دست دادن ظریف و اوباما از نگاهی دیگر
این در حالی است که کشور در شوک و ماتم فرزندان حاجی شان بسر میبرد و در شرایطی که باید حواسها متمرکز موضوع حجاج و عبور کشور از بحران و توطئه سعودیها باشد، اقلیتی در داخل تلاش دارد دست دادن ظریف را مهمترین مسئله و با امنیتی کردن آن بقیه اولویتها را از دستور کار …
این در حالی است که کشور در شوک و ماتم فرزندان حاجی شان بسر میبرد و در شرایطی که باید حواسها متمرکز موضوع حجاج و عبور کشور از بحران و توطئه سعودیها باشد، اقلیتی در داخل تلاش دارد دست دادن ظریف را مهمترین مسئله و با امنیتی کردن آن بقیه اولویتها را از دستور کار خارج نمایند.
برخی منتقدین اتفاق تلخ مکه را رها کردهاند و دست ظریف را بهانه حمله به دولت قرار داده اند. اصل را رها کرده و به دنبال داخلیزه کردن بحرانها میباشند.
یکی از تفاوتهای مهم سفرهای نیویورکی روحانی و احمدی نژاد در اقدامات پیش از سفر میباشد. هنر احمدی نژاد این بود که برای مصونیت سازی سفرش و اینکه اقداماتش در سفر تحت تاثیر اقدامات داخلی قرار نگیرد، همواره در آستانه هر سفر با طرح یک سوژه، ذهن جریانهای داخلی را بر آن متمرکز و منحرف میساخت و خود بدون هیچگونه حاشیهای به سفرش میپرداخت. ولی روحانی تمام تلاش خود را برای آرام سازی فضای داخلی در آستانه سفر به کار میبرد؛ با این حال باز هم مخالفین سوژهای را برای تحت الشعاع قرار دادن پیدا میکنند.
سفر سال گذشته روحانی متاثر از مکالمه تلفنی ایشان و جناب اوباما بود. میزان تاثیر آن سفر در کاهش ایران هراسی و حل پرونده هستهای نادیده انگاشته شد. اگر بناست کسی ناراحت این مصافحه باشد، بایست دلواپسان امریکا ناراحت باشند، چرا که دست دادن به عنوان یک اقدام دیپلماتیک متناظر نبود. اوباما در جایگاه رئیس جمهور بایست با روحانی دست میداد، حالا با وزیر خارجه دست داده است و اقدامی برابر بحساب نمیآید.
برای ایرانیان این دست دادن نه فقط عزت سوز نبود که عین عزت و از موضعی بالاتر میباشد. از سوی دیگر مگر دست اوباما با دست کری چقدر تفاوت دارد؟ چطور میتوان با کری ناهار و قهوه خورد و با او دست داد و عکس یادگاری گرفت اما با اوباما آنهم در حال گذر دست نداد!
مگر پس از جنگ وزیر خارجه وقت ایران با صدام جنایتکار دست نداد؟ به هر روی، این غوغاها طبیعی نیستند. آنچه زیبنده نیست دست برد به بیت المال میباشد. اگر نمایندگان و دلواپسان کنونی نسبت به دست برد به بیت المال این مقدار حساسیت به خرج میدادند وضع مملکت این نبود. دست ظریف بنام مصلحت و بنام ملت ایران و فرهنگ مداراجوی ایران دراز شد و آنرا باید بوسید؛ دستی که نماینده فرهنگ صلح طلبی، ادب، مدارا و مروت میباشد در هنگام دراز شدن دست دشمن عقب کشیده نمیشود و بسته نیست. دستهای حقیر در مواجهه با دست دراز دشمن میلرزد و اعتماد بنفس پاسخ را ندارند.
این دست بدلیل عزت و حرمت و بهره مندی از پشتوانه عقلی و تدبیر در هنگام جسارت دشمن مشت میشود و در هنگام سلام پاسخ سلام میدهد. اقدام ظریف نه یک حرکت دیپلماتیک صرف که عملی اسلامی و انسانی بود و مصداق رحمت اسلامی و مدارا با دشمن میباشد. این دست دادن نیست که عزت سوز میشود بلکه سر نامحرم به بغل گرفتن و ملت را با سیاستهای دشمن شاد کن مسدود الید کردن عزت سوز میباشد. سیاستهای تحقیر ملت ضد عزت هستند.
دست هایی که باعث لشکر بیکاران و تعطیلی کارخانجات و گرانی سر سام آور و عامل بن بستهای پی در پی هستند عزت سوز میباشند.
دست ظریف همان دستی است که در هنگام تهدید در جمع 1+5 بطرف نماینده اتحادیه اروپا نشانه رفت و با فریاد گفتند ایرانی تهدید بردار نیست؛
دستهایی که عامل ایران هراسی و اتحاد جهانی علیه منافع کشور باشند، عزت سوز و فرصت سوز میباشند.
اما فرق ظریف با دیگران در این است که او به نیکی میداند کجا دست دادن عزت آفرین است و کجا فریاد زدن عزت ساز میباشد.
176/