سرنوشت یک افغان پس از تحصیل در ایران

روزنامه ابتکار: قرار است درهای مدارس ایران به روی 250 هزار کودک محروم از تحصیل افغانستانی باز شود. هفته پیش مسئولان سازمان‌های مرتبط در نشستی در برج میلاد دور هم جمع شدند تا در این‌باره گفتگو کنند. تصمیم به چنین اقدامی از جایی آغاز شد که مقام معظم رهبری بر لزوم تحصیل کودکان افغانستانی ایران …

روزنامه ابتکار: قرار است درهای مدارس ایران به روی 250 هزار کودک محروم از تحصیل افغانستانی باز شود. هفته پیش مسئولان سازمان‌های مرتبط در نشستی در برج میلاد دور هم جمع شدند تا در این‌باره گفتگو کنند. تصمیم به چنین اقدامی از جایی آغاز شد که مقام معظم رهبری بر لزوم تحصیل کودکان افغانستانی ایران تاکید کردند.

رسول اسلامی –مدیرکل آسیای غربی وزارت امور خارجه- گفته است “از میان یک‌ونیم میلیون پناهنده افغانستانی در سراسر کشور، 500 هزار نفرِ آن‌ها افراد زیر 18 سال هستند”. همچنین به گفته وی در حال حاضر 340 هزار دانش‌آموز افغانستانی در مدارس ایران در حال تحصیل هستند.

به گزارش فرارو، تحصیل دانش‌آموزان ایرانی تا پیش از این موضوع بحث‌های زیادی بوده است. با وجود موافقت‌ها و مخالفت‌ها در این‌باره کودکان افغانستانی تا کنون و با همه موانع موجود در ایران تحصیل کرده‌اند و بنابر آمار سازمان ملل رتبه ایران در پناهجویی به اتباع بیگانه در جهان رتبه خوبی است. در این میان اما نواقص و مشکلاتی نیز همواره وجود داشته و دارند.

از قنبرعلی دانش تا نشست تحصیل برای افغانستانی‌ها

امیر هاشمی‌مقدم در ابتدا با انتقاد از این عملکرد مسئولین در قبال افغانستانی‌های ساکن تهران گفت: نکته نخست در این‌باره این است که شوربختانه تا رهبر انقلاب در این ماجرا ورود پیدا نکرد، مسئله تحصیل کودکان افغانستانی روند مشخصی نداشت و هر روز به یک شکل اجرا می‌شد. اما به‌هرحال مسئله این است که در کشور ما بسیاری از مسئولین و نهادها تا رهبر نکته‌ای را بیان نکنند، به آن مسئله توجهی ندارند.

وی ادامه داد: زمانی امکان تحصیل برای‌شان فراهم شده بود، مدتی وقفه پیش آمد، دوباره موانع برطرف شد، سال پیش هئیت دولت خبر از رایگان بودن تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی داد و بنابراین رایگان ثبت‌نام کردند، اما به یک باره در وسط سال تحصیلی، مدارس به استناد بخشنامه‌ای جدید از دانش‌آموزان افغانستانی طلب شهریه‌ای دو برابر شهریه سال پیش کردند (با ضرب‌العجل عمدتاً سه چهار روزه)، اینکه اصولا چنین رفتاری عادلانه است یا نه، مورد توجه نبود.

جای خالی کودکان افغانستان

این ایران‌شناس با اشاره به وضعیت تحصیلی قنبرعلی دانش – دانشجوی دکترای افغانستانی شناخته‌شده، در ادامه اظهار کرد: مشکل اینجاست که ساز و کار مشخصی در این‌باره نداریم و این مسئله بیش و پیش از اینکه به افغانستانی‌ها لطمه وارد کند، به حیثیت خود ما لطمه می‌زند و همین نکته موج تبلیغاتی منفی‌ای علیه کشورمان راه می‌اندازد. شوربختانه پیگیری برخی ناعدالتی‌ها علیه افغانستانی‌ها در نظام آموزشی ما دشوار است.

حتی در سطح آموزش عالی شما ببینید یک دانشجوی دکترا به نام قنبرعلی دانش را بدون هیچ دلیلی از دانشگاه اخراج می‌کنند. در برابر آن همه اعتراضی که رسانه‌ها و خبرگزاری‌های ایران، اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب نسبت به این رویداد کردند، تنها با جوابیه‌ای پر از تناقض روبه رو می‌شویم. بعد هم قضیه فراموش شد و رفت به بایگانی تاریخ. اما اینها یک روز دوباره از بایگانی بیرون آمده و کارنامه‌مان مورد بررسی قرار می‌گیرد که چه کردیم. خب در چنین سیستمی اگر فردا یک دانش‌آموز افغانستانی را اخراج کنند چگونه می‌شود پیگیری کرد؟

قنبرعلی تابش دانشجوی دکترا بود و درباره اخراجش روشنگری کرد. رسانه‌های ایرانی هم به‌واسطه اینکه چهره شناخته‌شده‌ای بود تمام‌قد پشت سرش ایستادند؛ اما نتیجه نداد. وی تصریح کرد: با این اوصاف به نظرم با اخراج سلیقه‌ای یک دانش‌آموز یا تغییر دوباره مصوبات حتی ممکن است آب هم از آب تکان نخورد. این نخستین باری نیست که رهبری درباره تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی دستور پیگیری می‌دهند. اما امیدوارم آخرین باری باشد که فقط مدتی توی بوق و کرنا می‌کنند و دوباره فراموش می‌شود.

سرنوشت یک افغانستانی پس از تحصیل در ایران

هاشمی‌مقدم در پاسخ به این سئوال که آیا پس از تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی‌ در ایران، وضعیت کاری آن‌ها چگونه خواهد شد و آیا آن‌ها باید در ایران بمانند و یا به کشورشان بازگردند، گفت: از یکسو بایدی در کار نیست. آنها آزادند که به کشور خودشان باز گردند یا در ایران بمانند. اما در اینجا هم ما داریم خودزنی می‌کنیم. یعنی هزینه کرده و نیرو تربیت می‌کنیم، بعد آنها را دو دستی به کشورهای دیگر تقدیم می‌کنیم. در کشوری که بیشترین مهاجرت و فرار مغزها را دارد، اینکه تحصیل‌کرده‌های مهاجر و پناهنده را هم فراری بدهند امری کاملاً طبیعی است.

اتفاقا تا آنجا که می‌دانم یکی از شرایط پذیرش این افراد در دانشگاه‌های ایران این است که کارت اقامت‌شان باطل شده و با ویزای دانشجویی به تحصیل بپردازند. بنابراین وقتی پس از چهارسال یا بیشتر درس‌شان به پایان رسید باید برگردند کشور خودشان. هیچ کشوری چنین کاری نمی‌کند که ما می‌کنیم.

اتفاقا این هزینه کردن‌ها برای دانش‌آموزان و دانشجویان افغانستانی نمایانگر سیاستهای کلی ما درباره این کشور و سایر کشورهایی است که کمک می‌کنیم. یعنی هزینه مادی می‌کنیم، خیلی هم هزینه می‌کنیم، اما چون برنامه مشخصی نداریم و یا سیاستهای‌مان غیراصولی است، همه آن هزینه‌هایی که کرده‌ایم نادیده گرفته شده و همان سیاستهای غیراصولی‌مان برجسته شده و علیه‌مان استفاده می‌شود.

بلاگردانی!

این پژوهشگر اجتماعی درباره تاثیر اقدام دولت در آموزش دانش‌آموزان افغانستانی بر روابط میان دو کشور گفت: بدون‌‌تردید این‌کار می‌تواند گام مثبتی باشد؛ اما واقعیت شاید چیز دیگری باشد. از یکسو برخوردهای نامتعارف ما و از سوی دیگر کاربرد گسترده تئوری «بلاگردانی» در افغانستانی‌ها دارد روز به روز فاصله را بیشتر و نگران‌کننده‌تر می‌کند.

بلاگردانی که «گیدنز» جامعه‌شناس به آن اشاره می‌کند، به‌طور خلاصه اینگونه بیان می‌شود که وقتی یک جامعه با مشکلات درونی زیادی روبرو است، تقصیرات را به گردن یک عامل بیرونی می‌اندازد تا خود را تبرئه کرده باشد. مثلاً همان کاری که ما در بحث بیکاری نیروی کار ایرانی و انداختن تقصیر به گردن کارگران افغانستانی می‌شنویم. همین عامل در افغانستان هم بسیار شیوع یافته و امروزه بسیاری از مردم این کشور به دنبال رد پای ایران در همه مسائل و مشکلات داخلی‌شان می‌گردند.

جای خالی کودکان افغانستان

وی در ادامه تصریح کرد: در این زمینه بیشتر نگاه‌ها متوجه پاکستان است؛ اما گاهی ایران هم متهم می‌شود. شما ببینید وقتی عده ای ایران را در کنار پاکستان عامل بی‌ثباتی این کشور می‌دانند یعنی فاجعه عمیقی شکل گرفته است. پاکستان به آشکارا هر بلایی سر این کشور آورده است. اما متاسفانه بسیاری از افغانستانی‌ها در هر حادثه‌ای از کاه کوه می‌سازند و ایران را متهم می‌کنند.

وی درباره هزینه‌ای که تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی برای ایران ایجاد می‌کند، توضیح داد: در همین قضیه تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی به‌هرحال بار این هزینه بسیار زیاد است و اگر در نظر بگیریم قرار است حدود 200 هزار دانش‌آموز که غیرقانونی در ایران هستند به 360 هزار دانش‌آموز دارای مدارک قانونی افزوده شود، می‌شود 560 هزار دانش‌آموز افغانستانی. هزینه هر سال تحصیل دانش‌آموز در مدرسه یک میلیون و هشتصد هزار تومان است که اگر ضربدر تعداد دانش‌آموزان افغانستانی کنیم، می‌شود بیش از هزار میلیارد تومان.

برای کشوری چون ایران که خودش درگیر تحریم‌ها است و مسائل اقتصادی بسیاری دارد، این ارقام قابل توجه است و به این سادگی نیست که ما در اینجا درباره‌اش صحبت می‌کنیم. اما این نکته‌ای است که متاسفانه برخی دوستان افغانستانی به آن کمتر توجه دارند و معمولاً یکجانبه به قاضی می‌روند و مثال کشورهای توسعه‌یافته را به میان می‌آورند؛ حال آنکه نه ایران با آن کشورها قابل مقایسه است و نه تعداد پناهندگان و مهاجران در آن کشور به اندازه ایران است.

این افراد به هزاران میلیارد بودجه‌ای که در این سه چهار دهه صرف امور میلیونها هم‌تبار و هم‌زبان افغانستانی شده، اشاره‌ای ندارند. سال پیش هئیت دولت خبر از رایگان بودن تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی داد و بنابراین رایگان ثبت‌نام کردند، اما به یکباره در وسط سال تحصیلی، مدارس به استناد بخشنامه‌ای جدید از دانش‌آموزان افغانستانی طلب شهریه‌ای دو برابر شهریه سال پیش کردند (با ضرب‌العجل عمدتاً سه چهار روزه)، اینکه اصولا چنین رفتاری عادلانه است یا نه، مورد توجه نبود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا