زیباکلام: چرا کسی دلواپس جنگل نمیشود؟
نه دولت، نه ملت، نه مجلس، نه «دلواپسان» و نه هیچکس دیگری. درک اینکه چرا کسی دلواپس جنگلهای ما نیست، خیلی پیچیده به نظر نمیرسد. برخلاف مذاکرات هستهای که خیلیها نگران آن هستند و آن را بروز هم میدهند، دلواپسی برای سوختن و خاکسترشدن جنگلهایمان، نان و آب سیاسی برای هیچ جریانی نمیشود. نه میتوان …
نه دولت، نه ملت، نه مجلس، نه «دلواپسان» و نه هیچکس دیگری. درک اینکه چرا کسی دلواپس جنگلهای ما نیست، خیلی پیچیده به نظر نمیرسد. برخلاف مذاکرات هستهای که خیلیها نگران آن هستند و آن را بروز هم میدهند، دلواپسی برای سوختن و خاکسترشدن جنگلهایمان، نان و آب سیاسی برای هیچ جریانی نمیشود. نه میتوان از آن برای حمله به دولت استفاده کرد، نه پای آقای هاشمی رفسنجانی و سیاستهای ٢٠ سال پیش ایشان را به میان کشید و نه هیج بهرهبرداری دیگری کرد.
برخی جریانهای مدعی زیرپاگذاشتهشدن حقوق مردم در مذاکرات هستهای، به گونهای نسبت به ازمیانرفتن جنگلها واکنش نشان میدهند که گویی این جنگلهای «گینه بیسائو» است که در آتش بیتوجهی و اهمیتندادن ما دارد نابود میشود و روزبهروز از وسعت آنها کاسته میشود! تکلیف دولت و سازمانها و نهادهای وابسته به آن، کمابیش روشن است. سازمان محیطزیست علیالقاعده میگوید: هر وقت مسئولان، از جمله مجلس محترم، دولت خدمتگزار و سایر نهادهای ذیربط یکصدم اولویت و توجهی را که برای امور دیگر قائل هستند برای حفظ و حراست از محیطزیست، از جمله جنگلهای کشور قائل شوند، شاید بتوان برای جلوگیری از آتشسوزی و تخریب منظم این منابع حیاتی، گام برداشت.
البته یک بُعد دیگر قضیه که باعث میشود نه برای دولت و نه برای مخالفان و منتقدان آن، مسئله نابودی جنگلهای کشور اولویت زیادی نداشته باشد، آن است که موضوع فینفسه کاربرد تبلیغاتی ندارد. وقتی آتشسوزی رخ میدهد و بخشهایی از جنگلها نابود میشوند، نان، آب، بنزین و این یا آن کمبود نیست که صدای مردم را درآورد. تلویزیون حداکثر چند ثانیه، خبری از آتشسوزی، آن هم از دور پخش میکند و بعد هم اضافه خواهد کرد که «ستاد حوادث غیرمترقبه استان به همراه نیروهای مردمی در حال مهار آتش هستند».
اگر خواسته باشد خیلی وظیفه و رسالت اطلاعرسانی را ادا کند، میگوید مردم از فرمانداری، مسئولان محیط زیست و اداره جنگلبانی استان گلایه داشتند که چرا بهموقع اقدام به مهار حریق نکردهاند. برعکس عوامل وابسته به دولت، نیروهای مردمی با دست خالی به خاموشکردن آتش برمیخیزند. رادیوتلویزیون وظیفه خود نمیداند یک گزارش دهد بودجه سازمان محیط زیست و جنگلبانی استان چقدر بوده است؟ اساسا چند فروند بالگرد آبپاش در اختیار داشتهاند؟ وسعت جنگلهای استان ٣٠ سال پیش چقدر بوده و امروز چقدر است؟ و هیچیک از مسائل دیگر از این دست.
تنها رسالت تلویزیون، ایجاد این تصور است که تنها اشکال موجود، سستی و بیتوجهی مسئولان دولتی است. در غیر اینصورت مشکل و مسئله دیگری در سایر نهادها و دستگاهها در قبال این مسئله وجود ندارد. هم بودجه محیط زیست و جنگلبانی کافی است، هم همهگونه ابزار و امکانات اطفای حریق در اختیار سازمان جنگلهاست هم احیای جنگلها اهمیت بالایی در کشور دارد و هم آن میزان که به حفظ و حراست محیط زیست در کشور توجه میشود، به کمتر مسئله دیگری تا این اندازه توجه شده است!
به بیان سادهتر، صداوسیما هم دلیلی برای نگرانی در قبال سوختن جنگلها ندارد. آثار بلندمدت ازمیانرفتن این منابع عظیم گیاهی، ٢٠ تا ٣٠ سال دیگر ظاهر میشود و تا آن موقع هم معلوم نیست در روی چه پاشنهای خواهد چرخید؛ شاید دوباره دولت نزدیک به سلیقه سیاسی مسئولان تلویزیون بر سر کار آمد و مانند دوران احمدینژاد، همه چیز گل و بلبل شد!