اعترافات مردی که همسر و دخترش را کشت

مرد روستایی در حالی که بشدت نگران و مضطرب بود و بر سر و صورت خود می‌زد با اشاره دست همسایه‌ها را در جریان وقوع حادثه هولناکی قرار داد. وی در میان گریه و زاری ادعا کرد شب گذشته هنگامی که او در خانه حضور نداشته همسر و کودکش از سوی گروه ناشناسی مورد حمله …

مرد روستایی در حالی که بشدت نگران و مضطرب بود و بر سر و صورت خود می‌زد با اشاره دست همسایه‌ها را در جریان وقوع حادثه هولناکی قرار داد. وی در میان گریه و زاری ادعا کرد شب گذشته هنگامی که او در خانه حضور نداشته همسر و کودکش از سوی گروه ناشناسی مورد حمله قرار گرفته‌اند و در جریان آن دخترش کشته شده و همسرش نیز بی‌حرکت کف اتاق افتاده است.

بدین ترتیب با تماس یکی از حاضران در محل اکیپی از مأموران پاسگاه انتظامی سجاد رود بابل بسرعت خود را به محل حادثه رسانده و تحقیق در این باره را آغاز کردند. بر اساس مشاهدات پلیس دختر بچه 5 ساله خانواده بر اثر اصابت ضربه یک جسم سخت به سرش به کام مرگ فرو رفته بود و مادر او نیز زیر مشت و لگد فرد یا افراد مهاجم بی‌هوش کف اتاق افتاده بود. مرد صاحبخانه که خود را نگران و ناراحت نشان می‌داد در این باره به مأموران گفت: در یک دامداری کار می‌کنم. شب قبل در خانه نبودم. صبح وقتی به خانه برگشتم با صحنه هولناک قتل دخترم ستایش و پیکر بی‌حرکت همسرم فاطمه روبه‌رو شدم.

با هماهنگی‌های پلیسی و قضایی بلافاصله پیکر نیمه جان زن جوان برای درمان به بیمارستان شهید بهشتی بابل منتقل شد. با توجه به اهمیت ماجرا به دستور سرهنگ جعفری فرمانده پلیس بابل اکیپی از مأموران آگاهی مأمور شدند تا با بررسی‌های تخصصی خود پرده از راز این حادثه تلخ بردارند.

بازداشت داماد جوان

کارآگاهان در نخستین اقدام به تحقیق از ساکنان منطقه پرداخته و شنیدند که گاهی اوقات صدای درگیری زوج جوان را شنیده‌اند. در همین راستا حرکات و رفتار مرد جوان از سوی پلیس تحت نظر قرار گرفت و پلیس دریافت که ادعاهای او درباره حضور نداشتن‌اش شب قبل از حادثه در خانه، دروغ است.

بدین ترتیب «ولی» مرد 35 ساله به عنوان مظنون حادثه بازداشت و تحت بازجویی قرار گرفت؛ اما او هر گونه اطلاعی از ماجرای قتل دخترش و حمله به همسرش را منکر شد و ادعا کرد خانواده‌اش را خیلی دوست دارد. این در حالی بود که پلیس مدارک و مستندات غیر قابل انکاری را به دست آورده بود که حضور او را در شب قبل از حادثه در خانه‌اش ثابت می‌کرد. با ارائه این دلایل و مستندات بود که سرانجام قفل دهان مرد روستایی باز شده و پرده از ماجرای اتفاق هولناک شب قبل برداشت.

اعترافات مرد

وی در اعترافات خود به مأموران گفت: مدتها بود که با همسرم فاطمه اختلاف داشتم. شب حادثه وقتی از محل کارم به خانه برگشتم بر سر موضوعی با هم جر و بحث کردیم. در حالی که بشدت عصبانی شده بودم همسرم را زیر مشت و لگد گرفتم در همین بین ضربه‌ای هم به سر دخترم ستایش اصابت کرده و او بی‌حال روی زمین افتاد. نبض او را گرفتم زنده نبود و نفس نمی‌کشید. ترسیده و خانه را ترک کردم. صبح روز بعد وقتی به خانه برگشتم سعی کردم با صحنه‌سازی طوری وانمود کنم که افراد ناشناسی به خانه‌ام حمله کرده و این حادثه را رقم زده‌اند.

سرهنگ «سید محسن جعفری» فرمانده پلیس بابل درباره این حادثه گفت: در پی گزارشی از مرکز 110، در ساعت 9 صبح چهارشنبه، مبنی بر وقوع قتل در یکی از روستاهای جنگلی حومه بخش بند پی غربی، موضوع در دستور کار مأموران پلیس آگاهی، پلیس امنیت عمومی و پاسگاه انتظامی سجادرود، قرار گرفت. مأموران با حضور در محل حادثه واقع در خانه مردی به نام «ولی» با جسد بی‌جان دختری 5 ساله به نام «ستایش» که بر اثر برخورد جسم سخت از ناحیه سر و صورت جان باخته بود و مادرش به نام «فاطمه» 27 ساله که بر اثر ضرب و جرح با صورت خون آلود بشدت زخمی شده بود، مواجه شدند.

فرمانده پلیس بابل با بیان اینکه پدر خانواده به نام «ولی» که در ابتدا از وقوع این حادثه اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد، در ادامه تحقیقات و بازجویی‌های فنی پلیس در کمتر از دو ساعت به قتل دخترش و حمله خونین به همسرش به علت اختلافات خانوادگی اقرار کرد. سرهنگ جعفری افزود: پدر جنایتکار فاش کرد که از ابتدا با همسرش اختلاف داشته و در شب جنایت با وی درگیر شد و دختر و همسرش را بشدت مورد حمله قرار داد که دخترش به علت شدت جراحات وارده جان باخت. بر اساس این گزارش صبح روز پنجشنبه – 48 ساعت بعد – زن جوان نیز بی‌آن‌که بتواند حرفی بزند با وجود تلاش‌های پزشکی در بیمارستان تسلیم مرگ شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا