واقعیتی تلخ درباره ورزش ایران
موبنا – «کم نیستند کسانی که معتقدند محمود احمدینژاد در هر حوزهای اگر بد کار کرده باشد، در ورزش کارنامه موفقی داشته. استناد هم میکنند به بودجه بیشتری که به ورزش داد، به توجه شخصیاش به ورزشکاران، به آن چند هزار طرح عمرانی که در چهار ساله اول دولتش استارت خورد و آن طور که …
موبنا – «کم نیستند کسانی که معتقدند محمود احمدینژاد در هر حوزهای اگر بد کار کرده باشد، در ورزش کارنامه موفقی داشته. استناد هم میکنند به بودجه بیشتری که به ورزش داد، به توجه شخصیاش به ورزشکاران، به آن چند هزار طرح عمرانی که در چهار ساله اول دولتش استارت خورد و آن طور که ادعا شد با ساخت و تکمیل آنها، فضاهای ورزشی کشور چیزی نزدیک به دو برابر یا حتی بیشتر میشد.
در همان دوره هشت ساله، بسیاری از ستارههای ورزشی از امتیازاتی ویژه مثل مجوز ورود خودروهای لوکس خارجی برخوردار شدند. پاداش مدالآوران مسابقات بینالمللی چند برابر شد. حتی در تصمیمی ناگهانی مقرر شد که از سال ۲۰۱۰ پاداش قهرمانان جانباز و معلول برابر شود؛ فارغ از این که مسابقاتی که در آن شرکت میکنند از لحاظ توجه افکار عمومی، توجه رسانه، اسپانسرینگ و … با مسابقات سالمها قابل مقایسه هست یا نه.
حالا خودمان را بگذاریم جای کسانی که هر کدام به شکلی درگیر ورزش هستند. هر کدام از ما هم اگر جای آن فوتبالیست یا کشتیگیر معروفی باشیم که فرصت پیدا میکند بدون پرداخت عوارض گمرگی، ماشین فِراری و لامبورگینی وارد کند و چند برابر قیمت بفروشد یا جای آن قهرمانی که با یک دستور ملوکانه رئیسجمهور، دستمزد و پاداشش دو برابر میشود، یا جای مدیری که قرار است در سال چند صد میلیارد تومان را با سیستم نظارتی خاص(!) صرف ساخت فلان پروژه ورزشی کند – که معلوم نیست و به او هم ربطی ندارد که به چه درد میخورد و چه کسی قرار است در آن ورزش کند و تازه اگر ساخته شد، چه کسی باید هزینه نگهداریاش را بپردازد – تایید میکنیم که احمدینژاد هر جای دیگری اگر ویرانی به بار آورده، در ورزش منشاء خیر و برکت بوده!
اثرات مدیریت احمدینژاد در ورزش به همان دو دوره ریاستجمهوریاش خلاصه نمیشود. امروز که دولت مجبور است در اوج بیپولی، بیش از ۲۰ میلیارد تومان به مدالآوران بازیهای المپیک و پارالمپیک پاداش بدهد، تازه میفهمیم این که میگویند مملکت در بسیاری از حوزهها مینگذاری شده بود، یعنی چی. تازه میفهمیم که یارانهها و مسکن مهر تنها مینهایی نیست که از دولت قبل به یادگار مانده. افزایش بیرویه دستمزد فوتبالیستها با ورود بعضی مدیران خاص که به منابع مالی دولتی دسترسی ویژه داشتند، ایجاد توقع در مدالآوران برای دریافت پاداشهای آنچنانی و حتی همان چند هزار پروژه عمرانی که صدها میلیارد تومان را بلعید و خیلیهایش همچنان نیمهکاره رها شده، مینهای کوچکی هستند که عملا دولت بعدی جرات نداشت به آنها دست بزند، درست مثل یارانهها و مسکن مهر.
محمود احمدینژاد یکباره و بیهیچ مقدمهای تصمیم میگیرد پاداش مدالآوران جانباز و معلول را افزایش بدهد و با مدالآوران سالم برابر کند. بی آن که در جایی، مثلا هیات دولت یا مجلس بررسی شده باشد. نتیجه این تصمیم خودسرانه چند برابر شدن مطالبات سالانه قهرمانان ورزشی است. در چهار ساله دوم ریاستجمهوری احمدینژاد، وقتی اثرات اقتصادی تحریمها بیشتر میشود و قیمت نفت پایین میآید و میزان صادراتش به کمتر از نصف میرسد، همه آن وعدهها از یاد میرود. سال ۹۰ به پایان میرسد اما پاداش مدالآوران پرداخت نمیشود. سال ۹۱ هم می گذرد و باز هم خبری نیست. و در نهایت آقای احمدینژاد، تابستان سال ۹۲ دولت را تحویل میدهد در حالی که نه پاداش سال ۹۰ را داده، نه ۹۱. دولت بعد، با وجود همه مشکلات اقتصادی ناچار میشود نزدیک به ۵۰ میلیارد تومان به این مطالبات انباشته اختصاص بدهد و البته این تازه بخشی از مشکلات دولت است. آنها دیگر اجازه ندارند بدعتهایی که گذاشته شده را تغییر دهند. مگر میشود به فلان قهرمان جانباز یا معلول – که زحمت هم میکشد و سزاوار توجه و قدردانی است – گفت که چون در رشته ورزشی تو فضای رقابت و توجه رسانه و حامیان مالی با ورزش سالمها تفاوت میکند، منطقی است که پاداش قهرمانی هم متفاوت باشد؟ یا به فوتبالیستی که چند سال قبلتر قرارداد میلیاردی بسته، گفت که قیمت واقعی تلاشی که میکنی، نصف مبلغی است که تا حالا میگرفتهای؟
داستان پروژههای نیمهکاره هم از همین جنس است. بیش از چهار هزار پروژه نیمهکاره از دولت قبل مانده. همه آنها هم امروز جزو مطالبات مردم از دولت هستند. به مردم چه ربطی دارد که کدام دولت، کلنگ ساخت این پروژهها را به زمین زده؟ مردم بیچاره چه میدانند که اصلا ساخت فلان ورزشگاه در فلان شهر یا روستا کارشناسی نشده و اگر هم ساخته شود، چون به کار آن منطقه نمیآید و از طرفی هزینه نگهداریاش هم پیشبینی نشده، بعد از مدتی میشود قوز بالا قوز؟
این داستان را با مقایسه چند عدد و رقم تمام کنیم:
– دولت فعلی وارث نزدیک به چهار هزار و ۴۰۰ پروژه نیمهتمام است که تکمیل آنها بیش از پنج هزار میلیارد تومان پول میخواهد و به همین دلیل تصمیم گرفته هیچ پروژه جدیدی را کلنگ نزند.
– بودجه سالانه وزارت ورزش و جوانان نزدیک به ۵۰۰ میلیارد تومان است. بودجه عمرانی هم تقریبا کمتر از ۱۵۰ میلیارد تومان.
– طبق گفته وزیر ورزش و جوانان از آذرماه سال ۹۴ یک ریال بودجه عمرانی به ورزش اختصاص داده نشده.
– در کشور نزدیک به ۱۳ هزار هیات ورزشی وجود دارد که بودجه ماهانه بعضی از آنها فقط ۱۰۰ هزار تومان است.
در چنین شرایطی دولت باید ۲۰ میلیارد تومان به مدالآوران المپیکی و پارالمپیکی پاداش بدهد. تازه این جدا از ده، بیست میلیارد تومان پاداشی است که همین مدالآوران یا تعدادی دیگر از مدالآوران، هر سال بابت موفقیتهایشان در رقابتهای جهانی و آسیایی از دولت میگیرند.
واقعیت ورزش مملکت به همین تلخی است. ورزشی که حیات و مماتش در قهرمانی و درخشش چند ده ستاره سرشناس تعریف شده است. ورزشی که برنامهای برای توسعه ندارد و با این حجم از پولزدگی که بیش از همه، ما رسانهها باعث و بانیاش بودهایم و به آن دامن زدهایم، نمیتواند تفکر توسعهای داشته باشد.»
منبع: هفتهنامه تماشاگران امروز