زنها خوبند ،مردها دروغگو!
عليرضا غفاري شاید یکی از سخت ترین کارها برای نویسندگان مجموعهها زمانی باشد که برای گره افکنی در داستان و ایجاد تعلیق در روایت مجبورند شخصیت بد قصه را مرد انتخاب کنند.در چنین احوالی مردان قصه دروغگو، کلاهبردار، خائن، سارق، معتاد و غیرقابل اعتماد معرفی ميشوند و زنان قصه، فدارکار، مهربان، عاقبت اندیش، صبور و …
عليرضا غفاري
شاید یکی از سخت ترین کارها برای نویسندگان مجموعهها زمانی باشد که برای گره افکنی در داستان و ایجاد تعلیق در روایت مجبورند شخصیت بد قصه را مرد انتخاب کنند.در چنین احوالی مردان قصه دروغگو، کلاهبردار، خائن، سارق، معتاد و غیرقابل اعتماد معرفی ميشوند و زنان قصه، فدارکار، مهربان، عاقبت اندیش، صبور و …..!
در اینکه باید شایستگی کرامت و مقام زنان و مادران حفظ شود تردیدی وجود ندارد، اما وقتی سیر داستان به گونه ای پیش ميرود که پنهان کاری زنان، «درایت» و پنهان کاری مردان «خیانت» تلقی ميشود، ماجرا قابل تامل خواهد بود.در دسترس ترین و تازه ترین نمونه، مردان سریال طنز شمعدونی هستند! از جوان ترین عضو خانواده گرفته تا کهنسال ترین آن.اما زنان سریال، نه اشتباه ميکنند، نه دروغ ميگویند و همیشه در حالت طلبکار مطالبات خود را بیان ميکنند.با تاکید بر طنز بودن سریال، یادآوری ميکنم که ميشود قصه را به گونه ای پیش برد که مردان داستان این همه خوار و خفیف نشوند.طنز است دیگر! ميشود؟! نميشود؟!