من هم ميتوانم
علي روستايي این افراد از نظر دريافتن لغات ضعیفاند و درك خوبي از مفاهیم ندارند. آموزش کلامی ندارند و از لحاظ عاطفی واکنشهای لازم را به دست نمیآورند.در آنها تمرکز و دقت محدود است، اين افراد برای فراگیری از خودشان انگیزهاي نشان نمیدهند، ممكن است علت آن شکستهایی باشد که در هنگام فراگیری با آن …
علي روستايي
این افراد از نظر دريافتن لغات ضعیفاند و درك خوبي از مفاهیم ندارند. آموزش کلامی ندارند و از لحاظ عاطفی واکنشهای لازم را به دست نمیآورند.در آنها تمرکز و دقت محدود است، اين افراد برای فراگیری از خودشان انگیزهاي نشان نمیدهند، ممكن است علت آن شکستهایی باشد که در هنگام فراگیری با آن مواجه شدهاند.
در این دسته ممکن است كساني پیدا شوند که از نظر فراگیری در کارهاي عملی و غیر کلامی به حد متوسط کودکان عادی برسند، به شرط آن كه در موسسات خاص و تحت نظر مربیان کار بلد، فعالیت کنند. البته بسيار ديده ميشود كه كودكان آموزش پذير در كنار كودكان عادي، در مدارس عادي به علت تعصب پدر و مادري كه حاضر به پذيرفتن شرايط كودك خود نيستند، تحصيل ميكنند.
اين والدين نميدانند كه با اين عمل خود نه تنها به بچههاي ديگر در آموزش صدمه ميزنند، بلكه باعث آسيب رساندن به كودك خويش نيز ميشوند.زيرا كودكي كه در دريافت اطلاعات دچار اشكال است نميتواند در كنار كودكان معمولي به علت اختلاف سطح
بهره وري، بهره كافي ببرد. چرا که مدارس کشور ما واجد شرایط مطلوب برای این گونه کودکان نیست و چنین افرادی خیلی زود به کمبودهای خود پیمیبرند.
همکلاسيهايشان آنها را در بازیهاي خود شركت نميدهند و آنان را تمسخر میکنند، معلمانشان هم به دلیل عدم پیشرفت توجهی به آنها نمیکنند لذا عقده حقارت نيز به کمبودها و نارساییهای آنان اضافه میشودلذا توجه به کودکان آموزش پذير در هر جامعهای باید در اولویت برنامهها باشد تا اين كودكان تحت اتخاذ تصميمات نادرست دچار آسيب بيشتري نشوند.البته امروزه پژوهش درباره کودکان استثنایی با هدف یافتن راهكارهاي مناسبتر برای جبران کمبودهای آنان، تسهیل در امر آموزش و دستیابی سریع به آنچه در آموزش مدنظر است، بسیار گسترش یافته ومراكزي براي استفاده اين دسته از كودكان در جهان به وجود آمده اما آنچه هنوز به اندازه نياز به آنان پرداخته نشده است، فرهنگسازي در اين زمينه است. آموزش اين نكته به والديني كه داراي اين دسته كودكان هستند، كه اگرچه پذيرش اين اتفاق براي آنان بسيار دردناك است بايد قبول كنند كه فرزندشان دچار ناتواني ذهني است و اتفاقا اگر به او اهميت ميدهند بايد او را به مراكز آموزشي خاص اين افراد ببرند تا تحت نظارت مربيان خاص بتوانند پيشرفتي حاصل كنند و شانس بيشتري براي فرداي خود داشته باشند.
علل عقب ماندگي كودكان
عوامل متعددي وجود دارد كه باعث بروز
عقب ماندگي ميشود :
1. اختلالات زيادي كه علل اصلي آنها شناخته شده نيست ولي با عقب ماندگي همراهند، عدهاي از عفونتها، مسموميتها، عوامل مكانيكي مانند ضربه، عوامل كروموزومي ناشناخته ، اشعه ايكس و …
2. عقب ماندگي به علت اتفاقات دوران بارداري. شكي نيست كه رشد جنين از بدو تشكيل تحت تاثير شرايط بدني و رواني مادر قرار ميگيرد. به علت رابطه بسيار نزديك بين مادر و جنين بايد گفته دكتر آرنولد گزل را پذيرفت كه ميگويد : « اهميت حوادث دوران نسبتا كوتاه بارداري از حوادث دوران زندگي كمتر نيست». دكتر گزل به آثار عوامل ارث در رشد و تكامل هوش و شخصيت زياد تأكيد ميكند و عقيده دارد كه كودكان همانطوري هستند كه به دنيا آمدهاند. هر كودك با ديگر كودكان فرق دارد و لو اينكه در محيط يكنواخت زندگي كرده باشد وي
به هيچ وجه اثر عوامل محيطي را انكار نميكند.در مرحله زندگي داخل رحمي به علت رشد فوقالعاده جنين، سه چهار ماهه اول دوران بارداري اهميت بسزايي دارد و اكثرا اختلالات بدني و نقايص عضوي در همين دوران از زندگي جنين به وجود آمده و به رشد خود ادامه ميدهند.
عواملي كه در دوران بارداري روي جنين اثر دارند عبارتند از:
1. بيماريهاي مادر :سفليس، بيماري سرخجه، توكسوپلاسنموريس و …
2. سن مادر و حالات رواني او :تحقيقات نشان ميدهد كه در كروموزوم خانمها از 30 سالگي به بعد تغييراتي پيدا ميشود كه ممكن است باعث زایيدن كودكان عقب مانده ذهني شود. بهترين سن ازدواج و زايمان طبق تحقيقات انجام شده بين 20 تا 28 سالگي گزارش شده است. قبل از اين دوران احتمال زايمانهاي مشكل زياد است و بعد از اين سن نيز مخاطرات آوردن كودك عقب مانده بيشتر ميشود.
ضمنا اثر ناراحتيهاي رواني مادر
غير قابل انكار است. چون اكثر بيماريهاي رواني باعث بياشتهايي، اختلالات خواب و تغييرات بيوشيمي و هورموني ميشوند مسلما اين تغييرات در جنين در حال رشد بيتأثير نخواهد بود .
3. اثر اشعه ايكس:تأثير اشعه ايكس در جنين قطعي است واكثراً باعث اختلالاتي از قبيل عدم رشد جنين،كمبود وزن، عدم رشد مغز، نارسایيهاي هوشي و بالاخره نقايص بدني ميشود. اگر اشعه ايكس به مدت طولاني و درمانهاي اوليه بارداري به بدن و مخصوصا به شكم و ناحيه لگن مادر تابيده شود خطر آن به مراتب بيشتر است. اثر اشعه ايكس در اواخر دوران بارداري يا نزديك زايمان با روشهاي صحيح آن به مدت خيلي كوتاه و يك يا دوبار، خالي از خطر گزارش شده است .
179/