بحران بزرگ نزديك است
وزرای اقتصاد، صنعت، کار و دفاع در نامهای مشترک به رئيس جمهور به دلیل سیاستهای ناهماهنگ و تصمیمات نادرست انتقاد کرده و هشدار دادهاند اگر تصمیم ضربالاجلی گرفته نشود، رکود فعلی تبدیل به بحران خواهد شد. علی طیبنیا، محمدرضا نعمتزاده، علی ربیعی و حسین دهقان در نامهای که به رئیس جمهور نوشتهاند اوضاع نامناسب اقتصادی …
وزرای اقتصاد، صنعت، کار و دفاع در نامهای مشترک به رئيس جمهور به دلیل سیاستهای ناهماهنگ و تصمیمات نادرست انتقاد کرده و هشدار دادهاند اگر تصمیم ضربالاجلی گرفته نشود، رکود فعلی تبدیل به بحران خواهد شد.
علی طیبنیا، محمدرضا نعمتزاده، علی ربیعی و حسین دهقان در نامهای که به رئیس جمهور نوشتهاند اوضاع نامناسب اقتصادی و افت قیمت محصولاتی مانند نفت، مس، فلزات اساسی و افت شاخص بورس را شرح دادهاند و خواستار تصمیمی سریع در عرصه اقتصادی شدهاند. در نامه اي كه وزرا براي رئيس جمهور نوشته اند علاوه بر شمردن مشكلات علت آن نيز بررسي شده است .
آنطور که مهر گزارش داده وزرا در متن نامه ابتدا به مشکلات موجود اشاره کردهاند؛ افت کمسابقه بازار سهام مهمترین مسئلهای است که وزرا به آن اشاره کردهاند و در ادامه هم علل افت سهام و وضعیت شرکتها و حوزههای مختلف که در این افت بیسابقه موثر بوده را بر شمردهاند. افت 180 هزار میلیارد تومانی صنایع مهم و تاثیرگذار، روند کاهشی قیمتهای جهانی، افزایش 200 تومانی قیمت دلار مبادلهای، جریان هدایت نقدینگی در بانکها و موسسات اعتباری، مشکلات داخلی خود بنگاهها و نبود تقاضای کافی برای محصولات، ایجاد شرایط انتظاری بعد از توافق هستهای، بسته بودن نمادهای معاملاتی شرکتهای مهم و مطرح بورسی و در نهایت افزایش نرخ سود تسهیلات اعطایی مهمترین عللی است که وزرا در نامه خود به طور مستند و مبسوط آنها را بیان کردهاند.
در ادامه هشدار داده شده که «براساس پیشبینیهای بودجهای شرکتها که در بازار سرمایه موجود است و واقعیتهای موجود در عملیات صنایع مختلف بورسی در برهه کنونی اگر به صورت ضرب الاجل و براساس قواعد حاکم در شرایط بحران اتخاذ تصمیم نگردد، بیم آن میرود که این رکود تبدیل به بحران و آنگاه بیاعتمادی شود که برای زدودن آثار آن شاید مدتها وقت لازم باشد.»
8 عامل موثر بر افت بازار سهام
1-کاهش 180 هزار تومانی ارزش بازار سهام از دی ۹۲ تا پایان مرداد ۹۴. بر اساس این نامه ۳۵ درصد ارزش بازار مربوط به محصولات شیمیایی و فرآوردههای نفتی و ۱۴ درصد ارزش بازار مربوط به فلزات اساسی و استخراج کانههای فلزی و ۱۳ درصد ارزش بازار نیز مربوط به بانکها و موسسات اعتباری است. بنابراین پنج ردیف اول جدول فوق ۶۲ درصد ارزش بازار سرمایه کشور را شامل می شود.
2- دومین عاملی که وزرا در کاهش ارزش بازار برشمردهاند توجه به دو دسته عوامل داخلی و بینالمللی است که در حوزه عوامل بینالملل باید به روند کاهشی قیمتهای جهانی کالاهای پایهای و نفت اشاره کرد. بر اساس آماری که در این نامه اعلام شده، از دی 92 تا مرداد 94 قیمت نفت، فولاد، مس و آلومینیوم در بازارهای جهانی به ترتیب 60، 53، 31 و 14 درصد افت قیمت داشته است که این مسئله تاثیر بسیار زیادی در افت سهام شرکتهای مرتبط با این محصولات داشته است.
3-افزایش قیمت دلار مبادله ای از ۲۷۹۹ تومان در پایان سال ۹۳ به ۲۹۹۶ تومان، هماکنون افزایشی معادل ۲۰۰ تومان به ازای هر دلار موجب افزایش بهای تمام شده محصولات در داخل کشور شده است که در پیش بینی شرکتها ملحوظ نیست و در آینده آثار آن در تعدیل سودآوری شرکتها خواهد آمد.
4-همچنین اعلام شده که باتوجه به نقش بانکها و موسسات اعتباری در هدایت جریانهای نقدی و ایجاد تحرک در صنایع توجه به ارقام و اطلاعات مالی این گروه اهمیت ویژهای دارد. اما نکته قابل توجه این است که سود تقسیمی این گروه از ۶۷۰۰ میلیارد تومان سال قبل به ۱۹۰۰ میلیارد تومان در سال ۹۳ رسیده است و با توجه به روند عملیات بانکها و الزامات بانک مرکزی جهت جبران کسری ذخایر تا ۵ سال آتی بازار بهبود مناسبی در این حوزه پیشبینی نمیشود.
5-در بعد عوامل داخلی کاهش ارزش بازار شرکتهای فعال در بازار سرمایه، هم به مواردی مانند نبود تقاضای کافی برای محصولات، مشکل حاکم بر فعالیتهای اقتصادی و افزایش انباشت موجودی و حسابهای دریافتی صنایع مختلف اشاره شده. به عنوان نمونه در صنعت خودرو صورتهای مالی زیان انباشتهای معادل 200/4 میلیارد تومان را نشان می دهد و این در حالی است که به دلیل بحران نقدینگی، صنعت مزبور در معرض توقف است و موجودی انبار محصول خودروسازان به بيشاز000/100خودرو کف کارخانه رسیده است. وضعیت مشابهی در صنعت فولاد، صنعت مس، مسکن، سیمان، کاشی و سرامیک و معدنیها به عینه مشهود است. در صنعت پتروشیمی که بیش از ۳۵ درصد از ارزش بازار سرمایه را تشکیل میدهد، سیاستهای نامعلوم تعیین نرخ خوراک گاز و همچنین افزایش قیمت دلار مبادلهای که موجب افزایش بهای تمام شده آنها شده است، به رکود این بخش دامن می زند، همچنین کنترل قیمت محصولات تولیدی بعضی از شرکتهای بورسی مانع از تعدیل متناسب درآمدها و هزینهها گردیده است.
6-همچنین در بررسی علل افت بازار سهام نگاهی هم به دستاورد توافق هستهای شده که اگر چه موقعیت بسیار ممتازی برای کشور ایجاد کرده و پیامدهای اقتصادی مثبت فراوانی در آينده به همراه خواهد داشت اما به دلیل انتظار در کاهش قیمت کالاها موجب کاهش تقاضا در بازار شده است.
ضمن اینکه توقع در بازار سرمایه ورود رقبای جدید خارجی برای شرکت های بورسی است و این نکته خود صنایع داخلی را با چالش مواجه کرده و باید برای آن سیاست شفافی اتخاذ و اعلام شود.
7- برخی از نمادهای معاملاتی شرکتها هم اکنون در بازار سرمایه بسته است. از جمله این نهادها، فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، پالایشگاه بندرعباس، پالایشگاه لاوان، پالایشگاه شیراز، سنگ آهن چادرملو، سنگ آهن گل گهر، بانک پاسارگاد، بانک پارسیان، بانک سرمایه و بانک ایران زمین است که پیش بینی می شود بازگشایی نمادهای مزبور ظرف یک هفته آتی بین ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ واحد شاخصهای بورس را کاهش دهد.
۸- نگاهی به اعداد و ارقام محقق شده طبق صورتهای مالی ۹۳ نسبت به ۹۲ و پیش بینی شرکتها برای سال ۹۴ نشان می دهد: مالیات ابزاری شرکتها در سال ۹۳ نسبت به ۹۲ از ۴۲۵۲ میلیارد تومان با ۳۷ درصد کاهش به ۲۶۸۲ میلیارد تومان رسیده است. تسهیلات مالی در سه ماهه اول ۹۴ نسبت به سال ۹۲ از مبلغ ۴۰۶۳۳ میلیارد تومان با افزایش ۱۷ درصد به مبلغ ۴۷۳۶۲ میلیارد تومان رسیده ولی هزینه مالی شرکتها در سال ۱۳۹۲ مبلغ 600/6 میلیارد تومان بوده است در حالی که این عدد در سال ۱۳۹۳ به100/8 میلیارد تومان رسیده است که این افزایش نشان دهنده افزایش نرخ سود تسهیلات اعطایی در سال ۱۳۹۳ است. قابل توجه اینکه بخشی از افزایش رقم تسهیلات به میزان هزینه مالی پرداخت شده شرکت بوده و این در حالی است که مانده تسهیلات نظام بانکی متجاوز از000/700 میلیارد تومان و سهم شرکت های معظم بورسی از این رقم کمتر از 7 درصد است.
جاي خالي ضربه گيرها در اقتصاد پرنوسان ايران
علي طجوزي – شرايط اقتصادي ايران وركودي كه در آن دست وپا مي زند به نحوي جدي وخطرناك شده كه چهار تن از وزراي كابينه در اقدامي بي سابقه به مافوق خود نامهاي نوشته و به شدت هشدار داده اند كه بحران نزديك است ؛آن هم در شرايطي كه انتظار رواني جامعه به خصوص پس از توافق هستهاي به شكلي صورت گرفت كه همگان در انتظار گشايش بازارها وبازگشت رونق به اقتصاد بودند.انتظاري كه تنها رواني بود و تا به امروز هيچ اثري از آن ديده نمي شود .البته بسياري از مشكلات ومعضلات امروز اقتصاد ايران ريشه در دولتهاي قبلي دارد .آن زمان كه بي حساب وكتاب درآمدهاي حاصل از فروش نفت در قالبهاي مختلف به جامعه تزريق شد وهيچ گوشي هم براي شنيدن سخن اقتصاددانان وجود نداشت.اما از سوي ديگر ريشه اصلي تر اين مشكل در گروي اقتصاد تك محصولي وهمچنين دولتي ايران است .اقتصادي به شدت سياسي شده با عمر كوتاه مديريتها واتخاذ استراتژيهاي دولت محور نه ملي نگر.در حال حاضر پرسشي كه مطرح مي شود اين است ؛مقصر وضعيت فعلي كيست يا گناه گردن چه كسي است؟ چرا كه كشورهاي ديگري هم نظير ايران وجود دارند كه بيشتر درآمد آنها از صادرات منابع طبيعي به دست مي آيد اما هيچ كدام به وضعيت شبيه ما دچار نشده اند.براي مثال مي توان به نروژ وشيلي اشاره كرد.يكي صادر كننده نفت است وديگري مس .ضمن اينكه بايد در نظر داشت كه اصلي ترين ويژگي منابع طبيعي دامنه پر نوسان قيمتي آن هاست.جايي كه يكي از مهمترين وظايف دولت يعني داشتن سازوكار براي مهاراثر منفي نوسان خود را نشان مي دهد . اما با نگاهي به آمار وارقام مشاهده ميكنيم كه متاسفانه ضربهگیرهای لازم در اقتصاد ایران برای جلوگیری از انتقال نوسان هاي درآمد نفت به بخش هزینهای وجود نداشته و درنتیجه شاهد نوسان هاي بسیار زیاد در مخارج دولت هستیم.هر چند دولت يازدهم پس از روي كار آمدن با اتخاذ سياستهاي انقباضي سعي در كنترل تورم داشت اما اين سياست هاي كنترلي به گونهاي ديگر به عمق ركود افزود . اما با نگاهي به وضعيت شيلي مي بينيم كه برخلاف ایران که مخارج دولتی کاملا شبیه درآمدهای دولت پرنوسان بوده است در مورد شیلی با توجه به هموار بودن مخارج دولت، مشخص است که نهادها و ابزارهایی مانند حساب ذخيره ارزي كه بعد ها به شكل صندوق توسعه ملي تغيير هويت داد ،وجود دارد. همچنين میتوان حدس زد که نمره و رتبه شیلی در زمینه ابتکارات نهادی از قبیل صندوق تثبیت منابع طبیعی بالا باشد. چنین حدسی کاملا درست است. شاخص کیفیت حکمرانی منابع که مولفههایی مثل محیط نهادی و قانونی، رویههای گزارشدهی و شفافیت را شامل میشود و 58 کشور دارای منابع طبیعی را دربرمیگیرد در سال 2013 برای شیلی رتبه 8 شد درحالی که ایران رتبه 53 را کسب کرد که تقریبا در انتهای جدول جای میگیرد.به این ترتیب مقصر اصلی رکود کنونی، همه آن کسانیاند که اجازه ندادند نهادها و سیاستهای ضربهگیر در برابر تکانههای مثبت و منفی نفتی در اقتصاد مثل صندوق توسعه ملی پاگرفته و تقویت شوند.
179/