فیلتر شکست
تلگرام و واتس اپ و سایر پیامرسانهای موبایلی میتوانند اخبار ساندویچی و بهاصطلاح فست فودی را در اختیار مردم قرار دهند
موبنا – روزنامهنگاران برای اینکه بتوانند در این دنیای پرسروصدا اما کم محتوای شبکههای مجازی نظیر تلگرام رقابت کنند، بایدمطالبشان سرشار از محتوا باشد
همه شبکههای اجتماعی برای گسترش ارتباطات در سطح جهان راهاندازی شدهاند . هماکنون شبکه اجتماعی فیسبوک در دنیا دارای سه میلیارد کاربر است
رویدادهای سالهای اخیر نشان داده است که تلویزیون به دلیل کاهش ضریب نفوذ و سرمایه اجتماعیاش روی هر موضوعی تبلیغ کند، مردم عکس آن عمل میکنند
اکنون در ایران حدود ۴۰ میلیون کاربر تلگرام داریم که عدهای از آنها مستقیم مشغول کسبوکارند و خیلیها هم از این بازار بهره میبرند؛ حالا میخواهند با آنهاچه کنند؟
تلگرام اکنون دارای ۴۰ میلیون کاربر است؛ این سرمایه اجتماعی عظیم بهتدریج در چند سال اخیر شکلگرفته است و رویکرد کوچ دستوری، فیلترینگ و حذف، منجر به کاهش مخاطبان نخواهد شد
روزنامهنگاران نباید با تلگرام، سروش یا هر پیامرسان و رسانه دیگری رقابت کنند. آنها باید از ظرفیتها و امکانات پیام رسانهای داخلی و خارجی برای اطلاع رسانی و افزایش شفافیت خبری استفاده کنند
شایعه فیلتر یا مسدود شدن شبکه پیام رسان تلگرام در فروردین امسال در رسانهها و فضای مجازی میچرخید،تا اینکه درنهایت با دستور قضایی این شایعه احتمالی به واقعیت پیوست. حال هدف از این میزگرد، تحلیل آسیبها و مزایای شبکه پیامرسان پرطرفدار تلگرام از سوی کاربران ایرانی است. در این میزگرد تاثیرگذاری منفی این رسانه در حیات اجتماعی و خبررسانی ناموثق و کذب در فضای مجازی از منظرچهارکارشناس رسانه نقد شده است؛ اما همسو با این انتقاد به مزایای تلگرام نیز در حیات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان پرداخته شده است. در این میزگرد، دکتر «مینو بدیعی» دانشآموخته روزنامهنگاری و از چهرههای سرشناس رسانه و گزارشنویسی در ایران،«منصور ساعی» دکتری ارتباطات،پژوهشگرو صاحب نظردرحوزه رسانه،«شفیع بهرامیان» دکتری ارتباطات و مدرس دانشگاه و مسعود رفیعی طالقانی روزنامهنگار و چهره نامآشنای رسانه، مزایا و معایب شبکههای پیامرسان را بهصورت عام و تلگرام بهصورت خاص تحلیل میکنند که از منظر شما مخاطبان روزنامه قانون میگذرد.
شبکه پیامرسان محبوب و پرطرفدار تلگرام به پدیده اجتماعی و مهمی تبدیل شده است که میتوان تاثیرات این شبکه پیامرسان را بر سبک زندگی ایرانیان از نگاه روانشناسی، جامعهشناسی و حتی فرهنگی بررسی کرد. به گفته شماری از کارشناسان، یکی از مهمترین تاثیراتی که این شبکه بر زندگی افراد گذاشته، مطلع بودن از اخبار بهسرعت و بدون نیاز به رسانههای مختلف است. درگذشته تماشای تلویزیون، خواندن روزنامههای مختلف و خبرگزاریها راههایی بودند که مخاطبان را از اخبار مطلع میکردند، راههایی که بسیار وقتگیر بوده و کاربران را راضی نمیکرد، بااینحال به کمک تلگرام و امکان جدید «کانالها» کاربران میتوانند بهراحتی اخبار برتر سراسر جهان را به کمک تلگرام رصد کنند و همیشه بهروز باشند اما برعکس این تحلیل، شماری از استادان رسانه معتقد هستند که این شبکه مجازی مفاهیم اساسی سهگانه خبر راکه شامل روشنی، درستی و جامعیت است ، نابود کرده و خبر را از جایگاه حق اجتماعی به کالای اجتماعی تنزل داده است، تحلیل شما چیست؟
مینو بدیعی: در جواب این سوال، من به گفته یکی از استادان ارتباطات استناد میکنم. او تاکید کرده است که تمام شبکههای اجتماعی که تلگرام نیز یکی از آنهاست، اقیانوسی با نیم میلیمتر اطلاعات هستند. در نظر بیاورید اقیانوس بزرگی که عمقش نیم میلیمتر باشد، نه کسی در آن غرق میشود و نه هیچکس در آن میتواند شنا کند و نه کسی قادر است حتی در آن ماهی میکروسکوپی بگیرد، همه در این اقیانوس بزرگ گم و گیج میشوند اما نکتهای را نمیآموزند. خبر در تلگرام از حد یک شایعه آزاردهنده بالاتر نمیرود. اینکه همه افراد حتی کودکان چهار و پنج ساله و آدمهای کمسواد به آن پیوستهاند، بیانگر هیچچیز نیست جز گسترش نوعی بلاهت! البته میتوانید کلمه بلاهت را به شکل احترامانگیزتری بیان کنید؛ یعنی کوتهبینی و سطحینگری و هیچ ندانستن.
آنطورکه میگویید دانستن خبر، یک نیاز اجتماعی و پاسخگویی به نیاز خبری، حق مسلم میلیونها نفر از آحاد جامعه است اما شبکه اجتماعی یا همین تلگرام معروف یک نیاز کاذب برای پاسخگویی به نیاز کاذب خبری است که ارزشهای خبری در آن بسیار مخدوش و عناصر شش گانه خبر در آن به هم ریخته است. همه میدانیم که ارزشهای خبری دکتر« وارد» هفت گانه و ارزشهای خبری« گالتونگ» و «مری روگ» دوازدهگانه است که توضیحات مفصلی را میطلبد.
ارزشهای خبری دکتر وارد به مواردی نظیر دربرگیری، فراوانی، شهرت و استثنا، نو بودن، برخوردها و تضادها اشاره میکند و عناصرخبر نیز شامل چه، که،کی،کجا،چطور و چراست که انبوه خبرهایی که حتی از کانالهای خبری رسانهای و همچنین خبرگزاریها منتشر میشوند، فاقد داشتن این عناصر به شکل کامل هستند. نکته بسیار مهمی هم که در تلگرام و سایر شبکههای اجتماعی وجود دارد، نبود تحلیل درست یک خبر مهم است. تفسیر و تحلیل خبر، کار روزنامهنگاران است و واقعیت این است که ما روزنامهنگار به معنی واقعی کلمه در شبکههای اجتماعی نظیر تلگرام نداریم، یا بسیار اندک داریم که تعداد آنان از انگشتهای دست هم تجاوز نمیکند. اگر در تلگرام منتقد و مفسر روزنامهنگار هم باشد، تعداد مخاطبان آنها بسیار اندک است.
در همان حال باید گفت که تلگرام، محلی برای شایعهپراکنی و انتشار حرفهای یاوه است. برای اینکه فقط عیب آن را نگفته باشیم و به مصداق عیب آن جمله بگفتی هنرش نیز بگو، تلگرام در انتقال برخی اطلاعات موثر بوده است . این اطلاعات در مورد برنامههای معمولی و روتین مراکز و سازمانهای مختلف است و همچنین برخی محافل خانوادگی و دوستانه را گرد یکدیگر جمع کرده است. پارهای از اطلاعات مفید هم از طریق سایتها و کانالهای خبری مفید در اختیار اعضا گذاشته میشود و در پارهای موارد اطلاعات عمومی را بالا میبرد.
یک اثر منفی گسترش تلگرام این بوده که ارتباطات واقعی بین اعضای یک خانواده را در جامعه سنتی ایران کمرنگ ساخته است. پدر و مادر و فرزندان حتی بچههای کوچک سر در تبلت، موبایل و آیپد خود فروبردهاند و ارتباطات کمرنگ شده است. اینیکی از ناهنجاریهای شبکههای اجتماعی است کهتاثیربسیار منفی دارد.
منصور ساعی: من فکر میکنم که اپلیکیشنهای موبایلی برای کارکرد خبررسانی و اطلاعرسانی طراحی نشده بودند بلکه آنها تنها به عنوان یک اپ پیامرسان فردی یا گروهی و با کارکرد متنوع غیر خبری شدهاند. شاید خود پاول دوروف مدیر تلگرام از ابتدا نیزچنین قصد و انتظاری نداشت که از یک اپلیکیشن پیامرسان تلگرام بتوان بهعنوان یک رسانه و شبکه بزرگ اطلاعرسانی، تولید و خلق، توزیع اخبار،تحلیلها و تفسیرهای اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و نظایر آن استفاده شود. به نظر میرسد که این زمینههای اجتماعی و سیاسی برخی جوامع مانند ایران است که این اپها را دارای کارکرد خبری موثر کرده است.
زمانی که در ایران رسانههای رسمی و جریان اصلی نمیتوانند بهصورت شفاف و دقیق موضوعات و اخبار جامعه را رصد و بازنمایی کنند، ظرفیت خلق و توزیع پیام برای شهروندان غیر روزنامه نگار در پیامرسانهای موبایلی نظیر تلگرام (که میتوان اکنون یک رسانه اجتماعی نام نهاد) به یک فرصت تبدیل میشود تا مسائل و نیازهایشان شنیده و دیده شود. برهمین اساس من فکر میکنم که تلگرام و پیامرسانهایی مشابه آن، نه تنها موجب کالایی شدن خبر نشده بلکه افزایش سرعت خبررسانی و موجبات شفافیت و پاسخگویی نهادهای دولتی و سیاسی را نیز فراهم کرده اند. بنابراین حق مردم در شنیدن اخبار ناشنیدنی بیشتر شده و این جنبه مثبت است.درواقع میتوان گفت که رکن چهارم دموکراسی یا نظارت بر قدرت در رسانههای اجتماعی نوین بهویژه تلگرام بهعنوان یک اپلیکیشن دارای کارکرد رسانه اجتماعی، نمود و ظهور پیداکرده است. البته طبیعی است که در فضایی که شفافیت خبری در رسانههای رسمی وجود ندارد، شایعات و اخبار جعلی در رسانههای غیررسمی و رسانههای اجتماعی زودتر و سریعتر شکل میگیرد و توزیع میشود. من معتقدم که سرمایه اجتماعی رسانهها بهویژه خبرگزاریها باوجود اپهایی مانند تلگرام یا اینستاگرام، نه تنها کاهش نیافته بلکه میزان فالوئر، اعضای یک کانال یا گروه بیانگر نفوذ و اعتبار رسانهها در جامعه است. بنابراین تلگرام به اعتماد، اعتبار و جایگاه اجتماعی رسانهها نیز افزوده است.
شفیع بهرامیان: بیشک در عصر رسانههای اجتماعی بهویژه با همهگیر شدن استفاده از گوشیهای هوشمند و بهتبع آن نفوذ پیامرسانها و نسخه موبایلی شبکههای مختلف اجتماعی و سایتهای اطلاعرسان، شاهد انقلابی در عرصه اطلاعرسانی هستیم؛ اما همواره انقلابات دارای تالی فاسد و کژ کارکردهایی هستند که گاهی تا به چالش کشاندن کلیت آن تحول میتواند پیش رود. امکان کانالهای خبری که البته نه در همه پیامرسانهای موبایلی بلکه مختص برخی از این ابزارکهای ارتباطی است بهنوعی سبب رواج نوعی روزنامهنگاری عوامانه و مبتنی بر مشاهدات روزانه تعداد بیشماری از افرادی شده است که نه مسئولیت و تعهدی حرفهای و اخلاقی در باب انتشار خبردارند و نه آموزش لازم را در این حوزه فراگرفتهاند؛ بر همین اساس میتوان رشد پیامرسانهایی چون تلگرام را از منظر اطلاعرسانی و آگاهی بخشی با دو دیدگاه خوشبینانه و بدبینانه، نگریست؛ به عبارتی به همان میزان که تلگرام اقیانوسی از اخبار و اطلاعات را به عامه مردم منتقل میکند به همان میزان نیز این اطلاعات سطحی، غیر موثق، ظاهری و بهدوراز عمق و تحلیل است.
بهعبارتدیگر ابزارهایی چون تلگرام درنهایت منجر به ایجاد شهروندان خبر زده و بهظاهر مطلعی میشوند که در میان بمباران روزانه اخبار و اطلاعات درست و نادرست، قادر به تحلیل و تفسیر درست روندها و بسترهای موجود جامعه نیستند و برعکس رسانه نخبهگرایی چون روزنامه، قادر به تربیت شهروندان تحلیلگر و آگاه نمیشود.
مسعود رفیعی: همانگونه که شما گفتید، فضای مجازی بهطور اعم و پیامرسانهایی نظیر تلگرام که حالا دیگر فیلتر هم شده است بهطور اخص، تاثیرات بسیاری را بر سبک زندگی در جامعه ایرانی وارد کردهاند که از حیث روانشناختی، جامعه شناختی و تاثیرات فرهنگی قابلملاحظه و مطالعه است؛ به بیان بهتر این فرآیند ناگزیر زندگی شبکهای در جهان امروز و بهویژه در کشورهایی نظیر کشورماست که هنوز هم با برچسب جهانسومی مواجه هستند. به هر حال ما در جامعهای مثل ایران هنوز با محدودیتهای مختلفی در تمام حوزههای زندگی اجتماعی دستوپنجه نرم میکنیم و اگر عنصری پیدا شود که بتواند این محدودیتها را برای جامعه اندکی کمتر کند یا آنها را دور بزند، بدون شک جامعه بهطور خودکار به سمت آن عنصر خواهد رفت.
اما اینکه یک پیامرسان یا هر نوعی از انواع شبکههای اجتماعی مجازی، چه بلایی میتواند بر سر مسالهای مثل مفاهیم سهگانه خبر اعم از روشنی و شفافیت، صحت و جامعیت بیاورد؟ پاسخ به این پرسش پیچیده نیست! چرا که جامعه،دغدغه این حرفها را ندارد. جامعه چیزی را میپسندد که دوست دارد بپسندد و این بهآسانی قابلاثبات است. برای مثال شما بیایید مرتب از صلح حرف بزنید اما جامعهای که جنگ به آن تحمیل بشود، جنگ و مقابلهبهمثل را میپسندد و به سمت آن میرود. ما این را در حوزه تربیتی و فرهنگ عمومی جامعهمان نیز به خوبی میبینیم. ما بچههایمان را آنطوری پرورش نمیدهیم که روانشناسان میگویند بلکه این کار را با روشهای خودمان انجام میدهیم.درزمینه خبر ، اطلاعرسانی و کارهای عمقی نیز همینطور است.باید ببینیم جامعهای مثل ایران این روزها دغدغهاش چیست. البته اینکه این روزها دغدغه مردم ما چیست، به حالا و اکنون ما مربوط نمیشود؛ یک وقت هست که شما باید بروید به ۱۰۰ سال قبل و علت دغدغه امروزتان را آنجا جستوجو کنید. شاید هم علت یک دغدغه مربوط به همین حالا و اکنون بشود.برای مثال ترامپ قرار است از برجام خارج شود؛ همین یک دلیل کافی است که جامعه و بازار واکنش نشان بدهد و دغدغهاش تبدیل پول ایرانی به ارز خارجی باشد، چون خیال میکند بهزودی وضع بازار دگرگون میشود. این جماعت غافل از این هستند که همان دگرگونی که خیالش را میکنند، خودشان رقم میزنند. اما اگر بخواهم از بحث خارج نشوم، باید بگویم پرسش شما ناظر بر مساله ای است که در این شرایط اجتماعی ما اصالت ندارد، چون همانگونه که گفتم این جامعهای که گردش اطلاعات در آن چندان ساده و همراه با آزادی کامل نیست،اصالت، جامعیت و شفافیت پدیدهای مثل خبر یا تحلیل برایش مساله و دغدغه نیست. این جامعه فقط دارد در درون فضای مجازیاش که به قول آیتا… جوادی آملی دیگر حقیقی شده، محتوایی را دستبهدست میکند که به گمانش اثرگذاری دارد.
درگذشته سبک زندگی که نمونه بارزی از حیات اجتماعی است، متاثر از محتوای رسانههای نوشتاری، دیداری، شنیداری و خبرگزاریها بود اما امروزه شبکههای اجتماعی اینستاگرام، وایبر، تلگرام، فیسبوک و … تغییرات محسوسی برجایگذاشته است، بعضیها معتقد به تاثیر مثبت این شبکههای اجتماعی در تسهیل ارتباطات جمعی هستند ازجمله تشکیل گروههای خانوادگی و چتکردن کاربران، تبادلنظر کاربران، آشنایی با تمایزات فرهنگی و سلیقهها و تغییر سبک خرید(عرضه و تقاضا) در دادوستد کالاهای اقتصادی بدون اتلاف وقت و تاثیر منفی این شبکه پیامرسان را (که گاهی در رسانهها منتشر میشود) میتوان در ماجرای یکی از بازیکنان فوتبال و انتشار عکسهای خصوصی او و همچنین هک شدن حساب تلگرام یکی از بازیگران زن سینما مشاهده کرد؛ هرچند که ناآگاهی و اشتراک تصاویر خصوصی در این شبکه عامل این اتفاقات است. دیگر تاثیر منفی که تلگرام عامل اصلی آن است، نشر اکاذیب در جامعه است، متاسفانه انتشار اخبار دروغین و اشتراک آن یکی از بزرگترین مشکلاتی است که این روزها گریبان گیر کاربران تلگرام شده است؛ اخبار بدون منبع موثق در تلگرام بهراحتی دست به دست شده و باعث فریب افراد بسیاری شده است. شما بهعنوان روزنامهنگار و کارشناس حوزه رسانه از کدام منظر به دستاوردها و آسیبهای شبکههای پیامرسان نگاه میکنید؟
مینو بدیعی: آنچه که برشمردید، بیانگر نقش منفی تلگرام است. از آن گذشته، وابسته شدن بخشهایی از جامعه به تلگرام همانطور که خودتان گفتید، موجب آسیبرسانی به ارتباطات خانوادگی است. یک خانواده گرم و متعهد به یکدیگر حتما در خانه نباید توجه بسیارشان به گوشیهای خود و شبکه تلگرام باشد، این خصوصیت رفتاری بدی است که در خانه تاثیرات مخربی میگذارد و گاه حریم خصوصی خانوادهها را در هم میشکند.
در همان حال به دلیل اینکه ۸۰ درصد یا حتی بیشتر اخبار در تلگرام همانطور که خودتان اشاره کردید بدون منبع موثق است، تاثیرات بسیار بدی را در افکار عمومی جامعه برجای میگذارد. برخی افراد انگار که مطالب منتشرشده در تلگرام را آیه آسمانی بدانند، بهسرعت عین موارد را نشر میدهند. دستبهدست شدن اطلاعاتی بهفرض درباره پزشکی و اظهارنظر افراد کمسواد و غیرمتخصص دراینارتباط بسیار بد است. به تازگی مُد شده که عدهای اطلاعات، درواقع ضداطلاعات مربوط به گیاهپزشکی و طب سنتی را رواج میدهند که بسیار بد است. خیلیها که اغلب کمسواد هستند، کارشناس طب سنتی و غیرعلمی شدهاند و همچنین انتشار اخبار نادرست وبی معنا درباره عرفان و ماورالطبیعه و … مد شده است که من با قاطعیت میگویم جلوی انتشار این مطالب ناصحیح باید گرفته شود. انتشار فیلمهای پورن نیز یکی از مضرات این شبکه است که تاثیرات بسیار بدی به لحاظ روانشناسی بر کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال دارد که راههایی را باید پیدا کرد تا نوجوانان به این موارد دسترسی پیدا نکنند و کنترل خانوادهها و نظارت پدر و مادر بر این موارد ضروری است. انتشار تصاویر خصوصی نیز به بسیاری از خانوادهها لطمه میزند،گاه چهره یک فرد که درجامعه ظاهر میشود با عکسهایی که برای مثال در تلگرام میگذارد، مغایرت دارد که این خود مشکلاتی را به بار میآورد. درمجموع باید گفت فرهنگ استفاده از رسانه و داشتن سواد رسانهای در سطح عموم یک ضرورت حتمی است. توجه به سواد رسانهای مردم بهعنوان یک شاخه از رشتههای ارتباطات الکترونیکی باید در دانشگاه تدریس شود و در سالهای پنجم و ششم دبیرستان نیزدرسهایی به این مساله اختصاص یابد.
منصور ساعی: به نظر من دولتمردان و سیاستگذاران رسانهای و فرهنگی باید نگاه ظرفیت محور به نوآوریها و فناوریهای نوین داشته باشند تا بتوان از توان و قدرت آنها در ارتقای سلامت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه بهره گرفت. نگاه چالش محور و تهدید محور به رسانههای نوین تنها جامعه را از اثرات مثبت آن محروم میکند.
امروزه در جامعه اطلاعاتی و شبکهای، اطلاعات و دسترسی به آن عامل اصلی تصمیم سازی و برنامهریزی در زندگی است؛ بنا بر این دسترسی به اطلاعات حق مهمی در زندگی فردی و اجتماعی محسوب میشود. آیا میتوان این حق را به بهانه برخی آسیبهای احتمالی نادیده گرفت؟ یعنی میتوان گفت مردم نباید رانندگی کنند زیرا احتمال دارد تصادف کنند؟ امروزه نیاز به اطلاعات مانند نیاز به آب در زندگی است. هیچکس نمیتواند ادعا کند آبی که در لولههای آبخانه ما وجود دارد، صددرصد سالم است؛ بهطور حتم کمی املاح و آهک و… دارد. آیا میتوان گفت چون این آب کمی املاح دارد، مردم از آن استفاده نکنند و از فردا فکر دیگری به حال خود بکنند؟ ما منکر وجود محتوای بد در رسانههای نوین نیستیم اما راهکار مواجهه با محتوای بد حذف، قهر و انکار نیست. راهکار آن تقویت سواد رسانهای و ابزار تشخیص مردم برای انتخاب محتوای خوب از بد، مدیریت زمان استفاده از تلگرام برای تقویت دانش و مهارتهای زندگی در عرصه فردی و اجتماعی، همدلی، همگرایی، نشاط و انگیزه در خانواده و محل کار و همچنین برای تقویت شفافیت و نظارت همگانی بر عملکرد دولت است. باید به مردم محتواهای خوب، گروهها و کانالهای خوب را معرفی کرد. باید آنها را از چگونگی افزایش امنیت اطلاعات شخصی و حریم خصوصیشان آگاه کرد تا بتوانند از محتوای رسانه بهره ببرند و به کنشگرانی مسئول، شهروندانی آگاه، فعال و باانگیزه در قبال جامعه و خانواده خود تبدیل شوند.
شفیع بهرامیان: شاید بتوان وجود پیامرسانهای موبایلی را در جوامع خاورمیانه بهنوعی خدمت به دموکراسی، مردمسالاری و شکستن انحصار و مونولوگ دولتها در تملک و اداره رسانههای جمعی دانست. از این منظر، تنوع و چندصدایی و امکان شنیدن و شنیده شدن همه صداها( فارغ از کم یا زیاد بودنشان) از دستاوردهای شیوع اینگونه رسانههای موبایلی است. بر اساس نظریه مشارکت دموکراتیک رسانه، ایجاد فرصت و اعطای امکانات ارتباطی و اطلاعرسانی به همه قطعات قومیتی تشکیلدهنده پازلی بهنام دولت – ملت، میتواند سبب ایجاد توازن،تعادل و همگرایی اقوام و گروهها شود. در کنار این نیز تا حدودی اینگونه ابزارکهای ارتباطی سبب افزایش آگاهی مردم در باب حقوق شهروندی و همچنین افزایش نظارت بر امور و مطالبهگری آنها از حکومتهاست که میتواند در درازمدت سبب نظارت بر روندهای اصلی جامعه، اصلاح امور و به شفافیت و پاسخگویی کشاندن نهادهای مختلف دولتی و حاکمیتی منجر شود.
اما از سوی دیگر اینگونه رسانههای ارزان و پرمخاطب اگر در اختیار برخی نخبگان قومیِ در حسرت قدرت و جایگاه قرار گیرد، میتواند سبب رشد و شیوع تمایلات افراطی قومیتی، واگرایی، دیگران هراسی، کاهش تحمل و مدارا و همزیستی با دیگران و درنهایت ایجاد شکاف در جامعه شود. درمجموع معایب و محاسن پیامرسانهای موبایلی رابطه مستقیمی با میزان سواد رسانهای استفادهکنندگان و مردمی دارد که مخاطبان آنها هستند؛ به عبارتی هرقدر استفادهکنندگان به عینک انتقادی و مهارتهای تجزیهوتحلیل رسانهها و محتواهای آن مجهز باشند، کمتر در معرض اثرات منفی اینگونه رسانهها قرار خواهند گرفت و بیشتر برای این سنخ از مردمان است که این رسانهها داری محاسن هستند اما برعکس و به دلیل اینکه توده مردم از سواد رسانهای پایینی برخوردارند، متاسفانه در بسیاری موارد پیامرسانهای موبایلی و به خصوص تلگرام، بستری برای اشاعه شایعات، تحریک تودهها، تجاوز به حریم خصوصی افراد، سیاه نمایی، هراس افکنی و ناامید کردن عامه مردم و همچنین ایجاد دانایی کاذب برای شهروندان میشود. براین اساس و با آموزش مفاهیم و اصول سواد رسانهای به مردم و خانوادهها،تا حدود زیادی میتوان از ثمرات و کارکردهای اجتماعی، آموزشی، ارتباطی، اقتصادی و فرهنگی این رسانه مستفیض شد.
مسعود رفیعی: ببینید، سوال شما سوال بسیار خوبی است و البته دراینباره بحثهای زیادی هم شده؛شبکههای اجتماعی و پیامرسانها بیشک دارای مزایا و معایبی همراه باهم هستند؛ اما معنایش این نیست که خود آنها بهطور ذاتی خصلت خوب یا بدی را در خود حمل کنند. آنها مثل یک ماشین هستند که سرنشینانش میتوانند یک عده دانشمند صلحطلب فرهیخته باشند یا یک عده تروریست داعشی آدمکش. بگذارید مثالی بزنم؛ همانطور که میدانید، داعش یک جنبش سیاسی مدرن است که از تمام ابزارهای مدرن مانندجنگافزارهای پیشرفته و اینترنت و اپلیکیشنهای موبایلی و … استفاده میکند؛ اما چه استفادهای؟ یکسره در راستای قتل و خونریزی و جنایت. حالا کاری به این نداریم که با بهرهبرداری از ابزارها و تکنولوژیهای مدرن و بهروز دنیا، هدفش ارتجاعیترین هدف سیاسی و اجتماعی است. خب این یعنی جمع نقیضین. اما آیا اینکه داعش از پیامرسان استفاده میکند را میتوان اینطور تعبیر کرد که پیامرسان بد یا تروریستی است؟ یاد گفتاری از سهراب سپهری افتادم که گفته است در همهجا الفبای پارسی ۳۲ حرف دارد اما یکی مثل سعدی پیدا میشود و از این الفبا زیباترین و نغزترین اشعار تمام طول تاریخ ادبیات پارسی را میسازد و یکی هم پیدا میشود که از همین ادبیات، انواع فحشهای رکیک را بسازد. این که چیز پیچیدهای نیست. انسان از بدو تاریخ بهواسطه اینکه ابزارساز بوده، قابل تفکیک با سایر موجودات بوده است و البته بعد از آن زبان، تمدن، تفکر و چیزهای دیگر پیداشده و مدام به تفکیک انسان از سایر موجودات دامن زده است. اما بخش اول این تفکیک، ابزارسازی انسان بود که موجب تمایز و تکامل او شد. حالا ما چگونه میخواهیم یک ابزار را بهخودیخود نفی کنیم؟ این از اساس اشتباه است. همین حالا اگر دلایل فیلتر شدن ابزاری مثل تلگرام را بخوانید، متوجه میشوید که تمام فاکتورهای منفی که در حکم صادره برای فیلترینگ آن ذکرشده است را میتوان به هر پیامرسان و شبکه اجتماعی دیگری نیز نسبت داد. پس بدیهی است که ابزار را نمیتوان با برچسب مواجه کرد. این مردم هستند که از یک ابزار خوب یا بد استفاده میکنند. بهقولمعروف مشکلی اگر هست، از مسلمانی ماست وگرنه اسلام بد نیست. همین حالا و با همین مثلی که عرض کردم، اگر نگاه کنید میبینید چقدر جنبشها و نهضتهای اسلامی در طول تاریخ پس از پیدایش اسلام پیداشدند و هر یک اسلام را بهنحویکه دوست داشته و دلش خواسته قرائت کرده و احکامی صادر کرده است.
در نامههای «مارکس» به« انگلس» هم اگر ببینید، مارکس با سوزدل نوشته است که میدانم بعد از من کسی مارکسیسم را درست نخواهد فهمید. خب این را میشود به ابزارها نیز تعمیم داد. حالا اینکه کسی پیدا میشود و از ابزار تلگرام برای انتشار فیلم مستهجن استفاده میکند، معنایش بد بودن تلگرام نیست. ما که نمیتوانیم در جهان جدید و دنیایی که گردش اطلاعات دارد تمام هست و نیستش را رقم میزند، بیاییم جامعه را از ابزارها محروم کنیم و بعد انتظار داشته باشیم جامعه واکنش نشان ندهد.
متاسفانه بعضی گفتارها آنقدر کلیشه شدهاند که ما گمان میکنیم چرند و پرند هستنداما اینیک واقعیت است که در جامعه ما کار فرهنگی نشده یا خیلی کم شده است؛ به عنوان مثال شما ببینید بعد از نزدیک بیست و چند سال که مدرکگرایی افسارگسیخته در جامعه ما سرنوشت و هست و نیست جوانان مارا دستخوش تغییرات نابخشودنی کرد، تازه چند روز پیش آقای رییسجمهور از ضرورت مهارتگرایی بهجای مدرکگرایی در جامعه جوان ایرانی صحبت کردند. خب این به چه معناست؟ یعنی ما بیست و چند سال راه را غلط رفتهایم و حالا تازه یادمان افتاده است که آن مدرکگرایی که بعد از جنگ و برای مهار موج بیکاری جوانان در کشور راه انداخته شد، چه تاثیر خطرناکی در جامعه گذاشته و حالا خودش را نشان میدهد! بدیهی است که این جامعه مهارت ندارد و همین فقدان مهارت زندگی و سایر مهارتهای عملی در افراد این جامعه است که خودش را در کاربست ابزار(هر ابزاری که فکرش را بکنید)نشان میدهد. من شبکههای اجتماعی را مثبت و البته ضروری میبینم، اما لازمه کاربست مفید آنها این است که حاکمان با جامعه صداقتی بیشازپیش داشته باشند و با مردم از اشکالات و سیاستهای غلط که درگذشته بهکاررفته و حالا اثراتش را نشان میدهد، سخن بگویند.
به نظر شما فیلتر شدن تلگرام و جایگزینی پیامرسان سروش موجب کوچ شهروندان علاقهمند به این شبکههای اجتماعی خواهد شد؟ راهکار شما برای رقابت روزنامهنگاران با این شبکههای اجتماعی در اخبار تولیدی، گزارشهای غیرخبری و مصاحبههای عمقی چیست؟
مینو بدیعی: به اعتقاد من شبکه مجازی داخلی و استفاده از شبکه سروش بیمعنی است. انگار که بگوییم اینترنت داخلی که آنهم مدتی قبل اینترانت راهاندازی شد و به دلیل کاربردی نبودن، تعطیل شد. اینکه بگوییم یک پیامرسان داخلی را راهاندازی میکنیم و همه به آن کوچ میکنند، تصوری بیمعنی است. همه شبکههای اجتماعی برای گسترش ارتباطات در سطح جهان راهاندازی شدهاند. هماکنون شبکه اجتماعی فیسبوک در دنیا دارای سه میلیارد کاربر است و میلیونها نفر از طریق فیلترشکن به آن دسترسی دارند. در مورد تلگرام نیز همه از فیلترشکن استفاده خواهند کرد که این اتفاق هم دیروز افتاد.
به نظر من روزنامهنگاران برای اینکه بتوانند در این دنیای پرسروصدا اما کممحتوای شبکههای مجازی نظیر تلگرام رقابت کنند، بایدمطالبشان سرشار از محتوا باشد. بهعبارتدیگر، روزنامهنگاران نخست نباید مرعوب این جو شوند، دوم باید برای آزادی واقعی مطبوعات سنتی تلاش کنند. راهحل مهم دیگر این است که روزنامهنگاران باید به محتوا و کیفیت و درعینحال اطلاعات تازهتر بر مبنای پژوهشهای خود مسلط باشند و با نگاه انتقادی به صحنه بیایند. باید از پشت مانیتورهای خود خارج شوند و به میان جامعه بروند. از کپی پیست کردن مطالب در اینترنت و گوگل خودداری کنند وخودشان درصحنه اخبار و رویدادها حضورداشته باشند و اطلاعات دستاول بدهند. لپتاپها را به کناری بگذارند و مانند روزنامهنگاران قدیمی در همه عرصهها حضورداشته باشند.
منصور ساعی: به نظر من چنین مهاجرتی شکل نمیگرد زیرا تلگرام اکنون دارای ۴۰ میلیون کاربر است. این سرمایه اجتماعی عظیم بهتدریج در چند سال اخیر شکلگرفته است و رویکرد کوچ دستوری، فیلترینگ و حذف،منجر به کاهش سرمایه اجتماعی و اقبال مخاطبان نخواهد شد بلکه مخاطب را مجبور به در پیش گرفتن «اثر بومرنگی» در برابر فیلترینگ میکند. یعنی مخاطب«لج» میکند و خوانش و کنشی در تضاد با «فیلترینگ» انجام میدهد. درواقع با فیلترینگ نه تنها سازمانهاو رسانههای رسمی مخاطب کنونی خود را از دست میدهند بلکه فضا را بهطور کامل در اختیاررسانههای منتقد و مخالف قرار خواهند داد.
به نظر من پیامرسانهای داخلی از چند جهت با کاهش استقبال عمومی مواجه میشوند؛یکی اینکه مالکیت خصوصی ندارند و دولتی هستند( درواقع ابهام زیادی در مورد اقتصاد سیاسی پیامرسان داخلی وجود دارد)، دوم اینکه اعتماد مردم به پیامرسان داخلی یک شبه انجام نمیشود، زمانبر است و چندین سال طول خواهد کشید، سوم اینکه معرفی و تبلیغات پیام رسانهای داخلی از سوی رسانههای رسمی مانند تلویزیون بهشدت شروعشده و ادامه دارد. رویدادهای سالهای اخیر نشان داده که تلویزیون به دلیل کاهش ضریب نفوذ و سرمایه اجتماعیاش، روی هر موضوعی که تبلیغ کند، مردم عکس آن عمل میکنند. هرچند تلویزیون نیت خیر داشته است.
به نظر من روزنامهنگاران نباید با تلگرام، سروش یا هر پیامرسان و رسانه دیگری رقابت کنند؛ آنها باید از ظرفیتها و امکانات پیامرسانهای داخلی و خارجی برای اطلاع رسانی و افزایش شفافیت خبری استفاده کنند. مطالعات نشان میدهد که در پیامرسانها و رسانههای اجتماعی نوین باید علاوه بر محتوای متنی، از محتوای ویژوال یا بصری مانند ویدیوهای کوتاه، اینفوگرافیک و موشن گرافیک و پادکست و وداکست برای پاسخگویی به نیازهای کاربران بهره ببریم زیرا سمتوسوی دنیای وب به سمت بصری سازی اطلاعات و محتواها پیش خواهد رفت؛ بنا بر این ادامه رویکرد سنتی در اطلاعرسانی و تولید محتوا، آنها را با کاهش مخاطب و کاربر مواجه خواهد کرد.
شفیع بهرامیان: تجربیات و سوابق چندین مورد اختلال یا مسدود کردن پیامرسانی چون تلگرام و همچنین نظرسنجیهای صورت گرفته در میان کاربران آن، نشان داده که اگرچه ممکن است شاهد کوچ مجدد بیشتر کاربران از یک پیامرسان خارجی به یک پیامرسان قدرتمندتر خارجی باشیم اما در حال حاضر حداقل نیمی از کاربران به هر دلیلی (که البته قسمتی از آن نیز دلایل فنی،ضعف گرافیکی و کاربردی نمونههای داخلی است) حاضر به کوچ دایمی از پیامرسانی مانند تلگرام نیستند. به عبارتی گرچه حدود یکسوم کاربران تلگرام اکنون نسبت به نصب یکی از پیامرسانهای داخلی اقدام کردهاند اما این امر در حال حاضر به معنای ترک و خداحافظی با تلگرام نبوده است. پیشبینی بنده هم درنهایت این است که با وجود محدودیتهای ایجادشده(که البته در جای خود و از منظری میتواند اصولی نیز باشد)حداقل نیمی از کاربران فعلی تلگرام حاضر به ترک دایمی این پیامرسان یا سایر پیامرسانهای خارجی نخواهند شد. من معتقدم که گرچه محدودیتهای موقتی برای تلگرام ایجادمیشود اما حداقل در سه سال آینده، بهصورت دایمی فیلتر نخواهد شد.
از یاد نبریم که گرچه تلگرام و واتساپ و سایر پیامرسانهای موبایلی میتوانند اخبار ساندویچی و بهاصطلاح فست فودی را در اختیار مردم قرار دهند اما به لحاظ طبیعت و ساختار خویش قادر به ارائه تحلیل و تفسیر عمیق و ریشهیابی مسائل و رویدادها برای مردم نیستند؛ به عبارتی آنها قادر نیستند با ابزاری چون گزارش تحقیقی یا مصاحبه عمقی به کاربران در رابطه با رویدادها و فرآیندها اطلاعات و آگاهی عمیق و درست دهند. بر همین اساس هنوز هم این مطبوعات و روزنامهنگاران هستند که میتوانند جریان سازی کرده و نسبت به برجسته و عمومیسازی روندهای موجود جامعه اقدام نمایند و به عبارتی روزنامهها و روزنامهنگاران نقش رهبران افکار را برای سایر رسانهها ازجمله رسانههای اجتماعی ایفا میکنند.
به گمانم رسانهها و شبکههای اجتماعی نمیتوانند درنهایت جای روزنامه و مطبوعات کاغذی را بگیرند و البته درنهایت تبدیل به کانال و مجرای رسانش محتواهای تولیدشده مطبوعات به مخاطبان و همچنین حوزهای عمومی برای سوژهیابی و آگاهی خبرنگاران و روزنامهنگاران از مباحث موجود در جامعه هستند.
البته باید اعتراف کرد که رشد و توسعه پیامرسانهای موبایلی توسعهای ازهمگسیخته و نامتوازن رسانهای در جامعه شده که تا حدودی برای جامعه مطبوعاتی و رسانهای آسیبزا و مشکل بوده و تا حدودی نیز سبب کاهش مخاطب و مشتری برای رسانههای کاغذی شده است اما درنهایت مثل همه رسانههای دیگر، مطبوعات کاغذی و شبکههای اجتماعی موبایلی ترکیب و تلفیقشده و در کنار هم به حیات رسانهای خود ادامه خواهند داد.
مسعود رفیعی: به گمان بنده خیر؛ چون پیامرسان سروش یا هر پیامرسان دیگری که این روزها تبلیغ میشود، هنوز نتوانسته اعتماد اقشار مختلف اجتماعی را جلب کند. ببینید من با پیامرسان سروش یا هر نام دیگری که داخلی هم خوانده میشود، هیچ مشکلی ندارم و حتی از رفع انحصار از ابزاری نظیر تلگرام دفاع میکنم اما فقط رفع انحصار؛ از ابتدا قرار بر رفع انحصار بود و رییسجمهور نیز همین را گفتند منتها حالا کار به فیلترینگ کشیده شده و این معنایش رفع انحصار نیست بلکه اجبار در کوچ از پیامرسان تلگرام به پیامرسانهای مورد تایید داخل است. خب تاریخ هم نشان داده که اجبار درنهایت فرآیند موفقی نخواهد بود. من هنوز هم در بسیاری خودروها میبینم که رانندگان کمربند ایمنی را به هزار ترفند عجیبوغریب نمیبندند؛ بااینکه میدانیم چند سال است بستن کمربند ایمنی که ضامن جان افراد در خودروهاست، اجباری و الزامی شده است. مشکل اینجاست که سیستم حاکمیتی بهیکباره از فروردین سال جاری آمد و اعلام کرد که تلگرام باید فیلتر شود؛ خود همین کار نیز نوعی کجسلیقگی بود چون اگر شما میخواستید تلگرام را محدود کنید، باید در یک فرآیند طولانیتر این کار را میکردید تا افراد بتوانند کوچ خود از این پیامرسان را با آرامش و خودخواسته مدیریت کنند. اکنون حدود ۴۰ میلیون کاربر تلگرام در ایران داریم که عدهای از آنها مستقیم مشغول کسبوکارند و خیلیها هم از این بازار بهره میبرند؛ حالا میخواهند اینها را چه کنند؟ مضاف بر اینها همان ضرورت گفتوگوی دولت با ملت است که در حال حاضر در پایینترین سطح ممکن قرار دارد و دو طرف حرف یکدیگر را یا نمیشنوند یا درک نمیکنند و اما در باب رقابت روزنامهنگاران با شبکههای اجتماعی و پیامرسانها؛ در این زمینه من گمان میکنم اگر ماجرا را به شکل یک مسابقه ببینیم بیشک بازندهایم. یعنی روزنامهنگاران بازندهاند؛ چراکه از حیث سرعت و تیراژ و دسترسی و … قابلرقابت با شبکههای اجتماعی نیستند اما واقعیت به گمان من این است که روزنامهنگاران با شبکههای اجتماعی نهتنها رقابتی ندارند بلکه همخوان و همساز و منطبق نیز هستند. تمام تلاش روزنامهنگاران حضور و اثرگذاری در جامعه بوده است و حالا که به مدد تکنولوژی اینهمه شبکه اجتماعی به وجود آمده، روزنامهنگاران بهترین فرصت را یافتهاند که در جامعه و در میان تودههای مردم نفوذ کنند و حرف خود را بزنند. حالا میماند اینکه چه حرفی بزنند؟ به نظرم اینجا نقطه بزنگاه بحث است. روزنامهنگاری امروز باید برای نفوذ بیشتر، خودش را با زبان اجتماعی جدید هماهنگ کند. باید خودش را در خدمت اهدافش، آنچنان سیال و پراگماتیک کند که بتواند از ابزار شبکههای اجتماعی استفاده کند و در آن حل شود. این سیلی است که هیچچیز توان درافتادن با آن را ندارد مگر اینکه در آن حل شود و از آن بهره برد. روزنامهنگاران باید از سیل شبکههای اجتماعی، آبراههای به نیروگاه خود ببرند و توربینی سر راهش بگذارند و از آن، نیرویی گزاف تولید کنند. این تنها راه موجود است.
منبع: روزنامه قانون