ردپای یک نهاد و یک شرکت هواپیمایی برای تصاحب تنها بازمانده منابع آب سیستان

میرجاوه، شرقی‌ترین دروازه ورودیِ ایران و گذرگاه اصلی بین ایران و پاکستان، اکنون با اتفاقات عجیبی روبه‌روست. قرار است میزبان دو فعالیت گسترده اقتصادی باشد که البته قرار نیست منفعتی نه برای منطقه و باتوجه به تبعات آن، نه برای سرمایه‌گذار به همراه داشته باشد.

موبنا-براساس اطلاعاتی که ازسوی چند منبع آگاه به دست هم‌میهن رسیده، یک نهاد وابسته به وزارت کشور با اخذ امتیازاتی ویژه و با عنوان «پرورش شتر و قطعات دیگر» به قصد «اجرای طرح راهبردی هاب دام جنوب غرب آسیا» با هدف دستیابی به «بازار ۷۰۰میلیون نفری منطقه»، ۱۲۰هزار هکتار از اراضی منابع ملی و دولتی در ۳۱۴ کیلومتر از نوار مرزی را در اختیار گرفته است.

فعالیتی که حالا در قالب یک تفاهم‌نامه بین منابع طبیعی، آبخیزداری کشور، سازمان امور اراضی کشور و معاونت امنیتی انتظامی وزارت کشور در حال انجام است. اینجا یک نکته‌ای توجه‌ها را به خود جلب می‌کند؛ سازمان‌های منابع طبیعی و امور اراضی پای تفاهمی را امضا کرده‌اند که اراضی ملی و دولتی در آن واگذار می‌شود؟‌  این روزها اتفاقات عجیب در این منطقه کم نیست. براساس اخبار رسمی منتشرشده در رسانه‌های محلی استان سیستان‌وبلوچستان، درحالی‌که منطقه سیستان با طوفان‌های گسترده شن روبه‌روست، عباسعلی نوبخت، رئیس سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور با وجود دعوت نماینده سیستان برای بازدید از آن منطقه، به‌جای سفر به سیستان و بررسی وضعیت کانون‌هاي گردوغبار، به منطقه تهلاب میرجاوه سفر کرده است.

علت تغییر مسیر چه بود؟ براساس اطلاعاتی که به‌دست «هم‌میهن» رسیده، یک شرکت هواپیمایی معروف، به‌منظور سرمایه‌گذاری و توسعه بخش کشاورزی سیستان‌وبلوچستان، قصد دارد حدود شش‌هزار هکتار اراضی دشت تهلاب را برای سرمایه‌گذاری برگزیند و به توسعه نخلستان و کشت گردوهای گرمسیری اقدام کند و به دنبال آن، صادرات را هدف قرار دهد. تا اینجای کار مشکلی نیست؛ به هر حال سرمایه‌گذاری در منطقه‌ای که با بیکاری دست‌وپنجه نرم می‌کند، امری نیکوست البته اگر انتخابی درست داشته باشد. میزان آب‌بری محصولاتی که ازسوی این سرمایه‌گذار انتخاب شده هر دو از «هندوانه» بیشتر است.

البته سوال اصلی آن است که چرا این منطقه که با معضل کم‌آبی جدی روبه‌روست، برای سرمایه‌گذاری محصولات آب‌بر کشاورزی و دامپروری از سوی این دو نهاد دولتی و خصوصی انتخاب شده است؟  کمی دقت در موقعیت منطقه، بر این نکته گواهی می‌دهد که این انتخاب دقیق با چشم‌داشت به تنها منابع آبی موجود در منطقه صورت می‌گیرد؛ آبخوانی که قرار بود براساس مصوبات اخیر دولت، آب شرب زاهدان و کمی از آب شرب موردنیاز زابل را تأمین کند. آن هم در شرایطی که نزدیک به ۲۰سال است که زاهدان از منابع آبی زابل در چاه‌نیمه‌ها استفاده می‌کند و تقریباً سه چاه‌نیمه دوم، سوم و چهارم خالی است و اندک آبی در انتهای چاه‌نیمه اول باقی مانده که برای تأمین آب شرب منطقه در حال پمپاژ است. براساس بررسی‌های کارشناسی، تنها دو ماه باقی است تا تتمه آب این چاه‌نیمه‌ها به انتها برسد و معلوم نیست که این منبع قابل اتکا برای تأمین آب شرب مرکز استان، چه شده که اکنون خیرات می‌شود؟ مگر نه اینکه می‌گویند: «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است»؟

درصورت تحقق این طرح و تمرکز این دو گروه خاص جهت حضور برای فعالیت اقتصادی با جانمایی به‌شدت نادرست در منطقه، ۹۰۰هزار نفر در زاهدان و ۴۰۰هزار نفر در زابل تحت تأثیر جدی قرار می‌گیرند. در تاریخ خوانده‌ایم که جایی که آب است، تمدن شکل می‌گیرد. مثال نقض آن نیز پابرجاست: «جایی که آب نباشد، تمدنی باقی نمی‌ماند.» بنابراین مهاجرت گسترده از منطقه دور از انتظار نیست؛ آن هم منطقه‌ای که به دروازه ورود به ایران معروف است و به قولی اگر تخلیه شود، مرز ایران بیابان‌های مرکزی ایران را درمی‌نوردد و به سمنان و قم خواهد رسید.  حتی اگر برخی بخواهند وضعیت زیست مردم منطقه را نادیده بگیرند، آیا این خطر امنیتی برای تمامیت ارضی ایران را می‌توان پشت گوشت انداخت؟

برای جلوگیری از هرگونه شبهه‌ای یادآور می‌شویم که روزنامه «هم‌میهن» به هیچ‌عنوان با سرمایه‌گذاری که عنصری ضروری برای اقتصاد ایران محسوب می‌شود و در سال‌هایی که کشور با خروج جدی سرمایه روبه‌روست، نه‌تنها مخالفتی ندارد، بلکه از آن استقبال نیز می‌کند. اما تأکید بر آن است که یک انتخاب اشتباه، حتی اگر هدف فعالیت اقتصادی مبتنی بر خیر عمومی باشد، نه‌تنها به محیط پیرامون خود، بلکه به سرمایه‌گذار نیز آسیب وارد خواهد کرد. در این گزارش بنا داریم که ابعاد و تبعات یک انتخاب اشتباه ازسوی دو نهاد عمومی و خصوصی در شرقی‌ترین نقطه ایران را مورد بررسی قرار دهیم.

در میرجاوه چه خبر است؟

یک منبع آگاه جزئیات بیشتری از آنچه اکنون در حال رخ دادن در میرجاوه است ارائه می‌دهد. به گفته او، تعداد چاه‌های حفرشده تاکنون در دشت جالق و تهلاب، معادل 1500 حلقه است که بیش از 700چاه حفرشده نیز غیرمجاز است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که آب قابل برنامه‌ریزی در این دشت معادل 98 میلیون مترمکعب است که با احداث چاه‌های مجاز و غیرمجاز مذکور، میزان برداشت از منابع آب‌های زیرزمینی به 128 میلیون مترمکعب در سال رسیده که خود حکایت از بیلان منفی این دشت به میزان 30 میلیون مترمکعب دارد.   او می‌گوید: «اخیراً یک بخش وابسته به دولت، در نظر دارد حداقل 150 حلقه چاه دیگر به منظور کشت برخی محصولات کشاورزی و پرورش دام در این منطقه، حفاری کند که تقریباً بیش از 50 میلیون مترمکعب مجدداً توسط این چاه‌های جدید، از منابع آب‌های زیرزمینی کاسته و عملاً بیلان منفی این دشت به 80 میلیون مترمکعب در سال خواهد رسید. این در حالی است که شرکت سهامی آب منطقه‌ای استان با همه اعمال فشارها تاکنون فقط مجوز برداشت یک میلیون مترمکعب در سال را برای آنها صادر کرده است، اما تقریباً تاکنون بیش از 105 حلقه چاه توسط این گروه خاص حفر شده است.»

به گفته او «پتانسیل‌های موجود، نشان‌دهنده افت سطح آب زیرزمینی در این منطقه بوده و به همین دلیل شرکت سهامی آب منطقه‌ای استان، برای بهره‌برداران دارای مجوز چاه، دستورالعمل نصب کنتورهای حجمی را طی سالیان اخیر به اجرا گذاشته است تا بیش از این به منابع آبی منطقه آسیب وارد نشود. بنابراین اضافه‌برداشت از این منابع آبی در هر نوع سرمایه‌گذاری که وابستگی به آب داشته باشد، بسیار مخاطره‌انگیز بوده و از نظر فنی و کارشناسی منجر به شکست طرح‌ها و پروژه‌ها خواهد شد. علاوه بر اینکه این آسیب‌ها برای مردم محلی که با مشکلات معیشتی متعددی مواجه هستند، از درجه آسیب‌پذیری بیشتری برخوردار است و آنها را با چالش‌های جدی و جدیدتری روبه‌رو می‌کند.»

این منبع مطلع در باب آسیبی که این طرح‌ها به زاهدان و زابل وارد می‌کند، می‌گوید: «شهر زاهدان با جمعیتی بالغ بر 900 هزار نفر فاقد منابع آبی لازم است و آب شرب و بهداشت آنها عملاً از محل چاه‌نیمه‌ها و چاه‌های واقع در منطقه سیستان در ۲۰ سال گذشته تاکنون تأمین می‌شد. حالا که افغانستان هم حق‌آبه ایران از رودخانه هیرمند را به ایران نمی‌دهد، این چالش بزرگ‌تر شده است. اکنون نه‌تنها جمعیت ۴۰۰هزار نفری زابل با چالش جدی آب روبه‌روست، بلکه بابد منتظر باشیم که زاهدان با جمعیت ۹۰۰ هزار نفری هم به این خیل افزوده شود.»

آوارگی ۱۳۰۰ نفر با اعطای رانت به دو گروه خاص

او به یک راه‌حل البته کوتاه‌مدت در این باره اشاره کرده و می‌گوید: «راه‌حل کوتاه‌مدت برای برون‌رفت این دو منطقه که بیش از 3/1میلیون نفر جمعیت دارند، تمرکز بر منابع آب‌های حوضه جالق و تهلاب است که نهایتاً باید با انجام عملیات آبخیزداری و آبخوانداری انجام گیرد. علاوه بر اینکه احداث سازه‌های آبی بزرگ توسط وزارت نیرو برای تقویت منابع آبی حوضه جالق و تهلاب بسیار مهم است تا حداقل‌های آبی شرب و بهداشت این دو منطقه فراهم شود؛ موضوعی که البته به نظر می‌رسد با مشکل تأمین اعتبار روبه‌روست. خلاصه کلام آنکه ورود هر نوع تغییراتی از این دست در منطقه توسط بخش خصوصی و خصولتی خارج از تحلیل‌های فنی و اقتصادی، بر همه جنبه‌های زندگی مردم به‌ویژه ساکنین خطه سیستان و مرکز استان و حتی آبخیزنشینان واقع در حوضه جالق و تهلاب، تأثیر بسیار منفی خواهد گذاشت. عملاً عدم مداخله در منطقه بهترین و بیشترین کمک به محرومیت‌زدایی این سرزمین است وگرنه مداخلات پیش رو، مصداق بارز محرومیت‌زایی خواهد بود.»

چالش جدید مرزی خودساخته در انتظار است؟

یک منبع آگاه دیگر با بررسی تبعات ایجاد این تغییرات به «هم‌میهن» می‌گوید: «واگذاری و بهره‌برداری از آب‌های سطحی و زیرزمینی دشت جالق و تهلاب با رویکرد کشت محصولات گرمسیری همچون خرما و گردو توسط بخش خصوصی چالش‌های جدی را به همراه خواهد داشت. دشت موسوم به میرجاوه- تهلاب- جالق، شهر میرجاوه و مناطق تهلاب، لولکدان، روتک، مک سوخته و جالق را در برمی‌گیرد. حوضه‌های آبخیز مشرف به دشت مورد نظر، دارای مساحتی بالغ بر 4/1میلیون هکتار است که شهرستان‌های گلشن، میرجاوه، خاش، تفتان، سراوان و سیب سوران در آن قرار می‌گیرند و عملاً نقش جمع‌آوری روان‌آب‌ها، هدایت و تغذیه منابع آبی سطحی و زیرزمینی دشت تهلاب و جالق را برعهده دارند، این روان‌آب‌ها، سفره مشترک مرزی در ایران و پاکستان را تشکیل داده و باعث استقرار پوشش گیاهی طبیعی، تثبیت تپه‌های ماسه‌ای و ایجاد کشتزارها و نخیلات با برداشت آب چاه‌های کم‌عمق در امتداد مرز شده است. برداشت و انتقال آب از این حوضه با هدف تأمین آب شرب شهر زاهدان از گذشته‌های دور مطرح بوده، اما به‌دلیل توسعه چاه‌نیمه‌های سیستان و عدم‌توجه به پیش‌بینی‌ناپذیری تداوم آب هیرمند، انجام این امر مورد غفلت سیاست‌گذاران قرار گرفته بود تا اینکه ایجاد سدکمال‌خان، خلف‌وعده مسئولان سیاسی کشور همسایه و تغییر نظام در آن کشور، تحقق حق‌آبه هیرمند و تأمین آب زاهدان را با شبهه مواجه کرد. این موضوع نقش این حوزه و منابع آبی استراتژیک آن را بسیار حائز اهمیت می‌کند.»

این منبع مطلع می‌افزاید: «باتوجه به گرمای تابستان، تبخیر و تعرق بالا و محدودیت‌های خاک و آب، نیاز آبی محصولات گرمسیری موردنظر بخش‌خصوصی، حداقل 10هزار مترمکعب در هکتار خواهد بود و با فرض 25هزار هکتار سطح پیشنهادی فعلی و آینده، عملاً بالغ بر 250میلیون مترمکعب آب باید صرف کشت‌و‌کار در سایت‌های مورد نظر شود. با در نظر داشتن ضریب تغییرات زیاد میزان بارندگی‌های سالانه و اقلیم فراخشک در حکم تخلیه همه منابع محدود آبی منطقه است.»

گسترش اعتراض‌های محلی

نکته مهم دیگری که این منبع آگاه به آن اشاره می‌کند، تبعات اجتماعی است که در ادامه آن احتمالاً به وجود خواهد آمد: «تأمین آب مستلزم هدایت و انجام اقداماتی برای استحصال آب در پایین‌دست است که احتمالاً منجر به حذف یا کاهش شدید آب قابل استحصال برای 500 روستای موجود در بالادست اراضی و ایجاد مشکلات اقتصادی و اجتماعی به علت وابستگی معیشت آنها به این منابع آبی و در نتیجه شروع اعتراضات خواهد بود. علاوه بر اینکه باید در نظر داشت اثرات منفی احداث چاه‌های عمیق مورد نیاز و کاهش کیفیت آب و شور و قلیایی شدن آن، می‌تواند خاک منطقه را نیز متأثر کند که همین موضوع نیز می‌تواند عاملی برای مشکلات در بخش کشاورزی و اعتراضات بیشتر باشد.»

آنچه شاید بتوان از آن در قالب مشکلات امنیتی در مرز نیز نام برد، موردی است که این منبع آگاه به آن اشاره می‌کند: «زهکشی دشت منجر به از بین رفتن پوشش گیاهی طبیعی، حرکت تپه‌های ماسه‌ای تثبیت‌شده، افزایش طوفان‌های ماسه‌ای و در نتیجه مخاطرات دیده‌بانی مرزی و سلامت زیست‌محیطی خواهد شد. البته این تنها یکی از مشکلات امنیتی است که احتمالاً رخ خواهد داد. علاوه بر آن، کاهش شدید آب ورودی به رودخانه مشترک بین ایران و پاکستان و تأثیر بسیار زیاد آن در کاهش آب ورودی به تالاب ماشکید واقع در ایالت بلوچستان پاکستان، نه‌تنها منجر به افزایش میزان گردوغبار ناشی از برداشت ریزگردها از بستر این تالاب خواهد بود، بلکه می‌تواند عاملی برای اختلافات مرزی و ایجاد درگیری‌های منطقه‌ای با این ایالت خودمختار بر سر کاهش آب‌های سطحی و زیرزمینی باشد. همچنین باید در نظر آورد که تحریک و اعتراض سرمایه‌گذاران بین‌المللی فرامرزی از جمله شرکت‌های چینی که در حال بهره‌برداری از معادن همجوار مرز ایران در پاکستان هستند و در محاسبات اقتصادی و سرمایه‌گذاری خویش در بخش معدن پاکستان روی این منابع آبی حساب باز کرده‌اند، قابل پیش‌بینی است.»

کارشناس دیگری که نخواست نامش فاش شود نیز با اشاره به خطر اجرای این دو طرح در منطقه می‌گوید: «با احداث سدکمال‌خان روی رودخانه هیرمند، عملاً 60 تا 70 درصد ساکنان خطه سیستان که شغل‌شا‌ن وابسته به کشاورزی، دامداری و صیادی بود، شغل‌شان را از دست دادند و می‌توان گفت مردم در حال حاضر در یک بلاتکلیفی مطلق قرار گرفته‌اند. از طرف دیگر کانون‌های برداشت گردوغبار که قبلاً سطوح تالاب‌های هامون با 360 هزار هکتار را دربرداشت، متاسفانه با حذف آب از مسیر رودخانه هیرمند که به سیستان می‌آمد، 150هزار هکتار از اراضی قابل کشت سیستان را هم از حیز انتفاع خارج کرده و به کانون برداشت ریزگردها تبدیل شده است. هر آنچه از نظر زمانی جلوتر می‌رویم به دلیل تبخیر بسیار زیادی که در منطقه صورت می‌گیرد (بیش از 4700 تا 5 هزار میلی‌متر تبخیر)، رطوبتی که در لایه‌های خاک باقی مانده نیز تبخیر خواهد شد و املاح بر سطح زمین خواهد ماند. این مسئله سبب می‌شود تا میزان ضریب فرسایش‌پذیری اراضی کشاورزی منطقه بیش از تالاب شود و عملاً این دو عرصه تبدیل به کانون‌های برداشت گردوغبار و حرکت شن‌های روان خواهد شد که چالش‌های اساسی را در راه‌های مواصلاتی، ابنیه و تأسیسات و فرودگاه‌ها و همچنین آلودگی هوا ایجاد خواهد کرد.»

گره زدن تأمین آب مرکز یک استان با حق‌آبه هیرمند!

این منبع آگاه می‌گوید: «مهم‌تر اینکه مردم دیگر حتی برای شرب و بهداشت هم آب نخواهند داشت. در این میان طی 20 سال اخیر، آب مورد نیاز ۹۰۰هزار نفر از ساکنان شهرستان زاهدان از منابع آبی سیستان تأمین می‌شد که خود منوط به دریافت حق‌آبه از افغانستان بود. با عدم تخصیص حق‌آبه هیرمند به هامون ایران، بدین ترتیب زاهدان هم با چالش بزرگی همچون کم‌آبی در مصرف شرب و خانگی روبه‌رو خواهد شد. نکته آنکه متأسفانه به علت چالش دولت برای مخالفت با دو طرحی که قرار است ازسوی این دو گروه‌ خاص اجرایی شود، بار دیگر اقدام به برداشت از منابع آبی سیستان برای زاهدان کرده که به این ترتیب، سیستان کاملاً خشک خواهد شد.» او با جزئیات بیشتر در این باره می‌‌افزاید: «باوجود اینکه منطقه سیستان با محدودیت‌های شدید آبی مواجه است، برای رفع چالش منابع آبی زاهدان بین 60 تا 100 چاه حفر کرده‌اند که خود دست بردن در جیب مردم سیستان است.»

دولت نگران چیست؟!

این منبع مطلع به طرح دولت پیش از ورود این دو گروه برای سرمایه‌گذاری در میرجاوه اشاره کرده و تصریح می‌کند: «سیاست‌گذاران و قانونگذاران خوشبختانه در مجلس مصوب کرده‌اند که برای تأمین آب شهر زاهدان و حتی سیستان، آب را برای هر کدام به میزان 27میلیون مترمکعب از منابع دشت تهلاب تأمین کنند که به‌زعم همه کارشناسان باید تا این لحظه این کار به اتمام می‌رسید و این آب را به این دو مجموعه شهری یعنی زاهدان و منطقه سیستان منتقل می‌کردند که این مسئله با وقفه جدی همراه شده است. به هر صورت به دلایل مختلف این پروژه به تعویق افتاده و به‌نحوی می‌توان گفت در ابتدای راه هستند و برآوردها نشان می‌دهد تا چهار سال آتی هم این آب را نمی‌توانند به زاهدان و سیستان برسانند. مضاف بر اینکه مردم منطقه در شهرستان میرجاوه که دشت تهلاب مربوط به این حوزه است، بیش از 1500 چاه حفاری کرده‌اند و در حال برداشت از آن سفره آبی هستند تا بتوانند کشت و زرع خودشان را پیش ببرند و امرارمعاش عزتمندانه‌ای را داشته باشند. با درنظرگرفتن دو میزان 27میلیون مترمکعب برای زاهدان و منطقه سیستان عملاً باید برداشت بیشتر از منابع آبی در منطقه تهلاب محدود شود و بیش از این به منابع آبی آنجا دستبرد زده نشود تا این آب علاوه بر اینکه آب مورد نیاز آن منطقه را تأمین می‌کند، بتواند آب را برای زاهدان که بیش از 20 سال آب مصرفی شرب خانگی‌اش از منطقه سیستان تأمین می‌شد با این سناریو جبران شود. اما گویا اخیراً نهادهای مختلف و سرمایه‌گذاران دیگر، اراضی دیگری را بالغ بر 20 تا 30هزار هکتار از دشت تهلاب قرار است زیر انواع کشت‌ ببرند که قطعاً این میزان اراضی حداقل بالغ بر 300 میلیون مترمکعب آب نیاز دارد که برداشت آب برای این 30 هزار هکتار در کنار برداشتی که مردم محلی دارند، قطعاً مردم منطقه و انتقال آب برای زاهدان و سیستان را با چالش مواجه خواهد کرد.»

هشداری به سرمایه‌گذاران دو طرح بزرگ در میرجاوه

او در پایان به نکته مهمی اشاره می‌کند که برای هر دو سر طیف، بلاخیز است: «مسئولان ذیربط کاملاً این را مدنظر قرار دهند که سرمایه‌گذاری روی اراضی جدید منطقه تهلاب با دلایلی که بیان شد، حتماً سرمایه‌گذاران را در کوتاه‌ترین زمان با چالش روبه‌رو خواهد کرد و به دلیل افت شدید سفره آب زیرزمینی دشت تهلاب، هم خودشان را به چالش می‌اندازند و هم مردم محلی را. همانطور که وابسته کردن تأمین آب مورد نیاز طرح موسوم به ۴۶هزار هکتار اراضی کشاورزی در سیستان به حق‌آبه هیرمند، تمامی اراضی کشاورزی را رو به نابودی برد و زمینی خشک و لایزرع با زیان مالی قابل‌توجه برای مردم و دولت بر جای گذاشت. با اجرای این طرح‌ها اگر هدف سودآوری مدنظر سرمایه‌گذاران باشد، صرفاً پول‌شان بر باد خواهد رفت».

نگاه نماینده

سیستان تا دو ماه دیگر آب ندارد

نماینده زابل، زهک، هیرمند و نیمروز و هامون در مجلس با بیان اینکه تا ۲ ماه آینده وضعیت آب در سیستان بحرانی است، رهاسازی آب ازسوی افغانستان را تکذیب کرد. محمد سرگزی در گفت‌وگو با ایلنا، درباره موضوع رهاسازی آب از سوی افغانستان اظهار داشت: تاکنون هیچگونه رهاسازی آب از سوی افغانستان صورت نگرفته و یکی از مهمترین راهکارها این است که در زمینه سیاست‌های مهاجرین افغان تجدیدنظر کنیم. اکنون بیش از ۹۰ درصد اتباع افغان به صورت غیرقانونی در کشور ما حضور دارند و ما بر اساس ظرفیت‌های بین‌المللی و قوانین داخلی خودمان می‌توانیم اینها را از کشور طرد و به کشور خودشان بازگردانیم. وی گفت: به نظر می‌رسد سیاست افغانستان در کنترل آب روخانه هیرمند با دو هدف باشد؛ یکی دریافت انرژی ارزان‌قیمت و دوم تاثیرگذاری بر سیاست‌های تعیینی پیرامون مهاجرین افغان در ایران. اکنون حدود ۷ میلیون افغانستانی در ایران زندگی می‌کنند که از تمامی یارانه‌های پنهان و آشکار کشور ما استفاده می‌کنند. به همین دلیل باید در سیاست پذیرش اتباع افغان باید تجدیدنظر کنیم.

عضو هیئت نمایندگان استان سیستان‌وبلوچستان خاطرنشان کرد: ما باید حتما در سیاست‌های پذیرش اتباع افغان و همچنین در رابطه با نوع مراودات مثل سوخت ارزان و آب، برق، ترانزیت و مهاجرت که طرف افغان از آن منتفع می‌شود؛ تجدیدنظر کنیم. سرگزی در ادامه با بیان اینکه تا ۲ ماه آینده وضعیت آب در سیستان بحرانی است، تصریح کرد: در حال حاضر چاه‌نیمه‌ها آبی ندارند، اما دو آبخوان شیله و بندان در حوزه سیستان شناسایی شده که با ۲۰ متر حفاری می‌توانند ۷۰ درصد نیاز آب شرب شمال استان را تأمین کنند، اما عمده مشکل ما در حوزه آب کشاورزی و زیست‌محیطی است. وی با بیان اینکه نگاه مجلس و دولت این است که آب مورد نیاز را از منابع داخلی تامین کنیم، افزود: نیاز آبی شمال استان سیستان و بلوچستان ۴۰ میلیون مترمکعب است و حجم آب ۲ آبخوان یادشده ۵۰۰ میلیون متر مکعب که البته امکان استفاده از تمام این حجم از آب را نداریم، اما در کل برای مدت ۳ تا ۴ سال می‌توان از این آبخوان استفاده کرد، در مرحله بعدی نیز از آبخوان تهلاب است که قریب به ۱۰ میلیارد مترمکعب آب را در خود جای داده و حدود ۱۰۰ میلیون مترمکعب در سال نیز ظرفیت تجدیدپذیری دارد، پیش‌بینی شده که تا ۳ سال آینده ۵۰ میلیون مترمکعب در سال از این آبخوان برای شرب حوزه سیستان و بخشی از منطقه زاهدان استفاده شود. وی درباره اینکه چرا تاکنون ذخیره آبی تهلاب مورد غفلت واقع شده بود، توضیح داد: متاسفانه تاکنون مطالعاتی نداشتیم و با پیگیری‌هایی که نمایندگان مجلس استان طی ۳ سال گذشته داشته‌اند؛ توانستیم دولت را مجاب به مطالعه و برنامه‌ریزی برای بهره‌برداری از منابع تهلاب کنیم اکنون مطالعات انجام شده و مهم‌ترین پروژه آب شرب حوزه سیستان تامین آب از منطقه تهلاب در بازه ۳ ساله است.

شکوفه حبیب‌زاده

دکمه بازگشت به بالا