اين ICT بيگناه !
در واقع مي توان گفت اگر دستاوردهايي که هر فناوري براي مخاطبانش دارد، بدرستي مورد استفاده قرار نگيرد، بگونه اي خلق الساعه پديده هاي منفي مي آفريند و بحرانهاي اجتماعي زاييده آن است. ICT نيز در همين مقوله مي گنجد و قابل ارزيابي و تجزيه و تحليل است. روشن است که هر تحول و دگرگوني …
در واقع مي توان گفت اگر دستاوردهايي که هر فناوري براي مخاطبانش دارد، بدرستي مورد استفاده قرار نگيرد، بگونه اي خلق الساعه پديده هاي منفي مي آفريند و بحرانهاي اجتماعي زاييده آن است.
ICT نيز در همين مقوله مي گنجد و قابل ارزيابي و تجزيه و تحليل است. روشن است که هر تحول و دگرگوني را بايد در يک بازه زماني مشخص و در وجوه مجزا و تفکيک شده با تعريفهاي معلوم ، مورد مطالعه قرار داد.
با اين توضيح مي توان اينگونه ادامه داد که بسياري از صاحبنظران و کارشناسان ديدگاههاي خود را در سطوح گوناگوني که مد نظر داشتند، تا به امروز تبيين و تدوين کرده اند از جمله در حوزه اي که مورد نظر ماست ، بسياري از نخبگان و پژوهشگران بر اين اعتقادند که فرآيند توسعه ICT در ايران بعلت کمبود نيروي انساني مورد نياز، نتوانسته است مدد حال ايجاد اشتغال در کشور باشد.
يعني با وجودي که فناروي اطلاعات و ارتباطات نقش موثري در ايجاد اشتغال و پيدايش فرصتهاي شغلي دارد، کمبود نيروي انساني متخصص سد راه و از مشکلات اساسي توسعه ICT کشور است. واقعيتي که بويژه در سطح مديريت کلان ICT کشور بيشتر نمود دارد.
نمي توان انکار کرد که با تلاشهاي انجام شده، در بسياري از رشته هاي فني با اعزام دانشجويان به خارج از کشور، توانمندي و کارآيي نيروي انساني فعال ارتقاء يافته يا اينکه دعوت و استفاده از کارشناسان خارجي مثلا در بخش انرژي و انتقال فناوريهاي مربوط به آن بگونه اي موفقيت آميز به انجام رسيده که نتايج شايان توجه آن، فروش خدمات فني و اعزام به ماموريت کارشناسان و متخصصان ايراني به کشورهاي در حال توسعه است اما آنچه که به ناخشنودي و نارضايتي صاحبنظران و کارشناسان بلند رتبه حوزه فناوري اطلاعات و ارتباطات دامن مي زند، اين است که برداشتهاي ساده انگارانه و برخوردهاي سطحي در تعامل با اين فناوري مهم و کليدي ، مانع توسعه واقعي آن در کشور شده است.
يک جامعه شناس و استاد دانشگاه که در زمينه تاثيرگذاري فناوريهاي نوين بر جوامع مختلف به پژوهش پرداخته است ، ديدگاه متفاوتي را تبيين و بازگو مي کند.
وي مي گويد، هميشه بر اين تصور بوده ايم که چون فرزندانمان با رايانه خوب کار مي کنند و احيانا مي توانند از پس نوشتن چند برنامه ساده برآيند يا يک وب سايت ساده تر را طراحي کنند ، پس به کارشناس خارجي نيازي نداريم و ديگر نبايد دانشجويانمان را براي طي دوره هاي عالي و مدارج بالاي علمي به ساير کشورها بفرستيم.
اين دکتر جامعه شناس 55 ساله که از سوربن فارغ التحصيل شده است سپس اينگونه توضيح مي دهد که واقعيت اين است که در سطح کارشناسي و کارداني به اندازه کافي نيروي انساني وجود دارد ضمن اينکه تربيت چنين نيروهايي د ر داخل کشور هم ميسر است اما در سطح مديريتي ، بايستي تجربه و علم را توامان داشت و براي آموزش و تربيت متخصصان حرفه اي و کارآمد و ورزيده ، هزينه و وقت زيادي را صرف کرد.
به اين ترتيب ديدگاههاي اين صاحبنظر و پژوهشگر در طيف آناني قرار مي گيرد که در عرصه فناوري ICT استفاده از متخصصان خارجي را به منظور بهره گيري از دانش و تفکراتشان ، واجب و لازم مي دانند.
اينان بر اين انديشه و راهکار پاي مي فشرند که بهره گيري از تجربيات خارجي براي تربيت متخصصان توانمند و مديران شايسته و کارآمد از اهم واجبات است و ابزار و اسباب اصلي توسعه کيفي و مطلوب ICT بشمار مي رود.
اين گروه همانگونه که ذکر شد ، از جمله زمينه هاي مغفول مانده فرآيند توسعه ICT را در ايران ، ناکامي در ايجاد اشتغال مي دانند و اينگونه استدلال مي کنند که چنانچه با دورانديشي و تدبير مناسب، متخصصان سطح بالاي ICT در کشور تربيت و روانه عرصه کار و عمل شده بودند، حاصل کار آنان در گستره و عمق بيشتري نمود مي يافت و رشد مي کرد اما عوامل مجرب و تاثيرگذار در سطح تصميم سازي به منظور برنامه ريزي و سياستگذاري در مسير توسعه فناوري در يک کشور 70 ميليون نفري بيش از آن محدود هستند که اين مساله پيچيده و فني را حل کنند و روندي مثبت، رو به رشد، فراگير و تاثيرگذار داشته باشند.
نيازي به استدلالهاي پيچيده و ارايه شواهد و مدارک نيست و به سادگي مي توان دريافت که توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات در دنيا نشان داده است که مي تواند منشاء آفرينش مشاغل فراوان در کشورهاي مختلف باشد. کشور ما نيز مي توانست در زمره همين کشورها قرار داشته باشد اما کمبود نيروي ورزيده و متخصص در زمينه مديريت اين فناوري، فرصتهاي نابي را براي اشتغال زايي و رفع معضل بيکاري به هدر داده است.
مختصر کلام اينکه چنانچه بپذيريم فعاليت و حرکت در مسير دانش و علوم نوين در دنياي بشدت متغيري که همواره رويکرد تحول طلبي دارد، اجتناب ناپذير است و ديگر هيچکس نمي تواند با بي تفاوتي و منفي نگري و تمسک به ادله دم دستي، اهمال و بي مسووليتي خود را توجيه کند.
تربيت نيروي متخصص و نياز کشور و نسلهاي آينده به آنان موضوعي نيست که در ظرف زمان و مکان خاصي بگنجد. فناوريهاي نوين با آنچنان شتاب و سرعتي عرصه تحول و تکامل را مي پيمايند که براي جبران هر لحظه اي که اين روزها از دست مي رود، بايد در آينده روزها و ماهها وقت صرف کرد.
16/15