به عمل کار برآید
موبنا – او با حضور در آثار این کارگردانان جوان درواقع به نوعی درنظر داشت نقشی حمایتی برای استعدادهای سینمایی ایفا کند. این نقش حمایتی هم کاملا در آثاری که در آن حضور داشت، دیده میشد و بازی او بهویژه در فیلم «برادرم خسرو» چشمگیر و قابل تحسین بود. درکنار چنین اقداماتی، فعالیتهای شهاب حسینی …
موبنا –
او با حضور در آثار این کارگردانان جوان درواقع به نوعی درنظر داشت نقشی حمایتی برای استعدادهای سینمایی ایفا کند. این نقش حمایتی هم کاملا در آثاری که در آن حضور داشت، دیده میشد و بازی او بهویژه در فیلم «برادرم خسرو» چشمگیر و قابل تحسین بود. درکنار چنین اقداماتی، فعالیتهای شهاب حسینی تنها به سینما محدود نشده است. او همواره دستی در اقدامات خیرخواهانه داشته و در بخشی از گفتوگویی که با خبرآنلاین انجام داده، درباره انگیزه راهاندازی مرکز خیریه و فعالیتهای خیرخواهانهاش صحبت کرده که در ادامه خواهید خواند.
خودتان دست به کار شدید و یک خیریه راهاندازی کردید؟
نمیتوانم بگویم که من این خیریه را شخصا راه انداختم. با خانواده و دوستانم تیمی تشکیل دادیم و با همفکری فعالیتهای خیرخواهانه را شروع کردیم. هدف ما از این خیریه جمعکردن اعانه نیست. کارهایی که ازنظر اقتصادی انجام میدهیم که سود آن به نفع کودکان سرطانی خیریه مهیار خواهد بود. ما انجمنهای خیریه سرطانی بسیاری داریم که خیلی خوب کار کردند و آنقدر معروف شدند که همه فقط به آنها کمک میکنند. اما مگر یک بیمارستان میتواند همه کودکان مبتلا به سرطان ایران را پوشش دهد؟ بیماران دیگری هم هستند که تحت پوشش این خیریههای معروف نیستد. به هرحال ما نخستین نفر نیستیم که این کار را میکنیم و قاعدتا آخرین نفر هم نخواهیم بود ولی من فکر میکنم «به عمل کار برآید به سخنرانی نیست». گفتن خوب است و اگر کسی میتواند حرکتی را انجام دهد، خوبتر است. من خودم را در وقت بیکاری موظف میکنم که بروم با شهرداری یا وزارت علوم صحبت کنم تا فضایی را درجهت تأسیس مدارس هنری، برای بچههای بیسرپرستی که از سلامت جسمانی برخوردارند، درنظر بگیرند. اینطوری بار بهزیستی هم کم میشود. بهزیستی هم توانش را بگذارد برای بچههایی که استثنایی هستند. طبیعتا همت عالی مردم باید حضور داشته باشد که این مدرسهها ایجاد شود. خوشبختانه بزرگترین سرمایه من در زندگی دوستان خوبی هستند که دارم و تمام افکار و آرزویی که دارم را با وجود این دوستان میتوانم پیش ببرم، به تنهایی نمیتوانم قدم ازقدم بردارم.
از عوامل چند فیلم سینمایی شنیدهایم که بدون طلب دستمزد در آن فیلمها (فیلمهای امسال جشنواره) بازی کردید. ظاهرا برای هرکدام هم هدفی داشتید و میخواستید اثرشان دیده شود. این شیوه کار مربوط به سالهای اخیر است یا پیشتر هم به این صورت کار کردهاید؟
اتفاقا این حرکت یک مقدار خودخواهانه هم هست. من هم برای آیندهام میخواهم سرمایهگذاری کنم اما همه سرمایهگذاریها مالی نیست. اگر امروز از یک کارگردان خوشقریحه حمایت کنم، سالها بعد وقتی خودم در سراشیبی بیفتم، ممکن است آن کارگردان با یک فیلم، مرا زنده کند. بدهبستان است دیگر. من که رابینهود نیستم! به نظرم بازی با خیر است. وقتیکه خیر را به جریان بیندازید. حرکت میکند، میچرخد و دوباره به خودت برمیگردد. اصالت منابع انسانی برای من به هرچیزی ارجح بوده است. یکی از ناراحتیهای من این است که معدن منگنز بیشتر از منابع انسانی ارزش دارد، درحالی که همیشه نیروی انسانی باید وجود داشته باشد تا یک چیز با ارزش استخراج شود. الان همه سینما را یک قلعه و یک دژ مستحکم غیرقابل نفوذ کردهایم و فکر میکنیم هرکسی که در سینماست، ممتاز است، آدم خاصی است و اگر نیست آدم عامی است. اصلا اینطور نیست. سینما محصول سینماگر است. سینماگر محصول سینما نیست. به شدت اعتقاد دارم که هیچ انسانی بیخودی به دنیا نیامده است و هیچکسی نیست که استعدادی نداشته باشد. اگر یک نفر میگوید که من کلا آدم بیاستعدادی هستم، حتما خودش، خودش را هنوز نشناخته و آدمهای اطرافش هم تلاش نکردند او را بشناسند. نمونه بارز آن جهان پیشرفته و تکنیکی و صنعتی است که با اصالت دادن به نیروی انسانی، همه تواناییاش را در راستای آن استفاده میکند و به آن «جهان سرمایهداری» میگویند. روی هنرمند سرمایهگذاری میکند و از آن بهره میبرد. در دنیای امروز که سرمایه و پول حرف اول را درهمه مناسبات میزند، باید متوجه باشیم که تربیت کردن نیروی انسانی درست میتواند برد دوطرفه باشد.
ظاهرا شما به اصطلاح دلی کار میکنید و دلی تصمیم میگیرید! یعنی کاری را انجام میدهید که کنار آن حالتان هم خوب باشد. با یک نگاه به فیلمهای کارنامه کاری شما و پیگیری کارهایتان کاملا مشخص است که در فیلمهایی که بازی میکنید، هم این شکل از تصمیمگیری را هم لحاظ میکنید. مثلا فیلم امام حسین(ثارالله) را بازی میکنید و هم فیلم محسن امیریوسفی. این شکل از کار ریسک نیست؟
فیلم امام حسین ثارالله هنوز سرمایه ساختش فراهم نشده و داریم برای آن تلاش میکنیم. وقتی یک محصول درباره انسانیت ساخته میشود، باید سعی کنیم نیمه پرقضیه را ببینیم. در مورد فیلمهایی که میخواهم بازی کنم، در وهله اول به این فکر میکنم که این اثر روی خودم چه تاثیری دارد. من همیشه اول بهعنوان تماشاگر فیلمنامه را میخوانم و اگر احساس کنم که وسط فیلم از سالن بیرون خواهم آمد، سر آن کار نمیروم. من هم یکی از مردم هستم. ٢٥سال پیش یکی از همان مردمی بودم که درخیابانها دیده میشوند، هیچکس هم مرا نمیشناخت، هنوز هم همانم با این تفاوت که مردم من را میشناسند. مثلا در سریال «تب سرد» نقش منفی بازی میکنم. نقش مردی که ورشکست شد و به جای اینکه غرور و تکبرش را در برابر پدرزنش کنار بگذارد و کمک بخواهد، طرح یک نقشه احمقانه میریزد و در آخر به تباهی مطلق میرسد. از طرفی سریال «شهید بابایی» را همبازی میکنم، به خاطر اینکه میدانم چه تأثیری دارد. این سریال بزرگوار و بزرگنگر را نشان میدهد که نمیدانسته که در تاریخ ماندگار خواهد شد.
179/