اصولگرايان به استراتژی غلط خود باختند
یک فعال سیاسی اصولگرا با تشریح اشتباهات اصولگرایان در انتخابات هفتم اسفند گفت: «مردم تهران نیامدند که به اصلاحطلبان رأی دهند؛ بلکه آمدند به اصلاحطلبان رأی دادند تا اصولگرایان که تهدید تلقی شده بودند، در مجلس حضور نداشته باشند و از این منظر اصولگرايان به استراتژي غلط خود باختند، نه به اصلاحطلبان». امیر محبیان، تحلیلگر، …
یک فعال سیاسی اصولگرا با تشریح اشتباهات اصولگرایان در انتخابات هفتم اسفند گفت: «مردم تهران نیامدند که به اصلاحطلبان رأی دهند؛ بلکه آمدند به اصلاحطلبان رأی دادند تا اصولگرایان که تهدید تلقی شده بودند، در مجلس حضور نداشته باشند و از این منظر اصولگرايان به استراتژي غلط خود باختند، نه به اصلاحطلبان».
امیر محبیان، تحلیلگر، فعال سیاسی و نظريهپرداز اصولگرا در گفتگو با «فرارو» گفت: «نکته اول نتیجه انتخابات در مرحله دوم، این است که اگر اصلاحطلبان بتوانند آرای بیشتری کسب کنند، چه بسا اکثریت لرزان را آنها شکل دهند؛ که البته با توجه به انگیزه پایین برای حضور در مرحله دوم از سوی اصلاحطلبان احتمال این امر قوي نيست، مگر آنكه اصولگرايان اشتباهي را كه در تهران انجام دادند، در دور دوم در ساير مناطق هم انجام دهند».
او افزود: «اما عامل دوم بحث جذب نمایندگان مستقل است که باید دید آیا مستقل میمانند یا به سمت ائتلاف دولت و اصلاحطلبان یا ائتلاف اصولگرایان میروند که البته من حدس میزنم آقای لاریجانی احتمالا بتواند در مجلس خط میانهای به وجود بیاورد که در جایگاه متعادلکننده قرار گرفته تا علاوه بر اصولگرایان، اصلاحطلبان هم او را بپذیرند و به ریاست مجلس برسد». این تحلیلگر مسائل سیاسی اظهار کرد: «درمورد شهر تهران طبیعتا مشخص بود که آرا به لیستها گرایش داشت و اصلاحطلبان توانستند پیروز این رقابت باشند؛ اما من معتقدم اصولگرايان بیش از آنکه از اصلاحطلبان شكست بخورند، مغلوب اتخاذ راهبرد اشتباه خود شدند».
محبیان در تشریح استراتژی غلط اصولگرایان گفت: «اول اینکه تصویر نادرستی از اصولگرايان به مردم انتقال پیدا کرد که این امر محصول دو حرکت بود: یکی اینکه ٤٧ درصد از لیست اصولگرایان به جبهه پایداری و ٢٧ درصد به جمیعت ایثارگران و رهپویان و ١٢ درصد به مؤتلفه تعلق گرفت و مابقی را به افراد دیگر دادند». او ادامه داد: «این اقدام حاوی یک پیام بود و این فرصت را برای اصلاحطلبان فراهم کرد که با توجه به اینکه جبهه پایداری به درست یا غلط به عنوان یک جریان تندرو در مجلس شناخته شده بود، به جامعه بگویند اصولگرایان کنترل خود را به دست تندروهای سیاسی دادهاند».
او افزود: «از سوی دیگر این پازل را یک حرکت نادرست دیگر تکمیل کرد و آن اینکه در آستانه انتخابات چالشی بین برخی افراد و آقای لاریجانی ایجاد شد که اینگونه به جامعه القا کرد که لاریجانی به عنوان یکي از چهرههاي شاخص معتدل و مصلحتگرا، دیگر در جریان اصولگرایی جایی ندارد و امثال کاظم جلالی و نعمتی را بههمیندلیل کنار گذاشتهاند». این استاد دانشگاه تصریح کرد: «این موضوعات تصویری از اصولگرایان به جامعه انتقال داد که واقعی نبود؛ اما حاصل كاركرد شورای ائتلاف اصولگرايان بود. این تصویر یکپارچه منفی شرایطی بهوجود آورد که جریان اصولگرا را برای مردم تهران یک تهدید معرفی کرد».
محبیان در پاسخ به این سؤال که آیا با توجه به نبود اقبال عمومی به اصولگرایان، آنها نباید تغییرات مهمی در رویکرد کلی خود (و نه تاکتیکهای انتخاباتی) ایجاد کنند؟ گفت: «من معتقدم اصولگریان باید تعریف مجددی از اصولگرایی ارائه کنند. این چه تعریف موسعی است که برخی احمدينژاد را اصولگرا میدانند و برخی دیگر نمیدانند و در مقابل آن دیگران لاریجانی را اصولگرا نمیدانند و برخی دیگر میدانند؟!» او ادامه داد: «ما اکنون در تعریف اصولگرایی مشکل داریم و باید بازتعریف شود و از لحاظ ساختاری نيز باید سازماندهي دوبارهای صورت گیرد. وقتی جریان تازهتأسيسي همچون جبهه پایداري که منتقدان جدی دارد ٤٧ درصد لیست اصولگرایان را به خود اختصاص میدهد نشاندهنده وجود اشکالات بزرگ در ساختار اصولگرايان است».
محبیان افزود: «اینکه برخی پشت درهای بسته تصمیمگیری کنند و لیستی بیرون دهند و بگویند هرکس به این ليست رأی ندهد، اختلافافکنی کرده، مسلما کار درستی نیست؛ لذا من معتقدم اصولگرایی به عنوان یك جریان اصیل انقلاب باید به بازتعریف خود و تقویت جنبههاي مردمسالارانه و توجه بیشتر به شهرستانها بپردازد و دغدغه آن فقط لیست تهران نباشد.
ظرفيتهاي فكري بالايي در استانها و شهرستانها وجود دارد كه ناديده گرفته ميشود؛ مثلا در همين فضايي كه اصولگرايان، تهران را سي – هيچ به رقيب وانهادند، در مشهد و… پيروز شدند؛ اگرچه شاید در شهرستانها هم مانند تهران عمل میکردند، به همین نتیجه کنونی نیز نمیرسیدند».
176/