آخرین متدهای فرار از پاسخگویی و نظارت
محمد صفا جویی از دست این خودرو سازها که چه بلانگرفتهها و شیطونهایی هستند واقعا. اینها از بچگیشان همین جور بودند؛ تا میخواستند مورد نظارت قرار بگیرند و پاسخگو باشند، فرار میکردند. پدر یکی از خودروسازان مشهور که نخواست نامش به عنوان پدر آن خوروساز مشهور فاش شود، در تماس تلفنی با چرت نویس گفت: …
محمد صفا جویی
از دست این خودرو سازها که چه بلانگرفتهها و شیطونهایی هستند واقعا. اینها از بچگیشان همین جور بودند؛ تا میخواستند مورد نظارت قرار بگیرند و پاسخگو باشند، فرار میکردند. پدر یکی از خودروسازان مشهور که نخواست نامش به عنوان پدر آن خوروساز مشهور فاش شود، در تماس تلفنی با چرت نویس گفت: «این از بچگیش همین بود.» و وقتی از او پرسیدم: «همین؟» پاسخ داد: «دستتُ بذار زمین».
البته شنیدههای ما حکایت از آن دارد که یکی از این خودروسازان آنقدر از پاسخگویی فرار کرده که الان یک ماه است فقط سوال میکند یعنی به خاطر پاسخگو نبودن، به ورطه پرسشگر بودن افتاده. بچههای کمیسیون تعریف میکنند ازش پرسیدهاند: «در طراحی این خودروی جدید استانداردها رعایت شده؟» که او پاسخ داده: «من از شما میپرسم؛ در طراحی این خودروی جدید استانداردها رعایت شده؟» بعد که بهش گفتهاند: «خب این که سوال ما بود.» او پاسخ داده: «از کی اینجایین؟ 7؟ 8؟» دیگر بچهها جمع کردهاند و پا شدهاند بروند بیرون که یکهو گفته «بگم؟» بچهها گفتند «بله بگو.» که نامبرده پاسخ آخرش را هم که یک پرسش بوده مطرح کرده «مشکل جوونای ما الان استاندارد این خودروئه؟»
به هر حال خودروسازها هم با هم فرق دارند و از قدیم گفتهاند نباید همه خودروسازها را با یک چوب زد. یکی دیگر از این خودروسازها روش دیگری برای پاسخگو نبودن انتخاب کرده است. او به محض اینکه بچههای کمیسیون اصل 44 را میبیند، عینک آفتابی میزند و شروع میکند به سوال کردن از دست اندرکاران خودروسازی، انگار که خودش برای خرید خودرو آنجا آمده باشد. یکی از اعضای کمیسیون که به طور اتفاقی از اقوام درجه یک اواست، طی آخرین بازدید بهش گفته «علی جان اوکیه، شناختمت.» که خودروساز گفته «من علی نیستم. من کامیارم. اِی اِس اِل پلیز.»
یکی دیگر از خودروسازهای فراری از پاسخ و نظارت، طی آخرین اخبار واصله (همیشه دوست داشتم یک بار از
«اخبار واصله» استفاده کنم. مرسی که این فرصت رو بهم دادین. از خانوادهام و دوستام که همیشه حامی من بودن و هر وقت نصف شب پای کامپیوتر نشستم، پرسیدند «این مانیتور نورش کمتر نمیشه؟» تشکر میکنم. همینطور از مجید اخشابی که همواره پیش از نوشتن مطلب با شنیدن ترک «میگن فرشته روزه شو» به من انرژی مثبت داد، تشکر ویژه دارم. یادتونه قبل از پرانتز چی داشتم میگفتم؟ پیشنهاد میکنم یک بار از اول، همین پاراگراف رو دوباره بخونید، چون دیگه میخوام پرانتز رو ببندم. مرسی) در مرزهای شرقی کشور دیده شده است (یعنی کلا تو یک خط جا میشد چیزی که میخواستم بنویسم).
به هر حال آزادی یعنی اینکه همه بتوانند هر جور دلشان میخواهد زندگی کنند دیگر. خودروسازها هم مستثنا نیستند. خب دوست ندارند پاسخگو باشند. یکسری چیزها سلیقهای است، مثل پاسخگو بودن.
امضا: چرت نویس