خشم‌ هایی که «خوب» می‌شوند

میترا شکری: لحظاتی وجود دارند که انسان از شدت خشم نمی‌داند چه کند. نمی‌تواند تصمیم بگیرد خشمش را کنترل کند یا آن را با داد و فریاد بر سر دیگران خالی کند. خشم‌هایی که «خوب» می‌شوند در اين لحظه «خوب» و «درست» عمل‌كردن بهترين راه است اما چه‌كسي است كه بتواند اين مسئله را به‌خوبي …

میترا شکری: لحظاتی وجود دارند که انسان از شدت خشم نمی‌داند چه کند. نمی‌تواند تصمیم بگیرد خشمش را کنترل کند یا آن را با داد و فریاد بر سر دیگران خالی کند.
خشم‌هایی که «خوب» می‌شوند
در اين لحظه «خوب» و «درست» عمل‌كردن بهترين راه است اما چه‌كسي است كه بتواند اين مسئله را به‌خوبي مديريت كند.
براي اينكه خشم به زندگي آدم‌ها آسيب نرساند بايد آن‌ را كنترل كرد. اواخر اسفندماه سال قبل مركز «كنترل خشم» در منطقه 7تهران و بالاي پل سيدخندان راه‌اندازي شد و در حال حاضر در محله شريعتي تهران به‌كار خودش ادامه مي‌دهد. اگر تا به‌حال اسم اين مركز را نشنيده‌ايد و مي‌خواهيد خشم خودتان را كنترل كنيد، بهتر است به اين مركز مراجعه كنيد .يك ساختمان چند طبقه در محله پليس تهران از اول امسال پذيراي كارشناسان و پزشكان حوزه روانشناسي و روانپزشكي شده است. اين تيم همه سعي‌شان بر اين است كه وقتي يك نفر به قول معروف «خون به مغزش نمي‌رسد» كمكش كنند و با اصول علمي آنها را به سمت كنترل كردن خشم‌شان هدايت كنند.
زماني كه وارد مركز كنترل خشم مي‌شوي همه ‌‌چيز آرام است. همه پشت ميزهايشان نشسته‌اند و در انتظار اين هستند كه مراجعه‌كننده وارد دفترشان شود تا كار را آغار كنند. آدم‌هايي كه به‌عنوان مراجعه‌كننده وارد مركز مي‌شوند شكل عجيب و غريبي ندارند و همگي شبيه من و شما هستند. رده سني‌شان از نوجواني شروع مي‌شود و تا تحصيلات دكتري هم در بين مراجعين وجود دارد .نه نشانه خاصي از افسردگي در چهره ‌آنها ديده مي‌شود نه صورت‌شان افروخته است. آنها با علم بر اينكه مشكلاتي در زمينه خشمگين شدن دارند به مركز مراجعه كرده‌اند تا بتوانند اين مشكل را برطرف كنند. خانم رهنما، مسئول اين مركز،مكان‌هاي مختلف اين مركز را نشان‌مان مي‌دهد. شبيه به دفتر كار است و وسيله خاصي در آن به چشم نمي‌خورد كه افراد با آن خشم‌شان را كنترل كنند. خانم رهنما در رشته روانشناسي تربيتي داراي مدرك كارشناسي‌ارشد است. او بازنشسته آموزش و پرورش است و بعد از پشت سر گذاشتن يكسري دوره تخصصي تربيتي توانسته وارد مركز كنترل خشم شود و از زمستان 93 تا الان به‌عنوان مدير مركز مشغول به‌كار است.
وقتي از او مي‌پرسيم شما در اين مركز خدمات گروه‌درماني هم داريد؟ پاسخ مي‌دهد،نه، مشاوره‌هايي كه ما به مراجعه‌كنندگان ارائه مي‌دهيم همگي فردي هستند و خبري از مشاوره‌هاي گروهي نيست. البته نمي‌دانم بعدا اين فعاليت‌ها را در دستور كار‌ي‌مان داشته باشيم يا نه اما در حال حاضر افراد مراجعه مي‌كنند و به شكل فردي و در دوره‌هاي مختلف آموزش مي‌بينند. او از اينكه مركز كنترل خشم تهران توسط رسانه‌ها كمتر معرفي مي‌شود گلايه دارد و مي‌گويد: شهرداري و ارگان‌هايي مثل وزارت ورزش و جوانان در اين زمينه تحقيقاتي انجام داده‌اند اما هنوز در آن حدي نيست كه تا اسم اين مركز را ببريد همه آن را بشناسند و براي بازديد از آن صف بكشند. هنوز اين مركز همگاني نشده و تمام سعي ما بر اين است كه درخصوص اين مركز اطلاع‌رساني كنيم. البته اين را بگويم كه در حال حاضر ما مراجعين خاص خودمان را داريم و استقبال مردم از اين مركز بسيار خوب است.
مردم استقبال كردند
«به‌نظر من يكي از دلايل اصلي كه باعث مي‌شود مردم از مراجعه به روانپزشك و روانشناس امتناع مي‌كنند اين است كه هزينه رفتن به اين مراكز براي خيلي‌ها زياد است اما سعي كرده‌ايم در اين مركز اين مشكل را برطرف كنيم. يك‌ماه اول راه‌اندازي مركز، مراجعين به شكل رايگان تحت درمان قرار مي‌گرفتند اما در حال حاضر براي هر جلسه 5هزار تومان لازم است كه فكر مي‌كنم هزينه اين مقدار پول براي سلامتي در هفته هزينه بسيار كمي است.» اينها توضيحات مسئول مركز كنترل خشم شهرداري تهران است. او البته شيوه ساده پذيرش در اين مركز را هم يكي از دلايل استقبال شهروندان مي‌داند. شما براي پذيرش در اين مركز لازم نيست مراحل پيچيده‌اي را طي كنيد، خانم رهنما مي‌گويد: «زماني كه فرد به مركز مراجعه مي‌كند بايد يك فرم پر كند؛ فرمي كه در آن نشان مي‌دهد اين فرد داراي چه خصوصيات و مشكلاتي است و چطور مي‌شود به او كمك كرد. سؤالاتي كه در فرم وجود دارد در نگاه اول خيلي ساده است اما نتيجه‌اي كه به كارشناسان مي‌دهد بسيار متفاوت از آن چيز ساده‌اي است كه در فرم وجود دارد. مواردي در اين فرم وجود دارد كه وقتي فرد آنها را علامت مي‌زند به ما كمك مي‌كند تا از دليل اصلي پرخاشگري او با خبر شويم و بفهميم دليل اصلي اينكه يك نفر از دوست، اقوام، مادر، پدر و اطرافيان خود خشمگين است،چيست.»
كارشناساني با تخصص‌هاي مختلف
يكي از مزيت‌هاي مركز كنترل خشم اين است كه كارشناسان متخصص و باتجربه زيادي آنجا حضور دارند. بنابراين در اين مركز در مرحله اول در پذيرش عده‌اي كارشناس مراجعان را براساس مشكلاتي كه دارند به متخصصين مختلفي كه عموما دكتري روانشناسي و مشاوره دارند معرفي مي‌كنند؛ هر چند در اين مرحله اختيار با خود فرد است كه بتواند متخصص خودش را انتخاب كند. مثلا اگر خانمي دوست داشته باشد كه مشاور او خانم باشد، مركز در همان سطح براي او مشاور خانم پيدا مي‌كند؛ يعني راه‌اندازان مركز تمام تلاش‌شان را‌ مي‌كنندكه بهترين شرايط براي مراجعين در اين مركز فراهم شود.
مسئول مركز كنترل خشم از مراحل شناسايي يك فرد خشن مي‌گويد:
چطور مي‌شود كه يك نفر به مرحله خشم مي‌رسد؟ در جسم و ذهن او چه اتفاقي رخ مي‌دهد؟
خشم و كينه به نخستين فردي كه آسيب مي‌رساند، خود فرد است، اما باور اين موضوع براي ما هميشه با ترديد همراه بوده چون فكر مي‌كنيم كه اين حرف نصيحتي است كه اطرافيان به ما مي‌كنند تا با ديگران درگير نشويم و ريشه علمي ندارد. درحالي‌كه اينطور نيست و خشم و عصبانيت در واقع به‌خود فرد آسيب مي‌رساند.
خشم ميزان فشار خون و تپش قلب را به هم مي‌ريزد. زماني‌كه يك نفر به سمت خشمگين‌شدن مي‌رود ميزان تپش قلب او از حالتي كه وجود دارد بالاتر مي‌رود و خون شروع مي‌كند به جريان پيدا كردن در اندام‌هاي تحتاني. خون سريع در رگ مي‌دود و به سمت دست و پا مي‌رود و حس خاصي را در بدن به‌وجود مي‌آورد. اگر خودتان هم دقت كرده باشيد در زمان عصبانيت معمولا كارهاي بدني‌اي انجام مي‌دهيد كه در زماني كه حالتان مساعد و خوب است، نمي‌توانيد آن را انجام دهيد. دليلش اين است كه وجود خون در دست و پاي شما باعث مي‌شود قدرت‌تان بيشتر شود. از طرف ديگر خون به اندام‌هاي فوقاني مثل سينه و سر نمي‌رسد و مغز هم از خون خالي مي‌شود. وقتي به مغز خون نمي‌رسد نمي‌تواند مسائل را حلاجي كند و تصميماتي كه در آن لحظه مي‌گيرد معمولا اشتباه هستند. گاهي اوقات آنقدر شدت اين كمبود خون مغز زياد است كه فرد بعد از آرام شدن هم نمي‌داند كه در زمان عصبانيت چه كار كرده و بعضي از جزئيات را به ياد نمي‌آورد. معمولا وقتي در دعوا يا نزاع از يك نفر مي‌پرسيد كه چرا اين كار را انجام داده است، در جواب شما مي‌گويد: «يادم نمي‌آيد»، «مغزم كار نمي‌كرد» و… شايد در نگاه اول فكر كنيد اين حرف‌ها درست نيست اما حقيقت همين است كه فرد واقعا كنترلي روي كاري كه انجام مي‌دهد، ندارد. براي همين بهتر است مشكل خشم و عصبانيت در فرد حل شود تا دست به‌كار اشتباهي نزند. حالت ديگري كه خشم در انسان به‌وجود مي‌آورد و باعث مشكلات ديگر مي‌شود رفتن انسان خشمگين به سمت افسردگي است. همه افراد فاصله‌شان را از آدم‌‌هاي عصباني و خشمگين حفظ مي‌كنند و رفته‌رفته آن فرد به يك آدم تنها و افسرده تبديل مي‌شود كه از ديگران دور است. بايد بدانيم انزوا هر لحظه افسردگي و خشم فرد را بيشتر از گذشته مي‌كند.
خشم يك‌دفعه به آدم دست مي‌دهد يا ريشه خاصي دارد؟
از آنجا كه ريشه اغلب اتفاقات روحي و عادت‌هاي رفتاري آدم‌ها در گذشته‌شان است، امكان دارد كه خشم آدم‌ها هم ريشه در گذشته‌شان داشته باشد و اگر پزشك يا مشاور از اين گذشته با خبر باشد خيلي بهتر مي‌تواند مشكلات را حل و به فرد در كنترل خشم‌اش كمك كند. در اين خصوص مي‌توانم براي شما مثالي بزنم تا بهتر متوجه بشويد. مثلا كودكي را درنظر بگيريد كه در زمان بچگي‌اش هر آنچه را دوست داشته به او داده‌اند و همه اعضاي خانواده مطابق نظر او زندگي كرده‌اند. در آن زمان حتي اگر كودك چيزهاي نامعقول مي‌خواست يا دست به‌كار اشتباهي مي‌زد، باز هم او را تأييد مي‌كردند و مي‌گفتند توي ذوق بچه نزنيم بهتر است. اين وضعيت ادامه پيدا مي‌كرد تا فرد به سن نوجواني و جواني مي‌رسيد و زندگي‌اش به همان شكل ادامه پيدا مي‌كرد. فرد در سنين بزرگسالي با همان خلق و خوي كودكي وارد جمع مي‌شود و از ديگران انتظار دارد مانند او رفتار كنند و همه‌‌چيز طبق نظر او باشد. حال اگر در زندگي خانوادگي فرد، در محل كارش و هر جاي ديگري به مشكلي بر بخورد فكر مي‌كند دنيا به آخر رسيده و هيچ‌كس كارش را درست انجام نمي‌دهد و همين مسئله زمينه‌ساز خشم او مي‌شود.
چطور مي‌شود خشم را كنترل كرد؟
بهترين كار براي دور كردن خشم اين است كه يك نفر بپذيرد در يك رابطه( به هر شكلي كه باشد) قرار نيست همه‌‌چيز طبق خواسته او باشد. هر فردي بايد به اين مسئله فكر كند كه ممكن است خواسته و نظر او هم اشتباه باشد يا فهم آن براي ديگران آسان نباشد.
متأسفانه مسائلي از اين دست اين روزها بيشتر شده است. ما آدم‌هايي را كنار هم مي‌بينيم كه ادعا مي‌كنند علاقه زيادي به يكديگر دارند اما تحمل ندارند طرف مقابل‌شان برخلاف آنها عمل كند. اگر طرف مقابل چيزي برخلاف نظر او بگويد، باتمام عشقي كه فكر مي‌كند دارد، خشمگين مي‌شود و به نقطه عصبانيت مي‌رسد.
خشم و عصبانيت تفاوتي با هم دارند؟
بله. زماني كه فرد خشمگين مي‌شود در واقع پديده‌اي را به‌وجود مي‌آورد به اسم عصبانيت كه كنار هم قرار گرفتن اين دو بسيار آسيب‌رسان است. در بدن و جسم انسان شادي يك هيجان مثبت است و خشم يك هيجان منفي. هر دوي اين حالات از موارد اصلي روح و روان انسان‌ها هستند.
شما اشاره كرديد كه آدم‌ها حتي وقتي عاشق يكديگر هستند هم نمي‌توانند نظر مخالف ديگران را تحمل كنند. چطور مي‌شود براي تحمل‌كردن تمرين كرد؟
هر فرد براي يادگيري هركاري بايد تلاش كند. براي كنترل كردن خشم هم نياز به تلاش و تحمل است. يك خياط وقتي قرار است لباسي را بدوزد بايد پارچه انتخاب كند، الگو داشته باشد، برش بزند، بدوزد، اتو كند و… در نهايت است كه فرد مي‌تواند يك لباس تحويل بگيرد و از آن لذت ببرد. درباره تحمل كردن هم وضعيت به همين شكل است. اصل اوليه اين است كه بتوانيم انعطاف‌مان را بالا ببريم. آدم‌هايي كه سريع به يك مسئله واكنش نشان مي‌دهند دليلش اين است كه انعطاف ندارند. براي انعطاف داشتن يك روش خوب و مناسب وجود دارد. فرد بايد به‌خاطر داشته باشد كه هر وقت عصباني شد، حتي اگر 9درصد حق را به‌خودش بدهد بايد يك درصد را هم براي طرف مقابل بگذارد. اگر اينطور تصميم بگيرد حتما به نتيجه مي‌رسد اما اگر همه حق را به‌خودش بدهد ديگر حرف طرف مقابل را گوش نمي‌دهد و مدام زوم مي‌كند روي خودش و حق را به‌خودش مي‌دهد.

ريشه بسياري از بيماري‌هايي كه افراد دچار آن مي‌شوند اين است كه خشم‌شان را مي‌خورند. اين كار از عصبانيت جلوگيري مي‌كند يا اين تصور اشتباه است؟
صد درصد اشتباه است. تعداد زيادي از آدم‌هايي كه از تنش‌داشتن مشكل دارند فكر مي‌كنند اگر خشم و عصبانيت خودشان را بخورند و آن ‌را به ديگران انتقال ندهند مشكلي به‌وجود نمي‌آيد. آدم‌ها بايد خشم خود را بروز بدهند اما نه آنطور كه به ديگري آسيبي برسانند.
راه و روش انتقال خشم بدون اينكه به كسي آسيب برسانيم به چه شكل است؟
حتما براي‌تان پيش آمده كه يك نفر حرفي بزند كه شما را خشمگين كند. بعد از اينكه كمي آرام شديد با خودتان گفته‌ايد: «مگه چي گفت كه من اينقدر عصباني شدم؟» يا ديگران اين را به شما گفته باشند كه لازم نبود اينقدر عصباني شوي. در اين حالت شما بايد ريشه خشم خود را پيدا كنيد و ببينيد در زمان كودكي يا گذشته‌تان چه اتفاقي رخ داده كه با حرف يا عمل آدم‌ها شما ياد آن مي‌افتيد و واكنش نشان مي‌دهيد. بهترين راه براي كنترل خشم در اين مواقع اين است كه در لحظه‌اي كه استارت خشمگين‌شدن شما زده مي‌شود يك لحظه به اين فكر كنيد كه آيا اين مسئله واقعا خشمگين شدن دارد يا شما از چيز ديگري ناراحت هستيد.
در مركز كنترل خشم شما چه خدماتي به مراجعه‌كنندگان مي‌دهند؟
وظيفه و هدف ما اين است كه خشم را كنترل كنيم و روش‌هايي را درنظر بگيريم كه به فرد كمك مي‌كند خشم خود را خالي كند. براي از بين بردن خشم يكي از راه‌هايي كه مي‌شود آن ‌را امتحان كرد تغيير باورهاي آدم‌هاست. اگر فردي كه فكر مي‌كند همه‌‌چيز بايد طبق نظر او باشد را تشويق كنيم تا باورش را عوض كند، ريشه خشم‌اش را با كمك خودش از بين مي‌بريم.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا