چرا بورس بعد از توافق سقوط کرد؟
پیش از توافق همه تصور میکردند که با اعلام توافق هستهای ایران و گروه ١+۵، بورس تهران رونق قابل توجهی میگیرد و به سمت قله ٨۶ هزار واحدی حرکت میکند ولی برخلاف تجربیات گذشته و انتظارات موجود، اتفاقی غیرمنتظره افتاد و بازار از فردای روز توافق به مدار نزول رفت. در واقع بازار جوگیر سرمایه …
پیش از توافق همه تصور میکردند که با اعلام توافق هستهای ایران و گروه ١+۵، بورس تهران رونق قابل توجهی میگیرد و به سمت قله ٨۶ هزار واحدی حرکت میکند ولی برخلاف تجربیات گذشته و انتظارات موجود، اتفاقی غیرمنتظره افتاد و بازار از فردای روز توافق به مدار نزول رفت. در واقع بازار جوگیر سرمایه اینبار هیجان زده نشد و در شرایطی که همه انتظار رونق و رشد بازار را داشتند، مجبور به عقبنشینی و در پیش گرفتن روندی اصلاحی شد.
در چنین شرایطی برخی کارشناسان و فعالان بازار باز هم حقوقیها را متهم ردیف اول در روند منفی بازار بعد از توافق میدانند و معتقدند برخی شرکتهای حقوقی نزدیک به دولت دهم با در پیش گرفتن سیاست فروش بعد از توافق قصد تخریب دولت یازدهم در انتخابات پیشرو را دارند.
حقوقیها دوباره آستینها را بالا زدند
بررسیها نشان میدهد برخی از شرکتهای حقوقی بیش از ۴٠ درصد ارزش بازار سهام تهران را در اختیار دارند و قادرند با افزایش عرضه روند بازار را دستکاری کنند و به مهندسی شاخصهای بازار بپردازند؛ اتفاقی که در گذشته و به ویژه در دوران دولت دهم بارها توسط آنها انجام شده است. اما تحلیلگران بازار سرمایه بعد از کارشکنی حقوقیها در فروش سهام به جای حمایت از بازار، معتقدند عواملی مانند عدم تزریق نقدینگی از سوی بانکها و عملی نشدن حمایت دولت از بازار سرمایه، پیش خور شدن افزایش قیمتها قبل از اعلام توافق هستهای، نزدیک شدن به زمان برگزاری مجامع، تقسیم سود اندک در مجامع و تمایل سهامداران به فروش، در کنار باقی ماندن ابهامات اقتصادی موجود در صنایع بورسی همچون نرخ خوراک شرکتهای پتروشیمی، اخذ بهره مالکانه معادن، نرخ سود سپرده بانکی و همچنین ابهام در قیمت خودرو در کنار بیاعتمادی سهامداران به حمایت از بورس موجب وارد شدن بازار به فاز منفی بعد از حصول توافق هستهای شده است.
پیشبینی رشد ٣٠ درصدی بورس درکوتاهمدت
با این حال عدهای از تحلیلگران نیز معتقدند که بورس تهران در حال اصلاح بوده و بعد از مدتی کوتاه به روند صعودی بر میگردد و بازدهی ٣٠ درصدی را نصیب سهامداران خود میکند. بهطوری که راهی شدن تعداد زیادی از خریداران به تالار شیشهای در نیمه اول تیر ماه موجب شد تا تعداد خریداران در این ماه ۶۵ درصد رشد پیدا کرده و به بیش از ٣١۶ هزار نفر برسد.
بورس تهران در سه هفته ابتدایی تیرماه رشد کرد و با افزایش قیمت سهام شرکتها و رشد تقاضا، بازدهی سهامداران را تا ١٠ درصد افزایش داد، اما در هفته پایانی تیر ماه مسیر خود را تغییر داد و وارد مدار نزولی شد. بر این اساس تمایل خریداران به خرید سهم در هفتههای ابتدایی تیر ماه موجب عملکرد مثبت بورس در این ماه و رشد ۶۵ درصدی تعداد خریداران، با وجود قرار گرفتن در ماه مبارک رمضان شد. اما در هفته پایانی تیرماه فشار فروش در بورس افزایش پیدا کرد و منجر به توقف روند صعودی بورس و کاهش ٧٠ درصدی خریداران شد.
رشد ۶ درصدی بورس در تیر ماه ٩۴
این در حالی است که بررسی عملکرد بازار در تیر ماه ٩۴ نشان میدهد که علاوه بر رشد تعداد سهامداران و میل آنها به خرید سهم، شاخص بورس تهران نیز با رشد ۶ درصدی معادل ٣ هزار و ٨٣۴ واحدی مواجه شده و از کانال ۶٣ هزار و ٨١٠ واحدی به کانال ۶٧ هزار و ۶۴۴ واحدی رسیده و بازدهی سهامداران را درسطح ٢/٨ درصدی قرار داده است.
برخی از فعالان بازار پیشبینی میکنند که با اتمام روند اصلاحی و کاهش عرضهها از سوی حقوقیها بورس تهران وضعیت متعادلی را در پیش بگیرد و با اتمام مجامع سالانه و بازیابی وضعیت شرکتها از رکود خارج شویم. بنابراین، نباید از افتهای قیمتی اخیر نگران بود، بلکه باید این رفتار را به فال نیک گرفت، زیرا مانع از شیوع رفتار هیجانی در بازار سهام و ایجاد حبابهای قیمتی شده است.
از طرفی اگر وضعیت شرکتها در مجامع سالانه یا گزارشهای سهماهه نمادهای بورسی را بررسی کنیم، متوجه میشویم که هیچ یک از شرکتهای مذکور ویژگی قابل توجهی برای عرضه ندارند و در بهترین حالت به جای تعدیل منفی، عدم تغییر پیشبینی سود مشاهده میکنیم. این امر سبب میشود معاملهگران وضعیت بازار سهام در کوتاهمدت را چندان مناسب ارزیابی نکنند. بنابراین، کسب سودهای نسبتا مناسب (حدودا ١۵ تا ٣٠ درصد در یک ماه اخیر در میان صنایع پیشرو بازار) باعث میشود بسیاری از سهامداران بورسی تصمیم به فروش بگیرند.
علت اصلی این امر، نبود نگاه بلندمدت میان سهامداران است که باعث میشود نتوانند به علت خوشبینیهای موجود در اقتصاد کشور، سهام خود را نگه دارند. در واقع، گرچه بسیاری از شرکتها، به ویژه در گروههایی مثل خودرو، حمل و نقل، لیزینگ، پتروشیمیها و بانکها نسبت به آینده سودآوری خود امیدوار هستند، اما واقعیات فعلی بیانگر نکته دیگری است.
در نتیجه عدم اطمینانی که بهطور کلی و به ویژه در دوران دولت قبلی نسبت به فضای کسب و کار کشور وجود دارد، اجازه نمیدهد بسیاری از سرمایهگذاران نگاه میانمدت و بلندمدت به سرمایهگذاری خود داشته باشند. از طرفی با توجه به اینکه کمتر از دو ماه به اجرای توافق هستهای زمان باقی مانده سرمایهگذاران محتاطانه رفتار میکنند و ترجیح میدهند تا زمان اجرای توافق ریسک نکنند و سیاست صبر را در پیش بگیرند.
در چنین شرایطی اما به نظر میرسد مدیران سازمان بورس نه تنها هیچ راهحلی برای خروج از شرایط منفی فعلی ندارند بلکه حتی حاضر نیستند پاسخگوی چرایی عقبنشینی بازار بعد از توافق هستهای باشند و علت رفتار متناقض بازار را توضیح دهند !