استعفا کرد یا استعفا داد ؟
استعفا در باب استفعال است یعنی طلب معافیت وقتی شخص از مقام مافوق میخواهد او را از ادامه خدمت معاف کند. بنابر این باید با فعل «کرد» بیاید. اما این تمام داستان نیست. چون در مقابل این دیدگاه هم وجود دارد که آنچه در عربی است عینا در فارسی لازمالاجرا نیست و استعفا فارسی شده و با “استعفاء” در عربی متفاوت است زیرا همزۀ پایانی آن را انداختهایم.
موبنا- هر بار که خبری دایر بر استعفا یا کنارهگیری مقامی منتشر میشود این بحث به لحاظ فنی و دستوری درمیگیرد که «استعفا کرد» درست است یا «استعفا داد»؟
استعفا در باب استفعال است یعنی طلب معافیت وقتی شخص از مقام مافوق میخواهد او را از ادامه خدمت معاف کند. بنابر این باید با فعل «کرد» بیاید. اما این تمام داستان نیست. چون در مقابل این دیدگاه هم وجود دارد که آنچه در عربی است عینا در فارسی لازمالاجرا نیست و استعفا فارسی شده و با استعفاء در عربی متفاوت است زیرا همزۀ پایانی آن را انداختهایم.
کما این که ما در فارسی حرف آخر کلمۀ «نعناع» یعنی «ع» را انداختهایم ومیگوییم نعنا و نادرست هم نیست و روی بطری های عرق نعنا هم این گونه نوشته شده یا می گوییم نعنایی و نمی گوییم نعناعی یعنی به قول عرب زبان ها تفریس یا فارسی سازی صورت گرفته است. یا «ی» در پایان «ماجری» به الف تبدیل شده و ماجرا را یک کلمه می دانیم نه «ما» به معنی “آنچه” و «جری» یعنی جریان داشت و کاملا فارسی شده است.
استعفا هم در اصل “استعفاء” بوده و همان گونه که در فارسی همزۀ آخر را که بخشی از کلمه است از کلمه ای مثل “انشاء” انداختهایم و میگوییم “انشای من” وقتی فارسی شده دیگر در باب استفعال نیست تا فعل «داد» نادرست باشد.
کسانی که از تعبیر «استعفا داد» استفاده میکنند جدای اشاره به افتادن همزه و تبدیل به «استعفا» در اینجا منظور را “ارایه دادن استعفانامه” میدانند و می گویند استعفا داد یعنی “استعفانامه خود را ارایه داد” منتها چهار کلمه بعدی – با احتساب «را» – حذف شده است.
احتمالا خواهید پرسید حالا استعفا کرد بهتر است یا استعفا داد؟ پاسخ این است که “استعفاء کرد” درست تر است چون آنچه درباب استفعال است استعفاء است نه استعفا. اما اگر بنویسیم استعفا داد چه بسا برخی متوجه ظرافت قضیه نشوند و ما را به زباننادانی و کمسوادی و عوامزدگی متهم کنند از این رو احتیاطا به همکاران توصیه میکنیم بنویسند استعفا کرد.
سالها قبل کسی پیشنهاد کرده بود «ز» و «ض» و «ذ» و «ظ» را به یک صورت بنویسیم تا نوآموزان ما حیران و سرگردان نشوند که در انضباط و اذیت و آزار و مریض از کدام حرف استفاده کنند. این اما شدنی نبود چون رابطه ما با متون کهن را می گسست و متوجه ریشه کلمه هم نمیشدیم. راهکار بهتر بهره از واژگان پارسی است. وقتی به جای “ظلم” بگوییم “ستم” دیگر جای تردید هم باقی نمیماند با کدام ز است چون اصلا ز ندارد که ز باشد یا ض یا ظ یا ذ!
با این فرمول در این قضیه هم اگر به جای “استعفا کرد” یا حتی “استعفا داد” بگوییم کنارهگیری کرد یا کناره گرفت نیمی از مشکل حل میشود!
با این همه در نظر داشته باشیم که بسیاری از واژگان عربی در پارسی جامۀ پارسی پوشیدهاند. به خصوص وقتی پای همزه در میان باشد که اگر در پایان کلمه باشد حذف میشود مثل استعفا یا استثنا یا اقتضا یا استدعا که در اصل همزه داشتهاند و بیهمزه پارسی شده یا اگر در میانۀ کلمه باشد به ی تبدیل میشود مثل مسایل و مصایب. البته در همه کلمات نمیتوان همزه را به ی تبدیل کرد و همچنان در “خائن” یا “قائم” باقی است اگر چه اندکاندک در کلماتی چون رئیس این اتفاق در حال رخ دادن است.
جمله آخر برای جلب رضایت مخاطبانی که میگویند آخر مشکل مملکت ما مگر این است؟ قیمه و قورمه باید گوشت داشته باشد حالا با قاف نشد با غین! وزیر ورزش هم باید ورزش همگانی را توسعه بدهد یا می داد. حالا قبلا دونده بوده یا نه اهمیتی ندارد چه استعفا کرده باشد، چه استعفا داده باشد چه در آستانه استیضاح، استعفائانده باشندش!/م.خ عصرایران