تماشای ابتذال در 4 ساعت!

«برت: به‌نظر تو، «نگاه» از چه زمانی فرو پاشید و از دست رفت؟ ادگار: بعد از اینکه تلویزیون مهار همه‌چیز را در دست گرفت. برت: دقیقا تلویزیون بر چه چیز غلبه کرد؟ ادگار: بر زندگی. تلویزیون باعث شد که زندگی ما به برنامه تحت‌کنترل تبدیل شود». فیلم در ستایش عشق ژان لوک گدار «وقتی از …

«برت: به‌نظر تو، «نگاه» از چه زمانی فرو پاشید و از دست رفت؟

ادگار: بعد از اینکه تلویزیون مهار همه‌چیز را در دست گرفت.

برت: دقیقا تلویزیون بر چه چیز غلبه کرد؟

ادگار: بر زندگی. تلویزیون باعث شد که زندگی ما به برنامه تحت‌کنترل تبدیل شود».

فیلم در ستایش عشق ژان لوک گدار

«وقتی از سرکار به خانه می‌آیم، بهترین تفریح من و همسرم دیدن سریال‌های ترکیه‌ای است. سریال «فاطماگل» و «روزی روزگاری» را دنبال می‌کنم. دیدن زنان زیبا و خانه‌های قشنگ آرامم می‌کند. انگار وارد دنیای جادویی می‌شوم. دیگر مشکلات زندگی از یادم می‌رود. به‌نظرم خیلی مسخره است که بعضی از آدم‌ها در مقابل دیدن این سریال‌ها گارد می‌گیرند. خب اگر این سریال‌ها را نبینیم چه کنیم؟ من به موقعش تئاتر می‌روم. همیشه هم که نمی‌شود کار جدی و روشنفکری انجام داد».

این گفته‌ها برای شما آشنا نیست؟ با اینکه آمار مشخصی وجود ندارد، درحال‌حاضر، بیشتر کسانی که در ایران از ماهواره استفاده می‌کنند، بیننده سریال‌های ترکیه‌ای هستند. آنها تنها مخاطبان عام نیستند، بلکه بسیاری از آنها تحصیلات لیسانس به بالا دارند. این مخاطبان مهم‌ترین دلیل دیدن این سریال‌ها را نداشتن تفریح دیگری در زندگی خود عنوان می‌کنند. هنگامی که می‌خواستم پایان‌نامه‌ام «تحلیل دریافت زنان تهرانی از سریال‌های فارسی‌وان»، را به‌عنوان کارشناس‌ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه ارائه دهم، دریافتم زنان تهرانی بیش از چهار ساعت از وقت خود را به دیدن سریال‌های شبکه‌های خارجی اختصاص می‌دهند.

اگر مرداد سال ٨٨ چشم ایرانی‌ها به سریال‌های فارسی‌وان (آمریکای‌لاتین و کره‌ای) روشن شد، حالا بعد از گذشت شش سال افراد بیشترین زمان دورهم‌بودن در کنار خانواده را به دیدن سریال‌های ترکیه‌ای اختصاص می‌دهند. شاید اکنون زمان آن رسیده باشد که تأثیرات این سریال‌ها روی زندگی‌ها به‌وضوح دیده شود. آخرین خبرها حاکی از آن است که در ایران از هر سه ازدواج یکی به طلاق می‌انجامد. بسیاری از جامعه‌شناسان بر این باورند که یکی از دلایل فروپاشی خانواده‌ها می‌تواند تأثیر همین سریال‌ها باشد. هرچند که در ایران بروز چنین شرایط تلخ اجتماعی را نباید تنها به گردن سریال‌های دنباله‌دار انداخت.

اما بدترین اتفاق را فعالان زنان نیز پیش‌بینی می‌کنند، تصویر زنی که در این سریال‌ها ارائه می‌شود، زنی توخالی است که تنها دغدغه‌اش در زندگی داشتن و تملک یک مرد است و این به‌تدریج اثرات منفی در دیدگاه‌های زنان می‌گذارد و آنها فاصله معناداری از یک زن مستقل و آزادی‌خواه پیدا می‌کنند. هر چند بارها در نکوهش این سریال‌ها و اهداف تولیدکنندگان آن نوشته شده اما تاکنون به دلایل اصلی گرایش مخاطبان به این سریال‌ها پرداخته نشده است. سؤال اساسی اینجاست که چرا زنان ایرانی، سریال‌ها را می‌بینند؟

نه تفریح دارم نه سرگرمی

«ما که هیچ سرگرمی‌ای نداریم. دیدن سریال‌ تنها تفریح و سرگرمی ماست که خود را با آن مشغول‌ می‌کنیم». این را نه‌تنها اکرم، ٢٧ساله، لیسانس، مجرد با شغل آزاد می‌گوید که این نظر بیش از ٤٠ زن ایرانی است. شاید اگر تفریح دیگری وجود داشت، دیگر این سریال‌ها این‌همه مخاطب نداشت: «این سریال‌ها هیچ جنبه خوبی ندارد و چون ما هیچ تفریحی نداریم، این سریال‌ها را نگاه می‌کنیم». این را هم شیرین می‌گوید، او ٣٦ سال دارد و متأهل است. جالب اینجاست که دیدن این سریال‌ها حتی باعث می‌شود که تعداد بسیاری از مخاطبان شبکه‌های بی‌بی‌سی و وی ‌او ای که سیاسی بودند، به‌شدت کاهش پیدا کند، به‌نظر می‌آید که مخاطبان تلویزیونی این روزها تنها به‌دنبال مفری برای رهایی از خبرزدگی و سیاست‌زدگی هستند.

عاشقانه‌ها را که در ایران نمی‌بینیم

موضوعات جذاب و ارائه مسائل عشقی و عاطفی و خانوادگی را هم نباید از یاد برد و موضوعاتی که همواره از مهم‌ترین دلایل دیدن سریال‌های عامه‌پسند در تمام کشورهای دنیاست. اصلا داستان‌های عامه‌پسند به دلیل داشتن موضوعاتی این‌چنینی محبوب خانواده‌ها بوده‌اند. همین عامل باعث شده سریال‌های عامه‌پسند از دهه ١٩٣٠ تا دهه ١٩٦٠ باوجود اینکه موردریشخند منتقدان و مفسران اجتماعی قرار گرفته‌اند، از مؤثرترین و پایدارترین وسیله‌های تبلیغاتی رادیو و تلویزیون باشند.

شهربانو، ٥٢ساله، متأهل، دیپلم و خانه‌‌دار تعریف می‌کند: «داستان‌های بسیارجالبی دارند. مثلا در سریال‌ ققنوس با اینکه اعضای خانواده وضعیت مالی خوبی داشتند اما ناگهان به خاک سیاه نشستند. برخورد و رفتارهای افراد در واکنش به این اتفاق برایم خیلی‌جالب بود. مرتب بی‌قرار بودم که ببینم سرانجام داستان چه می‌شود». یکی دیگر از مخاطبان این سریال‌ها می‌گوید: «مرتب دوست داشتم بدانم داستان فاطماگل چه می‌شود، تم فیلم شبیه زندگی مردم در ایران است. این موضوعات برایم بسیارهیجان‌انگیز است. به‌ویژه ارتباطات روزمره‌ای که میان زنان و مردان است و همواره در سریال‌های ایرانی از نشان‌دادن آن پرهیز می‌شود».

شادی ندارم

کیفیت تصاویر، زیبایی ظاهری شخصیت‌ها، نوع دکور خانه‌ها و مبلمان، هماهنگی و نظم فضا و رنگ‌های به‌کارگرفته در سریال‌ها هم نقش مهمی در دیدن آنها از سوی مخاطبان دارد. ناهید، ٤٤ساله، لیسانس، مجرد و با شغل‌ آزاد می‌گوید: «بازیگر سریال‌ها قیافه‌های خیلی‌خوبی دارند. لباس‌های زیبایی می‌پوشند. زندگی شادی دارند. خانه‌های فوق‌العاده؛ همه‌چیز در این سریال‌ها قشنگ، شیک و باحال است».

شادی و شادبودن یکی دیگر از دلایل دیدن این سریال‌هاست؛ تعدادی از مصاحبه‌شوندگان در مقام مقایسه با سریال‌های ایرانی برآمده و می‌گفتند: «این سریال‌ها همه رنگ دارند، جذاب هستند و مثل سریال‌های ایرانی مرده و غم‌انگیز و بدون جذابیت نیستند». به‌نظر می‌رسد که بسترهای جامعه کنونی ایران اکنون بدون‌رنگ، آشفته و غم‌انگیز است که مصاحبه‌شوندگان تشنه کوچک‌ترین عامل شادی هستند و آن را در سریال‌های فارسی‌وان جست‌وجو می‌کنند.

نگاهی به وضعیت جامعه براساس آمارهای ارائه‌شده، به ما کمک می‌کند که تا حدودی به دلایل این گرایش‌ها پی ببریم. به گزارش «ایسنا»، مشاور ارشد سازمان بهداشت جهانی با بیان اینکه در سرتاسر دنیا میزان بروز افسردگی در زنان بیش از مردان است، گفته است: آمارهای به‌دست‌آمده از پژوهش‌های ایرانی حاکی از آن است که این رقم بیش از ٢٢‌ درصد (حدود ٢٥‌ درصد) است. رقم بالای افسردگی در زنان، یعنی سه تا چهار برابر افسردگی در زنان جهان، نشان از فشارهای روحی و روانی بسیار و شرایط اجتماعی سخت است.

احساس می‌کنم فاطماگلم!

«آشنایی با سبک زندگی سایر کشورها» را نباید فراموش کرد اما مسئله، زمانی مهم می‌شود که خیلی از اعضای خانواده برای اینکه حرفی برای گفتن با هم ندارند، این سریال‌ها را می‌ببیند و درواقع می‌توان گفت که دیدن این سریال‌ها در خانواده، یک نوع دورهمی برای اعضای خانواده است تا بیشتر همدیگر را ببینند و بتوانند در مورد مسائلی همچون شخصیت‌های سریال‌ها حرف بزنند و در قالب آن مسائل و مشکلات خود را هم عنوان کنند. گویی که اعضای خانواده حرف‌زدن با هم را از یاد برده‌اند.

همذات‌پنداری یکی از مهم‌ترین مواردی به‌شمار می‌رود که می‌توان با آن میزان نزدیکی مخاطبان به شخصیت‌های سریال‌های عامه‌پسند را دریافت. همذات‌پنداری یعنی خود را در شرایط و موقعیت فرد دیگری قراردادن. درواقع همذات‌پنداری با شخصیت‌های سریال‌ها به این مفهوم است که مخاطب به دلایل روان‌شناختی و چگونگی زندگی شخصی با یکی از شخصیت‌ها که ماجراهای زندگی مشابهی را گذرانده یا دوست داشته بگذراند، احساس نزدیکی می‌کند. چند نمونه از مواردی که مصاحبه‌شوندگان احساس نزدیکی و همذات‌پنداری با شخصیت‌های سریال‌های فارسی‌وان می‌کنند از این قرار است: «احساس می‌کنم که زندگی‌ام شبیه فاطماگل است. وقتی زندگی‌اش را می‌دیدم دردهای خودم از یاد می‌رفت و احساس خوبی داشتم».

زنان فاسد یا آزادی‌خواه؟

سؤال اساسی اما اینجاست که زنان سریال‌های ترکیه‌ای فاسد هستند یا آزادی‌خواه؟ زنانی که سریال‌ها را می‌بینند گاهی نوعی پیوند و دوستی با آنها برقرار می‌کنند، گاهی خود را به آنها نزدیک و گاهی بسیاردور می‌بینند. نظرات بسیارمتنوع و پیچیده است. حتی مصاحبه‌شوندگانی که به‌شدت خود را مخالف شخصیت زنان سریال‌های فارسی‌وان می‌بینند، در لابه‌لای سایر بحث‌های خود به‌نوعی این زنان را الگوی خود در زندگی قرار می‌دهند. تناقض‌های بسیاری در عبارات این زنان وجود دارد. به‌عنوان مثال یکی از مصاحبه‌شوندگان در جایی از صحبت‌هایش می‌گوید که به‌هیچ‌عنوان از زنان این سریال‌ها ‌خوشش نمی‌آید و این زنان فاسد و بی‌بندوبار هستند ولی در جایی دیگر می‌گوید: این سریال‌ها کلاس درس زندگی من هستند و باید با دقت و در آرامش آنها را ببینم!

تحقیقات پایان‌نامه تحلیل دریافت زنان از سریال‌ها نشان می‌دهد زنانی که تحصیلات لیسانس به بالا دارند، معتقدند که این زنان مستقل، قوی، آزاد، دارای حق و حقوق قانونی هستند و زنانی که دیپلم و زیر دیپلم دارند، می‌گویند که اصلا این زنان مستقل نیستند، بلکه خائن، دروغ‌گو، بی‌بندو‌بار و فاسد هستند. با‌این‌حال گروه میانه‌رویی هم وجود دارد: شخصیت و نقش زنان براساس داستان‌ سریال‌ها تعریف می‌شود که گاهی می‌توانند، خوب باشند و گاهی بد.

با توجه به این دریافت‌های متفاوت به‌نظر می‌رسد که خیلی‌قطعی نمی‌توان گفت که این سریال‌ها می‌توانند همه نگاه‌ها را فرو پاشند و بسترهای اجتماعی و فرهنگی تأثیر مهمی در دریافت این سریال‌ها دارند، با این حال نباید از یاد برد که تلویزیون باعث شد که زندگی ما به برنامه تحت‌کنترل تبدیل شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا