حیات در فسیل 75 میلیون ساله یک دایناسور
یک تیم تحقیقاتی از دیرینشناسان و زیستشناسان مشغول بررسی نه چندان دقیق مقادیری از فسیلهای به گفتهی خودشان «به درد نخور» بودند که بیش از صد سال از حفاریشان در کانادا میگذشت که ناگهان به رگههایی از بافت نرم و گلبولهای قرمز خونی برخوردند. مسئولین موزهها معمولاً نسبت به حفظ و حراست نمونههایی که در …
یک تیم تحقیقاتی از دیرینشناسان و زیستشناسان مشغول بررسی نه چندان دقیق مقادیری از فسیلهای به گفتهی خودشان «به درد نخور» بودند که بیش از صد سال از حفاریشان در کانادا میگذشت که ناگهان به رگههایی از بافت نرم و گلبولهای قرمز خونی برخوردند. مسئولین موزهها معمولاً نسبت به حفظ و حراست نمونههایی که در انبارهایشان دارند بسیار حساس هستند و به هیچ وجه اجازهی شکستن یا تکه تکه کردن فسیلها را نمیدهند. اما این دسته از فسیلها مانند پنجهی یک تروپود گوشتخوار، استخوان پای یک دایناسور اردکمنقار و انگشت پای یک جاندار شبیه به دایناسور سهشاخچهره از ابتدا وضعیت چندان خوبی نداشتند و به همین دلیل کسی چندان حساسیتی نسبت به سالم باقی ماندنشان نداشت.
این تکههای به ظاهر کم ارزش بیش از یک قرن قبل در شهر آلبرتا در کانادا حفاری شده بودند و پس از چندین بار جابهجایی به موزهی تاریخ طبیعی لندن راه یافتند. تیمی از دیرینشناسان فعال در این موزه به بررسی این نمونهها پرداخته و پس از مشاهدهی آنها با استفاده از میکروسکوپ الکترونی موفق به یافتن نشانههایی از وجود بافتنرم و سلولهای خونی شدند که موجب حیرتشان شد.
بافت های حاوی کلاژن در دنده های یک دایناسور ناشناخته
چنین اکتشافاتی معمولاً گزارش نمیشوند، مخصوصاً در فسیلهایی تا این حد قدیمی (با قدمت بیش از ۷۵ میلیون سال). حدس اول ما این بود که حتماً انسانی به هنگام بررسی فسیلها دستش را بریده و مقداری خون روی آنها ریخته اما بررسیهای بیشتر نشان داد که این سلولهای خونی فاقد خصوصیات خونی پستانداران هستند و به این ترتیب این خون مطمئناً متعلق به انسانها نیست. بافتهای نرم کشف شده نیز حاوی آمینو اسیدهایی بودند که در کلاژن یافت میشود که اساس ساختار بافت و پوست را تشکیل میدهد. اما از آنجایی که گفته میشود این پروتئینها طی ۴ میلیون سال میبایست به طور کامل از میان بروند، این سئوال پیش میآید که آیا ممکن است ردی از DNA نیز در این نمونهها پیدا کنیم؟
گرچه هنوز مواد مرتبط با ژنتیک در این نمونهها یافت نشده اما در زمینهی مسایل علمی قطعیتی وجود ندارد و هر لحظه ممکن است نمونهای حاوی حداقل بخشی از DNA دایناسورها پیدا شود. حالا سئوال اصلی اینجاست که اگر اطلاعاتی تا این حد ارزشمند در فسیلهایی که در میان دیرینشناسان کمارزش و کماهمیت تلقی میشود نهفته باشد، صدها هزار نمونهی دیگری که در شرایط به مراتب بهتری نگهداری شدهاند چه رازها و اطلاعاتی را در خود دارند؟