سرافراز و سفرههای بی ربنای افطار
شايد دل سرافراز هم همچون ما، در لحظات ملکوتي اذان مغرب ناخودآگاه از عالم منفعت و مصلحت و حفظ موقعيت کنده شود و به ياد نواي ملکوتي ربناي شجريان بيافتد، اما يقينا نميتواند با همان وضوحي که ما ميبينيم، درک کند که تلاش اين همه برنامه راديويي و تلويزيوني همکارانش براي اينکه بيربناي استاد، به …
شايد دل سرافراز هم همچون ما، در لحظات ملکوتي اذان مغرب ناخودآگاه از عالم منفعت و مصلحت و حفظ موقعيت کنده شود و به ياد نواي ملکوتي ربناي شجريان بيافتد، اما يقينا نميتواند با همان وضوحي که ما ميبينيم، درک کند که تلاش اين همه برنامه راديويي و تلويزيوني همکارانش براي اينکه بيربناي استاد، به گونهاي درخور و شايسته و بايسته به پيشواز افطارهاي ماه رمضان بروند، تا چه حد ناکام و بچه گانه و بازيچه مانند است.
راست آن است که در طول ساليان، ربناي شجريان به زينت معنوي و روحاني سفرههاي افطار ماه مبارک تبديل شده است و استماع نواي ملکوتي اين دعا در پايان هر روزِ مجاهدت با نفس و امساک از محرمات، گويي شنيدن خبر قبولي طاعات و عبادات از جانب خداوندِ زيباي دوستدار زيباييها، با لحني آسماني است. آنان که به هر دليل و با هر توجيهي مردم را – حتي اگر تعداد آنها به اين فراواني هم نباشد – از اين موهبت روحاني محروم ميکنند قطعا مستحضر هستند که با اين کار به سفره افطار کثيري از روزه داران تعدي کرده و با زور و از سر قدرت، لقمهاي لذيذ و روحاني از آن را به يغما برده اند و يقينا به عقوبت کار خود واقفند.
اما در خصوص اين تضييع تأسف بار حقوق مهمانان خدا توجه به نکاتي چند خالي از فايده نيست:
1- استاد شجريان در چندين نوبت و در طول ساليان، هر گاه نسبت به تجاوز صداوسيما به حقوق قانوني ايشان از طريق پخش آثارشان اعتراض مينمودند، صراحتا بيان ميکردند که «ربنا» را به ملت ايران تقديم کرده و نسبت به آن ادعايي ندارند. پس واقعيت آن است که حذف ربنا از آيين افطار روزه داران راه درستي براي دشمني ورزيدن با استاد شجريان نيست. اين کار تحت هر نام و به هر عنواني که انجام شود، تضييع حقوق طيف وسيعي از مردم مومن است.
2- بر کسي– خصوصا مديران محترم رسانه ملي! – پوشيده نيست که استاد شجريان بدون استفاده از ظرفيتهاي صدا و سيماي جمهوري اسلاميبه چنين جايگاه رفيعي در هنر و موسيقي و محبوبيت دست يافتهاند، لذا اگر لختي در اوضاع و احوال کنوني صداوسيما بنگرند متوجه خواهند شد که اين رسانه ملي است که براي غنا بخشيدن و آبرو دادن به خود نيازمند استفاده از ظرفيت بي بديل اين استاد بزرگوار است و گرنه شجريان حتي در آن روزگاراني که مردم تا بدين حد از رسانه ملي رويگردان نشده بودند، نيازي به آنتن صدا و سيما نداشتند تا چه رسد به اين روزهاي يکسويه گويي و بي مخاطبي و آنتنفروشي!
3- همانگونه که تصميمگيران و تصميمسازانِ آگاه به شرع و عرف و اخلاق صداوسيما واقفند، در ماه مهماني خدا، حداقل وظيفه مهمانان خدا، مهربان بودن با هم در محضر خدا – خصوصا بر سر سفره مهماني او- ميباشد. پس آناني که خود را مجريِ همه کاره و تام الاختيار برگزاري اين ضيافت الهي ميدانند، آگاه باشند که کينه ورزيدن و سياسي کردن سفرههاي افطار خداوندِ مهربان و بخشنده، سواي همه مضرات و معايبي که دارد، باعث کاستن عامدانه از شکوه و جلال و شوکت اين مهماني خداوند و به تبع آن کاستن از تعداد مهمانان آن است.
4- آنانکه به ادعاي خود به واسطه تعصبشان نسبت به حفظ انقلاب و ارکان آن، حکم به محبوس کردن نواي ملکوتي ربناي شجريان دادند قاعدتا بايد پيش و بيشاز سايرين پيام پرمغز «همدلي و هم زباني» را که از جانب رهبر معظم اين انقلاب بيان شد، به جانِ دل شنيده و متوجه معنا و محتواي آن شده باشند، لذا شايسته و حتي بايسته آن بود که در يک اقدام زيبا اين حق ستانده شده از مردم را، اين ربناي استاد را، در آستانه ماه مبارک رمضان به مردم باز ميگرداندند تا عملا به اين پيام رهبري پاسخ داده ميشد و از اين طريق موجبات همدلي و همزباني بيشتر مردم و مسئولين در اين ماه عزيز فراهم ميآمد زيرا «دو صد گفته چون نيم کردار نيست».