چالش های رفتاری سال های ابتدایی مدرسه: ارزیابی منصفانه تا عکس العمل منطقی
به عنوان پدر یا مادر پیوسته با مسائل مربوط به فرزندان سروکار داشته و درگیر آن هستیم. از چالش های رفتاری گرفته تا وضعیت تحصیلی، همواره موردی برای نگرانی والدین وجود خواهد داشت. این گرفتاری ها مربوط به دوره سنی خاصی هم نمی شود و در جریان رشد فرزندان مسائل مربوط به آنها نیز ویژگی های متفاوتی به خود گرفته و پیوسته حضور دارند.
مجله آنلاین موبنا – در این میان یکی از مهمترین نگرانی های والدین به سنین پایه و دورانی باز می گردد که فرزندان اولین تجربه های حضور خود در محیط های آموزشی همانند مدرسه را دارند. این دوران نه تنها برای فرزندان بلکه برای والدین نیز دورانی جدید و خاص محسوب می شود. آنها(والدین) می خواهند نتیجه تربیت های اولیه و زحمات خود را در دبستان به نمایش گذاشته و به اصطلاح دانش آموزانی با اخلاق و زرنگ را از خانواده خود معرفی کنند.
در این مرحله سطح انتظارات والدین در بالاترین سطح خود قرار دارد و با درجات زیادی از هیجان نیز همراه است به نحوی که این شرایط روانی حتی به سدی در برابر تفکر منطقی و رویکردهای عاقلانه تبدیل می شود.
در شرایط زندگی های امروزی که گرفتاری های شغلی بسیار زیاد بوده و فضای خانه ها نیز کوچکتر می شود معمولا فرزندان در سنین ابتدایی زندگی خود فعالیت کمتری در مقایسه با گذشته داشته و به همین نسبت تجربیات اجتماعی آنها در دنیای واقعی نیز مقداری تغییر شکلا داده است. حال در این وضعیت فرزند شما وارد دبستان شده و برای برقراری ارتباط با محیط اطراف و همسالان خود تلاش می کند. اینجا دویدن ها، فریاد زدن ها، جلب توجه کردن ها، شیطنت کردن ها و … بیشترین لذت را برای فرزندان ما همراه دارد اما در طرف مقابل قوانین مدرسه قرار می گیرد که معمولا مخالف دویدن بچه ها در زنگ تفریح، حرف زدن در کلاس و … است.
در چنین شرایطی والدین دچار یک چالش رفتاری بسیار آسیب رسان می شوند. از یک سو می خواهند فرزندشان در مدرسه جز بهترین ها باشد و عملکرد مناسبی از اخلاق و ادب خود به نمایش بگذارد و از سوی دیگر پیشرفت درسی مناسبی نیز داشته باشد. خوب اینها به نوبه خود چیزهای بدی نیستند اما آنچه فراموش می شود کودک و کودکی اوست. ما فراموش می کنیم که دویدن فرزندانمان نشان سلامت است نه بی ادبی فراموش می کنیم او نیاز به جلب توجه دارد، فراموش می کنیم مشکلات آنها را از روش های منطقی حل کنیم و تحکم را جایگزین ارائه راهکار به آنها می کنیم.
این ایراد هم متوجه سیستم آموزشی و هم متوجه رویکردهای رفتاری والدین است. خوب در اینجا قصد نداریم به اصلاح یک سیستم بپردازیم بلکه می خواهیم والدینی منصف تر باشیم و با نگاهی عمیق تر مسائل فرزندان را تحلیل کنیم.
برای مثال:
فرزند پسر(با نام فرضی مهیار) خانواده ای وارد کلاس دوم دبستان شده است. او کاملا از نظر بدنی سالم و سرحال است و وضعیت درسی بسیار مناسبی نیز دارد. مهیار با توجه به یک نیاز طبیعی دوست دارد در جمع دوستان اثرگذار باشد، دیده شود و قدرت خود را نمایش دهد. علاوه بر اینها، به شدت عاشق دریافت محبت و توجه از جانب معلمش است که این هم مورد عجیبی نیست. اما یک چالش متوجه مهیار و خانواده وی شده است. او گاهی اوقات کلمه ای را به زبان می آورد که از نظر ما چندان مناسب نیست مثلا سرکلاس می گوید: شرت(لباس زیر). مهیار در حیاط مدرسه نیز موجب نارضایتی ناظم شده است زیرا دائما در حال دویدن است.
مسئولان والدین مهیار را به مدرسه دعوت کرده و این مساله را به آنها انتقال می دهند. در این وضعیت والدین مهیار به شدت ناراحت، خجالت زده و حتی برافروخته میشوند. اینجا ممکن است برخورد بسیار شدیدی در منزل با فرزند خود داشته باشند و انواع تنبیه را نیز برای او در نظر بگیرند زیرا مهیار موجب شده آبروی خانواده در مدرسه خدشه دار شود!
راه حل
در اینگونه موارد که بسیار هم روی می دهد. روانشناسان توصیه می کنند از بزرگنمایی مشکل(در اینجا کلمه شرت) خودداری کرده و بالعکس به عادی سازی آن بپردازیم. برای مثال به جای تنبیه بهتر آن است از مهیار بخواهیم روزانه دو جمله با شرت بنویسد مثلا شرت یکی از لباس های زیر است. شرت من در کمد لباس قرار دارد و …
فرانوش نکنیم این کودک اساس حرف زشتی نزده هر چند جای آن مناسب نبوده اما متاسفانه ما نیز وظیفه اصلی خود که ریشه یابی و راهکار مناسب است را نیز فراموش می کنیم. در اینگونه موارد تنبیه احمقانه ترین کاری است که می توان انجام داد زیر ذهن کودک برای همیشه نسبت به این کلمه حساس شده و حتی زمینه های خطاهای رفتاری بزرگتر مرتبط بع این کلمه در آینده را نیز در ذهن او فراهم می کنیم.
اینجا ممکن است پیوسته از فرزندمان سوال کنیم این کلمه را از چه کسی شنیده ای از کجا یاد گرفتی و … ولی این مساله اصلا مهم نیست زیرا نیتجه تحقیقات ماهم به جایی نخواهد رسید. وظیفه اصلی آن است که ذهن وی را در مسیر درست هدایت کرده و از آشقفتگی نجات دهیم.
مهیار تنها تلاش داشته تا نظر معلم خود را به سوی خود جلب کند و یا باعث شادی کلاس شود که این هم نوعی رفتار در راستای جلب توجه است. حال باید دید آیا معلم در میزان توجه نسبت به مهیار کوتاهی کرده یا آنگکه در خانواده هیچگاه توجه مناسبی به مهیار نشده و پیوسته باید و نبایدها در برابر وی قرار داده شده است؟ شاید هم هر دو مورد باهم! از این رو مجازات بی گناه ترین عنصر این پرونده اوج بی انصافی است. با نوشتن جملاتی که اشاره شد و همچنین هماهنگی با معلم می توان شرایطی را فراهم کرد تا حساسیت مهیار نسبت به این کلمه از میان رفته و با آرامش بیشتری در کلاس درس حاضر شود.
میل مهیار برای دویدن نیز یک نیاز کاملا طبیعی است آنهم برای کودکی که سرشار از انرژی و هیجان است. در رابطه با دویدن نیز هر گونه برخورد و تشبیه ناشایست فعل دویدن برای آنها ممکن است آینده یک ورزشکار موفق را خراب کند! برای تعدیل این مورد می توانیم هزاران راهکار مناسب را در نظر بگیریم. از ایجاد امکانی برای تخلیه انرژی فرزندمان در کلاس های آزاد گرفته تا…
این تنها یک مثال بسیار ساده بود اما در رابطه با تمامی چالش های رفتاری فرزندان در سال های آغازین مدرسه که به نوعی واکنش به محیط اطراف و ماجراجویی های تعاملی محسوب می شود، باید رفتاری منطقی و البته تخصصی در پیش گرفت. برخوردهای نامناسب ما و کادر آموزشی در این سال ها آسیب های جبران ناپذیری را در برابر کودکان قرار خواهد داد.