تاثیر خندوانه، بهنوش بختیاری و تتلو در زبان!
این ویراستار دربارهی شیوع اشتباههای نوشتاری اظهار کرد: بحث بر سر زبان فارسی بحثی است که دیگر شکل ملالانگیز پیدا کرده، اما جالب است که به جای پیشرفت، مدام پسرفت کردهایم. تا زمانی دراز بحث بر سر معادلهای فارسی، رسمالخط و آیین نگارش بود، اما مدتی است که از خیر همهی آن مباحث گذشتهایم، زیرا …
این ویراستار دربارهی شیوع اشتباههای نوشتاری اظهار کرد: بحث بر سر زبان فارسی بحثی است که دیگر شکل ملالانگیز پیدا کرده، اما جالب است که به جای پیشرفت، مدام پسرفت کردهایم. تا زمانی دراز بحث بر سر معادلهای فارسی، رسمالخط و آیین نگارش بود، اما مدتی است که از خیر همهی آن مباحث گذشتهایم، زیرا در حال خفه شدن در سیل غلطهای املایی هستیم.
او همچنین تاکید کرد: اینطور هم نیست که غلطهای املایی به وجود آمده باشند، بلکه با گسترش امکانات و زمینههای نوشتن برای عموم مردم، این غلطها بروز پیدا کردهاند. حتا در همین غلطهای املایی هم دائم پسرفت میکنیم. اوایل غلطها بیشتر به کلمات با ریشهی عربی یا واژههایی که با رسمالخطهای متفاوت نوشته میشوند، محدود میشد. اما امروزه غلطها هم پیشرفت کردهاند و به املای انواع و اقسام کلمات و واژههای ساده نیز رسیدهاند.
او ادامه داد: چیزی که اوایل به شوخی میمانست، ولی حالا شوخی شوخی، جدی شده است! نمونهی شاهکار و ویروسی استفاده از «ه» به جای کسره در هر جای ممکن و ناممکن است. به عنوان مثال زمانی ممکن بود کسی از کمسوادی بنویسد «دصت شما درد نکنه»، حالا رسیدهایم به اینکه مینویسند «دسته شما درد نکنه.» ویروسی که حتا تیتر روزنامهها و زیرنویس برنامههای تلویزیون را هم درنوردیده است.
شکرالهی دربارهی علت این اشتباههای نوشتاری اظهار کرد: استفاده از نوشتار محاورهای رواج پیدا کرده که این به خودی خود بد نیست. اما محاورهای نوشتن چون خودش در فضایی بیقاعده شکل میگیرد و پیش میرود، زمینهساز انبوه غلطهای املایی است.
او افزود: مسئلهی دیگر گسترش ابزارها و فضاهای اشتراکی ساده برای نوشتن است، از پیامک تا فیسبوک، تلگرام و… . با توجه به پایین بودن سرانهی مطالعه در ایران، اغلب مردم صورت نوشتاری واژهها را در حافظه ندارند و به جای آن حافظهی غنی شنیداری از کلمهها دارند که حالا به منبع نگارش در همین شبکهها تبدیل شده است.
او با بیان اینکه مسئولیت همه چیز را هم نمیتوان و نباید به گردن نهادهای حاکمیتی و دولتی نظیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی انداخت، اظهار کرد: فضای آزاد نگارش، محصول دورهی مدرن امروزی است. آزادی شیوهی نگارش کلمات، پابهپای آزادی بیان و تعاطی و تعامل میان جامعه پیش میرود. نباید همه چیز را به فرهنگستان نسبت داد، پس خودِ ما کجاییم؟
او در ادامه گفت: درست است که فرهنگستان بزرگترین مسئولیتها را در این زمینه دارد، اما آیا نافی وظیفه و نقش تکتک ماست؟ آن هم فرهنگستانی که مهمترین واکنش رئیس محترم آن در فضای عمومی، حراملقمه خواندن کسانی است که با معادلهای آن شوخی کردهاند. پس راه حل چیست؟ برخی از روی تنبلی یا کمسوادی خیال میکنیم چون فارسی زبان مادری ماست، پس هر طور که دلمان بخواهد آن را مینویسیم. فارغ از بحثهای تخصصی، کمتر دیدهام که زبانشناسان مباحث را به غلط املایی تعمیم بدهند. برای ایستادن در برابر این هجوم سیلآسای غلطهای املایی باید به باز کردن یک زاویهی سوم فکر کرد.
شکرالهی دربارهی راه حل مشکل غلطهای نوشتاری گفت: باید مسئولیت آگاهیبخشی و آموزش را در جاهای دیگری جست. در دورهی نفوذ بسیار گسترده و عمیق تلویزیون و خصوصاً رسانههای شخصی چهرههای مشهور عامهپسند، باید نوک پیکان توقع برای اصلاح را سمت آنها گرفت. تا حالا از خودمان پرسیدهایم که چرا در هیچ برنامهی پرطرفداری در تلویزیون، مطلقاً هیچ بخش کوتاهی ولو به طنز در اینباره ساخته و پخش نمیشود؟
او افزود: من به عنوان ویراستار و نویسنده نهایتاً بتوانم محتوای آموزشی در این مورد تهیه کنم، ولی رساندنش به انبوه مخاطبان از چه طریقی باید اتفاق بیفتد؟ آیا تعداد مخاطبان من اصلاً با مخاطبان چندین میلیونی برنامهای مثل «خندوانه» قابل قیاس است؟ وقتی بیشترین غلطهای املایی در همین شبکههای اجتماعی و پای صفحههای همین سلبریتیها بروز پیدا میکند، آیا به امکان و توان فوقالعادهی خود همین چهرههای مشهور در این قضیه فکر کردهایم؟
او دربارهی مسئولیت چهرههای مشهور بیان کرد: بازیگر یا خوانندهای که نزدیک به دو میلیون نفر فالوئر یا پیخوان دارد، خودش منبع انتشار غلطهای املایی مضحک است. واقعاً اگر یکی از این چهرههای محبوب یکی از انبوه پستهای لایکخورش را به روش درست نوشتن یک کلمهی غلط اختصاص بدهد، به اندازهی یک عمر تلاش فرهنگستان و آموزش و پرورش و امثال ما چهرههای نامحبوب روی مخاطب عام اثر نمیگذارد؟
این وبلاگنویس در ادامه بیان کرد: مثلاً در کشوری که تیراژ کتاب داستان به زحمت به سههزار نسخه میرسد، بیشتر از ۱۴۰ هزار نفر کتابی را که «خندوانه» معرفی کرده تهیه میکنند و میخوانند. حالا فرض کنید در هر یک از این برنامهها، فقط یک اعلان متنی سادهی ۱۵ ثانیهای پخش شود که مثلاً فرق «غالب» با «قالب» چیست؛ این کار قطعا موثر خواهد بود.
شکرالهی در پایان اظهار کرد: مسئله این است که آنهایی که در این زمینهها فکر میکنند، دستشان به جایی نمیرسد و آنهایی که دستشان میرسد، اغلب فکر نمیکنند. فرقی هم نمیکند که پایگاه خبری پربیننده باشد یا برنامهی محبوب « خنداونه» یا بهنوش بختیاری که بیشترین هوادار اینستاگرامی را در ایران دارد و یا تتلو که چشمهی زلالِ غلطنویسیهای محیرالعقول است! این مشکل را – اگر واقعاً بپذیریم که مشکل است – باید در دل خود مردم حل کرد و باید از طریق هر رسانه، شخصیت یا نهادی که آیین مردمی دارد، پیگیری کنیم.