نگاه رادیکال باید چه کرد؟

– این یک نگاه با باریک بینی تمام است، در حالی که اگر می گوییم اقشار مختلف باید آموزش جنسی ببینند، به دلیل آن است که آگاهی شان افزایش پیدا کند. مسئولیت های جنسی را یاد بگیرند و بتوانند از خودشان محافظت و مراقبت کنند. به تبع آن، سلامت جامعه به دنبال سلامت جنسی افراد تامین می شود.

اما همانطور که گفتید، افرادی هستند که با باریک بینی تمام، چون نگاه تناسلی به موضوعات جنسی دارند، فکر می کنند اگر آموزش جنسی یا خدمت سلامت جنسی در کشور اشاعه پیدا کند، این به معنای بی بند و باری جنسی است یا قرار است مردم با بی بند و باری جنسی آشنا شوند؛ در حالی که در تمام جوامع نشان داده شده که وقتی آموزش جنسی اصولی، متناسب با سن، فکر و تعاملات جنسی افراد (متناسب با اقشار مختلفی که آموزش می بینند نظیر کودکان، نوجوانان، جوانان و …) باشد، این قدر آگاهی مردم بالا می رود که مسئولیت پذیری شان افزایش پیدا می کند و خودشان سلامت جنسی جامعه را خود به خود تامین می کنند. نگاه باریک بینانه موجود فقط مختص جامعه ما نیست بلکه در جوامع محافظه کار زیادی شاهد این دیدگاه ها هستیم.

آموزش مسائل مربوط به حفظ سلامت جنسی معمولا از چه سنی باید شروع شود؟ به عنوان نمونه، اینکه موضوعاتی آموزش داده شود که کودک بداند چطور از حریم شخصی اش دفاع کند؟

– هر جامعه ای به لحاظ فرمت یا الگوی آموزش جنسی، با جامعه دیگر متفاوت است. در نتیجه جوامع توسعه یافته به گونه ای عمل می کنند، ما نیز باید به گونه دیگری عمل کنیم. مثلا در کشورهای توسعه یافته، بچه ها از همان اوان کودکی و حوالی سه سالگی می توانند با انواع مفاهیم در حوزه جنسی آشنا شوند؛ مثلا با تفاوت حیوان با انسان، تفاوت پسر با دختر و … اما اجازه بدهید من راجع به جامعه خودمان صحبت کنم.

در شرایط فعلی آموزش و پرورش هیچ فرمت یا الگویی برای ادغام آموزش، قوانین یا برنامه های آموزش جنسی در برنامه هایش نداشته و ندارد؛ بنابراین عملا نمی توانیم آموزش مفاهیم جنسی را از مرز سه سالگی برای کودکان مان آغاز کنیم. وقتی می گویم مفاهیم جنسی، به شما اطمینان می دهم که منظور اصلا در حوزه جنسی نیست بلکه این مفاهیم به آموزش مباحث حریم خصوصی، مراقبت از بدن و غیره اختصاص دارد.

ملت ایران؛ آموزش جنسی، فساد نیست!

ما معمولا به والدین کودکان و حتی نوجوانان تا حدود 12 سالگی تعلیم می دهیم چون والدین نخستین آموزگاران جنسی کودکان هستند. در شرایط فعلی نیز در ایران با حمایت بسیاری از خدمتگزاران کشور توانسته ایم والدین زیادی را تعلیم بدهیم تا بتوانند رفتارهای جنسی کودکان شان را مدیریت کنند و در مواقع لزوم به فرزندان شان آموزش بدهند. این آ»وزش هم اختصاصا به مسئله روابط جنسی حیطه بزرگسالان محدود نیست، فقط در مورد مفاهیم حوزه جنسی است که اشاره کردم.

موضوعات آموزشی حیطه والدین برای کودکان، موضوعات بسیار زیادی است. مثلا شناساندن اندام های خصوصی و نحوه مراقبت از آنها، تنها محتوای آموزش جنسی کودکان نیست.

در مورد نوجوانان نیز همینطور است. برنامه هایی را طراحی کرده ایم و به والدین آموزش می دهیم که این برنامه ها شامل مدیریت رفتارهای جنسی نوجوانان است؛ والدین باید این مهارت ها را یاد بگیرند و بدانند که با مسائل بلوغ نوجوان چگونه برخورد کنند.

والدین الان باید به کجا مراجعه کنند؟ چطور می توانند به این محتواهای آموزشی دسترسی پیدا کنند؟

– تا زمانی که مسئولان و وزیر بهداشت تصمیم بگیرند این مسئله را در کشور عمومی کنند، متخصصان باید به والدین تعلیم بدهند. معمولا توسط موسسه های مختلف نظیر شهرداری، برنامه های آموزشی زیادی برای والدین ترتیب می دهیم اما امیدوارم که این برنامه ها به صورت سیستماتیک توسط وزارتخانه های بهداشت، آموزش و پرورش و کلیه سازمان هایی که واقعا دغدغه خدمت به مردم را دارند، تسهیلات ایجاد کنند.

اخیرا بحث راه اندازی کلینیک های سلامت مطرح شده است. این کلینیک ها تا چه اندازه به عنوان محیطی برای ارائه مباحث آموزش جنسی به خانواده ها مفید خواهند بود؟

– کلینیک ها فقط برای حل مشکل مردم و بیماری هایشان نیست بلکه حتما مرکزی است که بتوان در آنها آموزش ارائه داد، پژوهش کرد و خدمات بالینی به مردم ارائه داد.

اینکه هنوز مسئولان وزارت آموزش و پرورش به این نتیجه نرسیده اند که مبحثی درسی را به مسائل بهداشت جنسی کودک و نوجوان اختصاص دهند تا چه اندازه می تواند کودکان را در خطر تعرض های جنسی قرار دهد؟

– در واقع سوال شما گفته های من را تایید می کند که عدم ارائه آموزش های کافی در این زمینه تا چه اندازه می تواند مشکل ساز باشد چرا که برای پیشگیری از تعارضات جنسی، حتما باید میان خانه و مدرسه تعامل برقرار شود. یعنی اگر آ»وزش و پرورش در این مسیر به ما کمک نکند، شاید تعلیم تعدادی از والدین چندان هم اثربخش نباشد.

بنابراین آموزش جنسی در سطح مدارس با فرمت های تخصصی در قالب فرهنگی خودمان یکی از ضرورت هاست، این به معنای هشدار به مسئولان آموزش و پرورش است که نباید این مسئله را نادیده بگیرند، چرا که کودکان در معرض آسیب هستند.

طی چند سال اخیر کشور دوباره سیاست ازدیاد جمعیت را در پیش گرفته است، آن هم در شرایطی که برابر آمارهای اعلامی، مشخص شده که بخش عمده ای از طلاق ها ناشی از مشکلات جنسی است. به نظر شما میان عدم آموزش صحیح مسائل جنسی و بی میلی خانواده ها به فرزندآوری چه رابطه ای می توان قائل شد؟

– ما نمی توانیم از مردم توقع داشته باشیم که بدون اطلاع و بدون تصمیم درست ازدواج کنند، بعد هم برای رعایت سیاست های جمعیتی کشور فرزند بیاورند. مردم باید درست ازدواج کنند، از ازدواج شان خوشحال و راضی باشند و یک فرزند حاصل آن رضایت و خوشایندی باشد.

در چنین شرایطی، طبیعتا فرزند دوم هم خواهند آورد، منتها من فقط از نگاه سلامت جنسی می گویم. ممکن است متخصصان دیگر از ابعاد مختلفی، موضوع را تحلیل کنند اما از آنجا که پرسش شما در حوزه رعایت سلامت جنسی و ارتباط آن با کاهش طلاق و فرزندآوری است، این توضیح را اضافه می کنم. خانواده های زیادی در پی ازدواج اشتباه و ناخوشایند، تصمیم می گیرند تا زمانی که تکلیف این نارضایتی شان روشن نشده، فرزندی به دنیا نیاورند.

ملت ایران؛ آموزش جنسی، فساد نیست!

عملا می توانیم ارتباط خیلی قوی بین اینها ببینیم. پس اگر ازدواجی درست انجام شود و زوجین از رابطه خود خوشحال باشند، محصول آن نعمتی به نام فرزند است و چنانچه امکانات اقتصادی خانواده ایجاب کند، تعداد فرزندان می تواند بیشتر شود اما من شخصا به هیچ ازدواج اشتباهی و خانواده ناراضی، فرزندآوری را توصیه نمی کنم.

برخلاف این دیدگاه که می گویند فرزند بیاورید تا شاد شوید، باید اعلام کنم که فرزند ابزار اصلاح ازدواج های اشتباه نیست، پس در نتیجه حتی مسئولان باید به این توجه کنند که اگر سیاست جمعیتی ایجاب می کند که افراد را تشویق به فرزندآوری کنیم، باید سلامت جنسی آنها را جدی بگیریم. همه انسان ها دوست دارند در فضای امن و خوشحال ازوداج شان خانواده داشته باشند و سایز آن خانواده را هم بزرگتر کنند اما من مطمئنم هیچ مقام مسئولی حاضر نیست برای ازدواجی که آینده نامعلوم دارد، فرزندآوری را تشویق کند.

کشورهایی که تجربه موفق در حوزه آموزش سلامت جنسی داشته، چطور برای ارتقای سطح بهداشت جنسی جامعه شان برنامه ریزی کرده اند؟ می توانید مثالی بیاورید.

– یکی از بهترین کشورهایی که در حوزه تامین سلامت جنسی جمعیتش تلاش زیادی کرده و به اعتقاد من خیلی هم موفق بوده، استرالیا است. الگوهای آموزش جنسی کودکان استرالیا تقریبا در دنیا حرف اول را می زند. برخلاف تصور بعضی ها هیچ ارزشی در این کشور زیر پا گذاشته نمی شود و الگوهای خدمات حوزه سلامت جنسی کاملا مبتنی بر اخلاق و مبانی رشد و تکامل قشری است که به آنها آموزش می دهند.

البته تحقیقات زیادی در دنیا انجام شده که نشان می دهد آموزش جنسی مبتنی بر نُرم و هنجارهای خاص آن جامعه و رعایت ارزش ها و کرامت انسان، تقریبا هیچ تاثیری در بی بند و باری جنسی نداشته است. در استرالیا، گذشته آزادی های جنسی که وجود دارد و با چالش های خود همراه است، سایر مسائل کاملا اخلاق مداری آموزش داده می شود.

اروپا نیز در پیشگیری از حاملگی های ناخواسته بین نوجوانان بسیار موفق عمل کرده است و این همه را فقط مدیون ارائه آموزش های جنسی است. ممکن است افراد در کشور ما چالش هایی را مطرح کنند اما باید بگویم هیچ نیازی نیست که دقیقا الگوهای کشورهای موفق را به ایران بیاوریم و اجرایی کنیم. می توانیم آن الگوها را بومی سازی کنیم و منطبق بر ارزش های بومی خودمان، دقیقا به همان موفقیت ها دست پیدا کنیم؛ البته اگر بعضی از افراد باریک بین اجازه دهند.

سال هاست که با بیماری نظیر ایدز که رابطه تنگاتنگی با عدم آموزش صحیح رفتارهای جنسی دارد، همانند یک تابو رفتار می شود. برای عدم گسترش بیماری هایی که به واسطه روابط جنسی واگیر دارند چه برنامه ریزی هایی می توان داشت؟

– در تمام دنیا که با مسئله عفونت های آمیزشی روبرو هستند، برای پیشگیری از گسترش این بیماری ها و اپیدمی عفونت ها برنامه ریزی می کنند. برای پیشگیری نیز باید دو مسئله را جدی گرفت؛ یکی آموزش جنسی به اقشار مختلف، گروه های در خطر و پر خطر است. در وهله اول اعتقاد راسخ دارم که باید سلامت عمومی را در نظر گرفت. با آموزش عمومی است که مردم سالم، می توانند از خودشان محافظت کنند ولی به این معنی نیست که ما به ارتقای سلامت افرادی هم که در خطرند، پر خطرند یا گرفتارند، توجهی نکنیم.

پس دو مسئله است؛ یکی آموزش سلامت جنسی و دیگری ارتقای سلامت. فکر می کنم اگر در این زمینه فعالیت کنیم، می توانیم تا حدی از گسترش این بیماری یا بیماری های آمیزشی پیشگیری کنیم ولی طبیعی است که رسیدگی و توجه و ارتقای سلامت افرادی که درگیرند هم به طور مستقیم می تواند سلامت جامعه را تامین کند. نه باید آنها را به حال خود واگذار کرد و نه سلامت عمومی را نادیده گرفت. همه ما می توانیم در معرض آلودگی باشیم؛ پس آموزش جنسی اهمیت زیادی دارد.

ملت ایران؛ آموزش جنسی، فساد نیست!

در سال 1994 میلادی نزدیک 179 کشور متعهد شدند خدمات سلامت جنسی و باروری را تا سال 2015 میلادی برای همه مردم فراهم کنند. نمایندگان این کشورها هم قبول کردند که نپرداختن به این تعهدات، نتایج فاجعه باری را برای جامعه جهانی به دنبال دارد؛ آیا ایران جزو این کشورها بوده و الان اصلا در چه وضعیتی است؟

– در کنفرانس بین المللی جمعیت و توسعه (ICPD) که در سال 1994 برگزار شد و ایران هم جزو امضاکنندگان آن بود، چنین چالش هایی مطرح شد و به نتیجه نرسید. مثلا در تعریف بهداشت باروری و بهداشت جنسی، تقریبا ایران یکی از مخالفانی بود که فردگرایی را در این حوزه نپذیرفت ولی به هر حال امضا کرد که حقوق جنسی جمعیت کشورش را تامین کند اما من در جریان جزییات مفاد چالش های ایران در ICPD94 نیستم.

این تفاهمنامه ها اینگونه نبوده که کشورها را وادار به رعایت یک الگوی واحد کند. آنها اصول را گفتند و کشور ما می توانست با رعایت آن اصول و مبتنی بر شرایط و ارزش های بومی خود، این برنامه ریزی را انجام دهد. معتقدم به دلیل محدودیت های نظری در جامعه ایران، مفاد تفاهمنامه یا ICPD در کشور ما از آن زمان تاکنون پیشرفتی نداشته است. امیدواریم این محدودیت های نظری قدری برطرف شود تا بتوانیم به آن اهداف تا حدودی دست پیدا کنیم.

منظورتان از محدودیت های نظری چیست؟

– اینکه تمام تصمیم سازان کشور به یک گونه به آن تفاهمنامه نمی نگرند. برای همه آنها یک چالش، معنای واحدی ندارد؛ مسئله برای برخی چالش بوده و برای برخی نبوده است. وقتی تفاهم نظری و فکری بین سیاستگزاران و تصمیم سازان کشور وجود نداشته باشد عملا یک برنامه در حوزه سلامت نمی تواند به اجرا دربیاید و من فکر می کنم این هم اتفاقی بود که برای همان تفاهمنامه ICPD پیش آمد.

176/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا