مصاف در پايان ماه عسل
موبنا – سعيد حجاريان به نيكي گفت ؛ وقتي كه شخصي مانند احمدي نژاد زمام امور را به دست ميگيرد و اوضاع را پرتنش مي كند ، پيش از پيگيري فرايند اصلاحات ، بايد وضعيت جاري كشور نرمال شود . اين ديدگاه حجاريان به اين معني است كه بايد از حركت هاي اصولگراياني مانند روحاني …
موبنا – سعيد حجاريان به نيكي گفت ؛ وقتي كه شخصي مانند احمدي نژاد زمام امور را به دست ميگيرد و اوضاع را پرتنش مي كند ، پيش از پيگيري فرايند اصلاحات ، بايد وضعيت جاري كشور نرمال شود . اين ديدگاه حجاريان به اين معني است كه بايد از حركت هاي اصولگراياني مانند روحاني و لاريجاني در صورتي كه وضعيت كشور را بهطور منطقي و نرمال اداره كنند ، حمايت كرد.
ائتلاف هاي سياسي از مهم ترين دستاوردهاي اين روزهاي جهان سياست و سياستمداران قدرتمند آن است.مانند اتفاقاتي كه درافغانستان و ميان عبدا… عبدا… و اشرف غني زي روي داد. همان گونه كه كمتر كسي روزگاري باور داشت كه حزب چپ گراي فرانسه با ليبرال ها وارد ائتلاف شده تا در مقابل محافظه كاران تندروي راست افراطي كشور قرار گيرند؛ اما اين ائتلاف رخ داد. سياست در ايران براي سال ها بيش از آن كه عرصه بده بستان سياسي باشد عرصه جرح و دعواهاي سياسي بود تا سرانجام در انتخابات 7 اسفند ،راي دهندگان ايراني نيز با نوعي ديگر از ائتلاف برخورد كردند. دو گروه سياسي كه حتي زماني تن به ائتلاف با همفكران خود نمي دادند اين بارد ر مقابل خطر تفكر افراطي تصميم مي گيرند با يكديگر ائتلاف كنند و تن به ليست مشترك بدهند. رويدادي كه بسياري را به تغيير زاويه نگاه واداشت كه شايد سرانجام منافع ملي بر خواسته هاي جناحي در حال پيروزي است. اين گونه بود كه نام اصولگرايان معتدل در كنار اصلاح طلبان در ليست اميد نوشته شد و راي اكثريت راي دهندگان را از آن خود كرد تا اقليت تندروي افراطي از رسيدن به اكثركرسي هاي مجلس بازبماند و مجلس دهم بتواند نقطه تعادل در سناريوي سياسي ايران را از آن خود كند .اما آنچه بسياري در ادامه راه به آن فكر نميكردند رقابت ناگهاني دو ليدر دو تفكر اصلي ليست اميد با هم بود. گويا پس از آن پيروزي قاطع حال نوبت به محمدرضاعارف و عليلاريجاني رسيد كه به مصاف هم بروند. خطري كه اكنون ماه عسل ليست اميد را تهديد مي كند .
سالها مديريت در راس سازماني چون صداوسيما، دبيري شوراي عالي امنيت ملي و دو دوره رياست بر مجلس شوراي اسلامي ، علي لاريجاني را بر پروتكلهاي رايج ميان مديران ارشد جمهوري اسلامي مسلط و او را به سياست ورزي ماهر تبديل كرده است. اضافه بر اينها ، علي لاريجاني آخوندزاده ، چهره اي صاحب نفوذ در ميان علماي حوزه است. چه آنهايي كه قباي سياست بر تن كرده اند و چه علمايي كه همچنان از سياست به دورند و زي طلبگي در پيش دارند ، زبان لاريجاني را مي فهمند؛ همانطور كه لاريجاني خواسته هاي آنان را به خوبي درك مي كند. حسن روحاني نيز چنين ويژگيهايي دارد. او دالان هاي مخفي ارتباط در جمهوري اسلامي را به خوبي مي شناسد. سالها فعاليت در عاليترين جايگاه امنيتي ، باعث شده تا وي بتواند در تاريك ترين تحولات سياسي، راه را از بيراهه بشناسد. شايد همين ويژگيهاي مشترك باعث شده كه اين دو چهره محافظهكار ، طي سالهاي اخير همسويي نا گفته اي در مشي و روش پيشه كنند . همانطور كه در مذاكرات هسته اي، لاريجاني كمك حال دولت در پيشبرد اين پرونده حساس شد.
بازي يك سياستمدار
شايد لاريجاني مي دانست كه نفوذ در اركان حاكميت براي تصدي بر صندلي رياست مجلس كافي نيست و براي رسيدن به رياست قوه مقننه ، ابتدا بايد دل مردم را ربود. راي مردم ، مجوز ورود به بهارستان را ميدهد و بعد از آن است كه بايد به فكر رياست پارلمان بود. شايد به همين دليل، لاريجاني در آستانه انتخابات چرخشي آشكار به سمت اصلاح طلبان داشت. ورود برخي از نزديكان وي مانند كاظم جلالي و بهروز نعمتي به ليست اميد ، از نزديكي لاريجاني به اصلاح طلبان و پشت كردن وي به جبهه پايداري حكايت داشت. پيوندي كه گرچه به لحاظ ايدئولوژيك ناممكن است ولي به جهت تاكتيكي ، آغازي بر كنار نهادن تندروهاي حامي احمدي نژاد از قوه مقننه بهشمار مي رفت.
پايان تلخ ماه عسل
اما ماه عسل اصلاح طلبان و اصولگرايان سنتي ديري نپائيد. راي مردم تهران به تمامي اعضاي ليست اميد و در راس آنها محمدرضا عارف ، اين موضوع را كه عارف ميتواند رياست مجلس را عهده دار شود از يك «گزينه» به يك «حق» براي اصلاح طلبان و اعتدالگرايان تبديل كرد. حقي كه همچنان برخي از چهرههاي شاخص اصلاح طلب بر آن پاي مي فشارند . محمدرضا تاجيك از صاحبنظران جريان اصلاحات با طرح «قانون بقا» اين هشدار را به روحاني مي دهد كه بقاي وي در دور دوم انتخابات رياست جمهوري بستگي به اين دارد كه عارف را به حقش ( رياست مجلس ) برساند. محمدرضا خاتمي نيز با بيان اينكه دو پادشاه در يك اقليم نميگنجند ، بر اينكه عارف در حد و اندازه رياست مجلس است، پاي مي فشارد. همين پافشاريهاست كه شايد باعث شده تا هواداران تندروي احمدي نژاد ، سعي كنند خود را به لاريجاني نزديك كنند. همان هايي كه بدترين اتهامات را به لاريجاني مي زدند ، مي گويند كه از رياست لاريجاني در مجلس حمايت مي كنند! همانطور كه محمد مهدي زاهدي مدعياست، وي و همفكرانش از رياست لاريجاني حمايت مي كنند.
پروژه نرماليزاسيون در خطر!
بدين ترتيب مشاهده مي شود كه اصرار بر رياست محمدرضا عارف بر رياست مجلس ، تنها نتيجه اي كه دارد ، پيوند اصولگرايان از سنتي تا تندرو در يك جبهه است. شايد هم به همين دليل است كه اصولگرايان نام فراكسيون خود را در مجلس «فراكسيون فراگير اصولگرايان» خوانده اند. اگر اصلاح طلبان اين روزها به سخنان مدتها پيش سعيد حجاريان مراجعه ميكردند و در مييافتند كه نرماليزاسيون وضعيت دوران احمدي نژاد مهمترين هدف اصلاح طلبان بايد باشد ، آنگاه تا اين حد بر رياست عارف تاكيد نمي كردند. همانطور كه سعيد حجاريان به نيكي گفت ؛ وقتي كه شخصي مانند احمدي نژاد زمام امور را به دست ميگيرد و اوضاع را پرتنش مي كند ، پيش از پيگيري فرايند اصلاحات ، بايد وضعيت جاري كشور نرمال شود و اگر روحاني اين نرماليزاسيون را در پيش بگيرد بايد از وي حمايت كرد. اين ديدگاه حجاريان به اين معني است كه بايد از حركت هاي اصولگراياني مانند روحاني و لاريجاني در صورتي كه وضعيت كشور را بهطور منطقي و نرمال اداره كنند ، حمايت كرد. اما گويا هم مسلكان ديگر حجاريان ، فراموش كرده اند كه هنوز اوضاع عادي و نرمال نشده است و تا آنموقع، حمايت از اصولگرايان سنتي ، بهتر از فضاسازي براي حضور مجدد احمدي نژاد است.كاري كه با اصرار بر رياست عارف به وقوع مي پيوندد.
منبع: روزنامه قانون