باورهای اشتباه ایرانیان درباره خشکسالی

استاد دانشگاه و فعال محیط زیست در روزنامه ایران نوشت: مشکل کمبود آب در کشور این روزها خبری داغ شده و پس از سال‌ها نادیده گرفتن بالاخره شرایط چنان حاد شده است که آحاد مردم و مسئولان متوجه خطرات شدید بی‌آبی و کاهش منابع آبی کشور شده‌ا ند. حتی اکنون سخن از نابودی پاره‌ای از …

استاد دانشگاه و فعال محیط زیست در روزنامه ایران نوشت: مشکل کمبود آب در کشور این روزها خبری داغ شده و پس از سال‌ها نادیده گرفتن بالاخره شرایط چنان حاد شده است که آحاد مردم و مسئولان متوجه خطرات شدید بی‌آبی و کاهش منابع آبی کشور شده‌ا ند.

حتی اکنون سخن از نابودی پاره‌ای از فلات و تمدن ایرانی در صورت نیندیشیدن راه‌حلی برای این بحران می‌رود سخنی که البته با تأملی در تجربه‌های گذشته تاریخ، چندان اغراق‌آمیز نیست و باید جدی گرفته شود.

با همه این اوصاف کم نیستند افرادی که همچنان این پدیده را نوعی خشکسالی گذرا می‌پندارند و تصورشان این است که در پی این خشکسالی روزگار ترسالی در راه است. آنها براحتی چشم و گوش به سخن عالمانه اقلیم‌شناسان بسته‌اند که به ده‌ها زبان می‌گویند روند کنونی در منطقه ما به سوی خشکسالی مزمن است و نباید امیدوار به سال‌های پرباران آینده بود.

از آن مهم‌تر، سال‌ها است که ما با منابع آبی خود حریصانه و بدون هرگونه ملاحظه‌ای برای آینده رفتار می‌کنیم. نوع برداشت ما از آب‌های زیرزمینی و جاری به هیچ‌وجه به گونه‌ای نیست که پایداری منابع آبی را تضمین کند و این منبع حیاتی را برای نسل‌های آینده نیز به ارث بگذارد.

در اوضاع بحرانی کنونی، دلسوزان این مرز و بوم و افراد دوراندیش به تکاپو افتاده‌اند و علاوه بر به صدا درآوردن زنگ‌های خطر، در پی چاره‌جویی برای مدیریت اصولی آب برای مردم این سرزمین برآمده‌اند.

با تمام مخاطراتی که کمبود آب برای مردم ساکن این سرزمین دارد و نیازمند راه‌حلی عاجل است، نباید از حق و حقوق جانداران دیگر از آب غفلت کنیم. کسانی که اخبار و احوال حوزه محیط زیستی ایران را دنبال می‌کنند، قاعدتاً شنیده‌اند اخیراً در جنوب هرمزگان و در یک منطقه بسیار خشک 9 رأس قوچ و میش کمیاب لارستان از فرط تشنگی به دلیل گرمای شدید هوا و خشک شدن چشمه‌ها در بالادست به سمت روستایی رفته و تلاش کردند از آب‌انبار سنتی روستا که سطح آن پایین بوده است آب بنوشند و متأسفانه همگی غرق شده‌اند.

اکنون گرما در مناطق گسترده‌ای از جنوب بیداد می‌کند. چشمه‌ها یا خشک یا کم‌آب شده‌اندو جانوران برای نوشیدن آب مدام ناچارند جابه‌جا شوند و به مناطق نزدیک شهر و روستا بروند. در این مناطق بسیاری از آنها در معرض خطر قرار می‌گیرند و شکارچیان غیر‌مجاز و خلافکار فرصت بازگشت به آنها را نمی‌دهند.

از سوی دیگر در بسیاری از مناطق خشک و نیمه‌خشک کشور آن مقدار آب ناچیزی که از چشمه‌ها بیرون می‌آید را در سال‌های اخیر داخل لوله‌های پلی‌اتیلن کرده‌اند و آبی برای حیات وحش باقی نگذاشته‌اند. در کل، بحران آب حیات‌وحش ایران و زیستگاه‌هایشان را حتی بیش از ما انسان‌ها تهدید می‌کند و اگر چاره‌ای نیندیشیم شمار زیادی از جانوران این سرزمین بر اثر بی‌آبی تلف خواهند شد.

در حال حاضر، سازمان‌های مردم نهاد و مردم طبیعت دوست محلی‌اند که به کمک این زیستمندان مشترک سرزمین ما شتافته‌اند. سازمان حفاظت محیط زیست نه بودجه کافی و نه امکانات سراسری برای مقابله با این معضل دارد. بودجه محدود که به منظور مقابله با خشکسالی در اختیار سازمان قرار دارد شاید تنها برای برخی اقدامات در مناطق چهارگانه حفاظت شده کفاف دهد. از این روست که حرکت‌های مردمی در این زمینه تنها راه حل خواهد بود.

بحران آب در طبیعت مثل هر عامل دیگر که به زنجیره‌ای از تحولات دامن می‌زند در هر اکوسیستم همین منطقه حاکم است و آب اساسی‌ترین عامل در چرخه حیات است. کاهش بارندگی‌ها و خشک شدن ذخایر آبی هم به کاهش علوفه مورد نیاز علفخواران می‌انجامد و هم آنها را از مصرف آب مورد نیازشان محروم می‌کند.

به هر روی در این وضعیت بحران آب باید تصورات خوشبینانه و سنتی را از ذهن مردم دور ساخت که می‌پنداشتند خشکسالی امری طبیعی است و باید به طبیعت اجازه داد خود مشکل را حل کند. واقعیت این است که وضعیت کنونی تا حد زیادی به طور مستقیم و غیر مستقیم محصول عملکرد ما انسان‌هاست.

مدیریت نادرست منابع آبی در سطح ملی و گرمایش دمای زمین به سبب سوخت‌های فسیلی در سطح جهانی دست به دست هم داده‌اند و وضعیت کنونی را رقم زده‌اند. برای برون رفت از مشکل بی‌آبی در زیستگاه‌های طبیعی ناچار از مداخله انسان هستیم. به زبان ساده، ماانسان‌ها مسئول حل مشکل بی‌آبی حیات وحش هستیم. ایرانیان هم بسان ساکنان این سیاره پر مخاطره چاره‌ای جز این ندارند که به‌طور مستقیم یا از طریق کمک به سازمان‌های مردم نهادی که به کمک حیات وحش تشنه سرزمین‌مان شتافته‌اند گامی در راه کاهش مشکل بی‌آبی برای ساکنان مشترک این سرزمین برداند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا