باهوش ها متحد شوید!
بازهم فرض براین است که در کشور ما نیز همینطور است و اکثر سیاست ها، تصمیمات از همین مسیر عبور می کنند. با این وصف وقتی شرایط بحرانی و یا سخت می شود، با هوش ها فارغ از موقعیتی که در آن هستند، خود دست به اقدام می زنند و برای عبور از دوران سخت، …
بازهم فرض براین است که در کشور ما نیز همینطور است و اکثر سیاست ها، تصمیمات از همین مسیر عبور می کنند. با این وصف وقتی شرایط بحرانی و یا سخت می شود، با هوش ها فارغ از موقعیتی که در آن هستند، خود دست به اقدام می زنند و برای عبور از دوران سخت، دست به کار می شوند. حالا اگر شما خود را جزو باهوش ها می دانید، فکر می کنید چه کارهایی از دست شما برمی آید؟ نگارنده تلاش نموده به تجارب دیگران نگاهی بیندازد و با واگویی آنها بهانه ای ایجاد کند تا باهوش ها حتی برای لحظاتی هم شده به نقش خود در عبور از دوران سخت فکر کنند و شاید در نتیجه آن، یا به میدان عمل بگذارند. و اما نگاهی به آن تجارب:
۱- در حوزه تخصصی شما اعم از رشته تحصیلی دانشگاهی و یا تجربی، حتما موضوعی به عنوان یک بحران در سطح ملی مطرح است و همواره اینطور ادعا می شود که این اصلی ترین مسئله کشور است! فارغ از اینکه این موضوع درست باشد با نه، اتفاق نظر اکثریتی روی آن حائز اهمیت است. بهتر است با افراد متخصص دیگر در این زمینه گفتگو کنید و بحران اصلی در حوزه تخصصی خود را تعیین کنید.
۲- به دنبال افراد باهوش دیگر در حوزه تخصصی خود باشید. از اطراف خود شروع کنید. ترتیب یک گفتگوی ساده را بدهید و در مورد عبور از راه سخت گفتگو کنید. پس از آن، دامنه شناسایی خود را گسترده تر کنید. اگر شبکه های اجتماعی به درد بخورند که می خورند، الان فرصت خوبی برای استفاده از آن هاست. سعی کنید یک حلقه ۷ نفره را گرد هم آورید. روی موضوع اصلی تخصصی خود که عنوان بحران به خود گرفته به اتفاق نظر برسید.
۳- از مدیران ارشد، سیاست گزارها، مجریان و حتی دست اندرکاران بخش خصوصی در حوزه تخصصی خود مایوس و منصرف نباشید! همه افراد مثل هم فکر نمی کنند و البته مانند هم عمل نمی کنند. اگرچه رفتار مدیریتی یک بیماری واگیردار است که به همه سرایت می کند! تلاش کنید ترتیب وقت ملاقاتی با افراد مسئول را بدهید و نیت گروه خود در کمک برای حل بحران در حوزه تخصصی تان را آنان وی در میان بگذارید. بیشتر شنونده باشید، نوبت گفتن شما هم می رسد.
۴- از ابتدا، انتظار خود برای تامین منابع مالی و یا حتی تحقیق و پژوهش را از سر بیرون کنید تا هم آزار روحی نبینید، هم وقت خود را تلف نکنید و هم مایوس نشوید.
۵- براساس تشخیص مصداق بحران یا مشکل سخت در حوزه تخصصی خود، در گروه، یک پروژه تعریف کنید. این پروژه باید واجد ابعاد اقتصادی و مالی باشد. لاجرم باید در هر نوع راه حل پیدا شده، تاثیرات راه حل خود را از نظر اقتصادی اندازه گیری کنید.
۶- شما باهوش ها می دانید، راه حل غلط و نادرست وجود ندارد! موضوع راه حل مناسب است که بیشترین تاثیر از شرایط زمان و مکان را می پذیرد. راه حل های خود را به امکان سنجی در شرایط بحران یا عبور از راه سخت تطبیق دهید و راه حل نهایی را استخراج کنید.
۷- راه حل های خود را منتشر کنید. این انتشار می تواند بصورت شفاهی یا مکتوب باشد. با افراد واجد صلاحیت، جلسات گفتگو ترتیب دهید و راه حل های خود را واگویی کنید. تلاش کنید راه حل های خود را هر چه عمومی تر منتشر کنید. مطالب و راه حل های خود را برای عموم مردم بیان کنید. حداقل تاثیر آن، روح امیدی است که در کالبد جامعه می دمید.
۸- فراموش نکنید نابغه ها و باهوش ها یک وجه تمایز مهم دارند که آنها را از مردم عادی متمایز می کند. باهوش ها هرگز دست از تلاش نمی کشند، هرچند ادامه فعالیت آن ها مستلزم کار طاقت فرسا باشد.
۹- بنظر می رسد شما باهوش ها با «مسایل غیرقابل توضیح» روبرو هستید! تنها راز نابغه بودن «فکر کردن»، «تلاش خستگی ناپذیر» و «قدرت کارگروهی» است. نابغه بودن، یک اتفاق نیست بلکه یک فرایند علمی است.
۱۰- با حفظ جریان مستمر کار جهت پیدا کردن توضیحی برای مسایلی که توضیحی برای آن ها وجود ندارد، متحد شوید. لازم است یکدیگر را پیدا کنید. هم افزایی ذهنی و عملیاتی، کلید موفقیت شما باهوش هاست. این ملت، چشم به راه شماست.