جیغ بزنی با چاقو میزنمت
به نوشته ایران ،ساعت 5/3 بعد از ظهر 27 خردادماه سال جاری جوان موتورسواری که رفتارهای مرموزی در خیابان شهید گلاب ستارخان داشت، با شنیدن دستور ایست از سوی مأموران کلانتری 118 پا به فرار گذاشت. گشت پلیس نیز به تعیب و گریز خیابانی دست زد تا اینکه موتور سیاهرنگ در گوشهای گرفتار شد و …
به نوشته ایران ،ساعت 5/3 بعد از ظهر 27 خردادماه سال جاری جوان موتورسواری که رفتارهای مرموزی در خیابان شهید گلاب ستارخان داشت، با شنیدن دستور ایست از سوی مأموران کلانتری 118 پا به فرار گذاشت. گشت پلیس نیز به تعیب و گریز خیابانی دست زد تا اینکه موتور سیاهرنگ در گوشهای گرفتار شد و جوان 31 سالهای به نام «سعید» دستانش را به نشانه تسلیم بالا برد.
مأموران در بازرسیهایشان از سعید یک چاقو، یک سیمچین، یک کیفدستی که داخل آن کارت عابربانک زنی قرار داشت و مهمترین مدرک جرم که یک برگه کاغذ با نوشتهای تهدیدآمیز بود، پیدا کردند. مأموران دیدند که در یک سمت کاغذ نشانی خانهای نوشته شده و در سمت دیگر آن جمله تهدیدآمیز «جیغ بزنی با چاقو میزنمت، آروم باش» به چشم میخورد.
در حالی که مشخص شده بود سعید زورگیر سریالی از زنان است، وی از سوی مأموران پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران تحت بازجویی گرفته شد و با دروغپردازی گفت: کارت عابربانک را در خیابان پیدا کردهام. وقتی زن جوان شناسایی شد، نزد مأموران فاش کرد که کارت عابربانکاش از وی زورگیری شده است.
این زن در مواجهه با سعید وی را شناسایی کرد و گفت: «ساعت 2 بعدازظهر 27 خردادماه پیاده در حال گذر از خیابان کاشانی بودم که این مرد جوان به من نزدیک شد و یک کاغذ کوچک را به من نشان داد که روی آن نشانی یک خیابان نوشته شده بود، در حالی که روی برگه نشانی خیابان باستان را میدیدم، راننده از من خواست تا پشت برگه را نیز بخوانم که ناگهان با متن تهدیدآمیزی روبهرو شدم که نوشته بود: «اگر جیغ بزنی، با چاقو تو را میزنم.» وی گفت: «جوان موتورسوار بلافاصله برگه کاغذ را از من گرفت و پس از آن با تهدید چاقو عابربانک من را همراه رمز آن از من گرفت و گریخت.» کارآگاهان با متمرکز شدن روی شگرد سعید در زورگیری از زنان توانستند گروهی از طعمههایش را ردیابی کنند. در این مرحله وقتی سعید خود را در برابر صفی از طعمههایش دید، گفت: در مناطق مختلف مرکزی، غرب و شمال غرب تهران بویژه در محلههای ستارخان، شهرزیبا، صادقیه، میدان فاطمی و همچنین شهرک ولیعصر تهران با این روش به زنان مراجعه کرده و با ترساندن آنها، زورگیری میکردم. وی افزود: «هر بار پس از سرقت یک موتور اقدام به چند زورگیری میکردم و سپس موتورها را در شهرهای اسلامشهر (که محل زندگیام است) رها کرده سپس به تهران میآمدم و موتور دیگری را سرقت و با زورگیری از زنان باز به شهرمان برمیگشتم.» وی افزود: «آخرین موتور را هم در خیابان جمهوری سرقت کرده بودم که در روز دستگیری مأموران به من مشکوک شدند، قصد فرار از دست آنها را داشتم که دستگیر شدم.»