نجات قاتل دختر جوان از چوبه دار
به گزارش خبرنگار ما، این دختر پس از آن به قتل رسید که متوجه شد پسر مورد علاقهاش با دختری دیگر رابطه برقرار کرده است و قصد دارد با او ازدواج کند. جسد دختر جوان که مونا نام داشت، چهار سال پیش در خیابان خلوتی اطراف تهران پیدا شد. مأموران بعد از شناسایی هویت این …
به گزارش خبرنگار ما، این دختر پس از آن به قتل رسید که متوجه شد پسر مورد علاقهاش با دختری دیگر رابطه برقرار کرده است و قصد دارد با او ازدواج کند. جسد دختر جوان که مونا نام داشت، چهار سال پیش در خیابان خلوتی اطراف تهران پیدا شد.
مأموران بعد از شناسایی هویت این دختر و تحقیق از خانوادهاش، متوجه شدند او از مدتی قبل با جوانی بهنام رضا ارتباط داشته است و با هم تلفنی صحبت میکردند.
ضمن اینکه بعد از بررسی پرینت تلفن همراه مونا متوجه شدند این دختر آخرینبار با رضا تماس تلفنی داشته است و پیامکهای ارسالشده میان آنها نشان میدهد این دو با هم قراری داشتهاند که محل قرار حوالی محل کشف جسد بود. بهاینترتیب رضا بازداشت و بازجویی شد. پسر جوان به قتل مونا اعتراف کرد و گفت مدتی بود دیگر مونا را دوست نداشتم و عاشق دختر دیگری شده بودم. متهم در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: «مدتها بود با مونا رابطه داشتم؛ اما هیچوقت قصدی برای اینکه با او ازدواج کنم، نداشتم تا اینکه چند روز قبل او متوجه شد با دختر دیگری هم رابطه دارم. او به من گفت باید آن دختر را ترک کنم؛ اما من اینبار واقعا عاشق شده بودم و میخواستم ازدواج کنم. فریبا دختر خوبی بود، مثل مونا عصبانی و پرخاشگر نبود و من به او دل بسته بودم؛ البته میخواستم موضوع را به مونا بگویم و بعد ترکش کنم؛ اما او زودتر متوجه شد».
متهم گفت: «وقتی مونا تلفن کرد و گفت متوجه شده است با دختر دیگری رابطه دارم، به او دروغ نگفتم. او گفت آن دختر را ترک کن و دیگر به من خیانت نکن. گفتم نمیتوانم این کار را بکنم، چون قرار است با آن دختر ازدواج کنم. مونا عصبانی شد و فحاشی کرد. او به من گفت باید آن دختر را ترک کنی وگرنه آبروریزی راه میاندازم. قبل از اینکه گوشی را قطع کند، با او قرار گذاشتم و گفتم باید رودررو با هم صحبت کنیم. چند روز قبل از این حادثه من چاقویی خریده و در جیبم گذاشته بودم؛ البته نه برای اینکه کسی را به قتل برسانم. در واقع آن را بدون هیچ دلیلی در جیبم گذاشته بودم. روز حادثه وقتی سرقرار با مونا حاضر شدم، به او گفتم نمیتواند برای من تعیین تکلیف کند و حق ندارد بگوید با فریبا ازدواج نکنم. او عصبانی شد و دوباره فحاشی کرد. من هم کنترل خودم را از دست دادم و با زدن چند ضربه به بدنش، او را به قتل رساندم و بعد فرار کردم.
بعد از اعترافات متهم، درحالیکه خانواده مونا برای او درخواست قصاص کرده بودند و رأی دادگاه نیز قصاص بود، خانواده متهم موفق شدند رضایت اولیایِدم را جلب کنند. بهاینترتیب، رضا با شکایت دادستان و بهدلیل جنبه عمومی جرم در شعبه ٤ دادگاه کیفری شماره یک تهران محاکمه شد. او گفت از کرده خود پشیمان است. متهم ادامه داد: در این چهارسال، در زندان یاد گرفتم خشم خود را کنترل کنم. درس خواندم و مدرک گرفتم و خواستار بخشش دادگاه هستم تا بتوانم به زندگی برگردم.
قضات با پایان جلسه رسیدگی به پرونده، متهم را به چهارسال حبس محکوم کردند که با احتساب ایام بازداشت، او بهزودی آزاد میشود.