ریشه یابی مشکلات جنسی در مشکلات روحی و روانی
اختلال های جنسی مثل اختلال های روان شناختی یا جسمی دیگر آشکارا به زبان نمی آیند. آن ها در پستوی رختخواب ها پنهان می مانند و ذره ذره کار خودشان را می کنند و تاثیر خودشان را می گذارند. این وسط اما پژوهشگرانی هم هستند که دغدغه آسیب های جنسی دارند و از پشت درهای …
اختلال های جنسی مثل اختلال های روان شناختی یا جسمی دیگر آشکارا به زبان نمی آیند. آن ها در پستوی رختخواب ها پنهان می مانند و ذره ذره کار خودشان را می کنند و تاثیر خودشان را می گذارند. این وسط اما پژوهشگرانی هم هستند که دغدغه آسیب های جنسی دارند و از پشت درهای بسته اتاق خواب آمار می گیرند و گاهی هم راهکارهای شان را در ترازوی تحقیق سبک و سنگین می کنند.
به گزارش آکاایران در ایران تقریبا نتیجه همه این تحقیق ها به کنگره خانواده و سلامت جنسی که چندین سال است برگزار می شود، ارسال می شوند. رییس این کنگره یک ارولوژیست باسابقه به نام دکتر سیدکاظم فروتن است. با او در مورد وضعیت اختلالات جنسی در کشورمان گفت و گو کرده ایم.
اجازه بدهید از صورت مسئله شروع کنیم. زیر پوست رختخواب های ما چه خبر است؟ آیا شما آماری در خصوص شیوع هر کدام از اختلالات جنسی در دست دارید؟
در جامعه ما به دلیل حجب و حیای مردم و به دلیل طیفی که به لحاظ شدت در عناوین مسائل جنسی وجود دارد، معمولا آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد. بنابراین مسائل جنسی مثل بیماری های جسمانی نیستند که بشود آمار مشخصی از میزان شیوعشان ارائه داد. اما آن چه که در مقالات در کنگره های خانواده و سلامت جنسی توسط نویسنده هایی از استان های مختلف گزارش شده، تقریبا مشابه آمارهای خارجی است.
یعنی می شود گفت حدود 30 تا 40 درصد مردم به نحوی مسائل و مشکلات جنسی را در طول زندگی خود تجربه می کنند. در حدود 30 درصد خانم ها زمینه های سردمزاجی و کاهش میل جنسی در ارتباط با همسر دارند. نزدیک 20 تا 30 درصد آقایان دچار سرعت انزال هستند. اختلاف در نعوظ در سنین مختلف متفاوت است؛ در جوانان حدود 10 درصد و با بالا رفتن سن، در حدود 60 تا 70 سالگی این میزان به سی تا چهل درصد هم افزایش می یابد.
حالا که آمارها شبیه به آمار جهانی است نه بیشتر؛ آیا باید این قدر نگران باشیم؟
حتی یک مشکل جنسی هم برای ما مهم است؛ چرا که می تواند بنیان خانواده را دچار تلاطم و از هم پاشیدگی کند. اگر یک زوج در ارضای نیازهای حنسی شان، که نیازها و غریزه های خدادای در وجود هر فردی هستند، دچار مشکل شوند، قطعا با پیامدهایش مواجه می شوند. در رفتارها و نگرش ها نسبت به همسر تغییر ایجاد می شود و شاید زمینه های ایجاد تنفر از همسر فراهم می شود. حتی زمینه بسیاری از طلاق ها می تواند مسائل جنسی باشد.
بهتر است ما کلمه جنسی را در کنار کلمه عاطفی به کار ببریم. دلیلش هم این که شاید در مورد مردها موضوع، بیشتر با لغت جنسی خطاب شود ولی در زنان چیزی که نمود بیشتری دارد نیازهای عاطفی است؛ زنان بیشتر دوست دارند که از طرف همسرشان درک شوند و نیازهایشان مورد توجه قرار گیرد. نیاز جنسی برای زنان هم مطرح است اما باید بگوییم نیازهای عاطفی پا به پای نیازهای جنسی زنان حرکت می کند.
حالا دلیل این اختلال ها چیست؟ آیا می توانیم به طور کلی بگوییم که دلیلی برای اختلالات جنسی وجود دارد؟ یا این که هر کدام از اختلالات جنسی دلیل خاص خودش را دارد؟
در ارتباط با بحث مسائل جنسی ما معتقدیم که در افراد زیر 50 سال، در آقایان بیشتر از 90 درصد علل مسائل جنسی جنبه های روان شناختی دارند. اما بعد از 50 سالگی، کم کم جنبه های جسمانی پررنگ تر می شوند؛ اما من تاکید می کنم که هیچ وقت نباید مسائل جسمانی را جدا از مسائل روانی و روحی در نظر بگیریم.
ممکن است مشکلات جنسی یک فرد صددرصد روان شناختی باشد. ولی ممکن نیست که یک بیماری جنسی صددرصد جسمانی باشد. رابطه جنسی یک رابطه دوطرفه است که با همسر تجربه می کنیم. همین که فرد نگران باشد که نکند بیماری دیابت، فشار خون و سایر بیماری های جسمانی که دارد در توانمندی جنسی اش تاثیر بگذارد، در روان او تاثیر می گذارد. گاهی درمان بیماران با دارو به لحاظ جسمی، پاسخگو نیست. چرا که جنبه روانی اش مورد غفلت قرار گرفته است.
در مورد خانم ها بحث عمده ای که مطرح است بحث روان شناختی است؛ چه در سنین کمتر از 50 سال و چه بالای 50 سالگی. و نکته ای که شاید بشود گفت در خصوص مردان فقط در مورد فرد وجود دارد، چه جسمانی و چه روانی، در خانم ها به جرات می شود گفت که سردمزاجی و عدم هجیان جنسی حدود90 درصد جنبه روانی دارد و از این میزان درصد بالایی حدود 80 درصد در همسر خلاصه می شود نه در خود فرد. یعنی سردمزاجی زن ناشی از عدم درک مناسب شوهرش است نه این که خود زن سرد باشد.
بنابراین یک اشتباهی که الان در روند درمانی وجوددارد این است که وقتی زنی با مشکل سردمزاجی به روان درمانگر مراجعه می کند، درمانگر شروع به معالجه زن می کند. در حالی که من معتقدم که باید زوج درمانی با تمرکز بر شوهر صورت گیرد که اگر یک مرد بتواند به خوبی همسرش را درک کند و به نیازهای عاطفی اش توجه کند، بسیاری از این سردمزاجی های زنان برطرف می شود. داروهایی هم که با عنوان داروی رفع مشکل سردمزاجی زنان در داروخانه ها دیده می شود، بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند تا جنبه دارویی.
دلیل روان شناختی مشکلات در مورد آقایان چیست؟
اختلال جنسی شایع در بین آقایان، سرعت انزال، کاهش میل جنسی و اختلال در نعوظ هستند که درصد بالایی از بیماران را تشکیل می دهند. درصد کمتری که به ویژه در جوانان مشاهده می شود، مختص افرادی است که دچار تصویر ذهنی غلط نسبت به عضو تناسلی خود شده اند. این مشکل اخیر هم در مسائل جنسی مزید بر علت شده است. همان طور که گفتم عوامل روانی در مسائل جنسی دخیل هستند؛ بر این اساس عوامل موثر را به دو دسته تقسیم می کنم: عوامل فردی و عوامل خارج از فرد و همسر.
عوامل خارج از فرد و همسر عواملی هستند که در ذهن فرد درخصوص مسائل جنسی تاثیر می گذارند: مثل ماهواره، فیلم های پورنو یا خواندن اثرات تبلیغی داروها و شک کردن به سلامت خود، یا حرف هایی که در فضاهای مجازی بین افراد رد و بدل می شود. مردان ممکن است با مقایسه همسرشان با تصاویری که می بینند و ناتوان همسرشان در رفتار همانند آن تصاویر نسبت به همسرشان سرد و بی میل شوند.
عوامل داخلی درخصوص آقایان به دو صورت مطرح است؛ گاهی اختلالات جنسی افراد به خاطر خودشان است، یعنی نگرانی ای که در خودشان هست و دیگری اختلالات ناشی از نگرانی درخصوص عدم توانایی در پاسخگویی به نیازهای جنسی همسرشان است. مردانی که نگران ارضای نیاز جنسی همسرشان باشند، ممکن است به تدریج دچار اختلالات جنسی شوند. به عنوان مثال مردی که دچار سرعت انزال هست و همسرش در روابط زناشویی ارضا نمی شود، کم کم می تواند فاصله رابطه شان بیشتر شود، سرعت انزال افزایش پیدا کند. ممکن است به دلیل نگرانی در مورد رابطه زناشویی، میل جنسی خود را سرکوب کند. به مرور زمان این مشکل به صورت اختلال نعوظ خود را نشان دهد.
مشکل دیگری که هم به خانم ها و هم آقایان ربط دارد ازدواج های به وصال نرسیده است. ما حتی مراجعانی داریم که با گذشت 15 سال از ازدواج شان باکره اند و هنوز رابطه زناشویی شان شکل نگرفته است. من معتقدم تمام مواردی که همسر باکره است، حتی اگر شوهر دچار ناتوانی جنسی باشد، قابل درمان هستند. این افراد هرچه زودتر برای درمان اقدام کنند، سریع تر درمان می شوند. من به جرات می توانم بگویم تمامی این موارد عوامل روانی دارند. در خانم ها که کاملا روانی هستند و در آقایان بیشتر موارد روانی اند ولی بیشتر تظاهراتشان جسمانی است. برای همین ارولوژیست های ما به غلط این افراد را با دید پزشکی درمان می کنند.
پیشنهاد من به مراجع قضایی هم این است که ما نباید مورد داشته باشیم که به خاطر ازدواج به وصال نرسیده درخواست طلاق بدهند. اگر زن و شوهر یکدیگر را دوست داشته باشند این مشکل قطعا قابل درمان است.
در حال حاضر یکی از بحث های رایج در کلینیک ها، نزد متخصصان زوج درمانی، بحث خیانت جنسی است. به نظر شما چه ارتباطی بین شیوع اختلالات جنسی و مسئله خیانت می تواند وجود داشته باشد؟
من دلم می خواست از این آقایان و خانم هایی که می گویند همسرشان خیانت کرده، یک سوال بپرم. چند درصد افراد قبل از ازدواج در فکر این بوده اند که بعد از یک مدت بروند سراغ یک زن یا مرد دیگر؟ من معتقدم هیچ. پس چه می شود که این اتفاق می افتد؟ شاید بگوییم که در مورد مردها، مسائل هیجانی ناشی از نیازهای جنسی، آن ها را ناخودآگاه به طرف زن دیگری بکشاند که اسلام برای این مورد راهکارهای قوی گذاشته، اما در مورد زنان این خیلی کمرنگ است.
اصلا طبیعت زن اجازه نمی دهد که با یک مرد دیگر ارتباط برقرار کند. اما چه می شود که این اتفاق می افتد؟ وقتی که غریزه جنسی وجود داشته باشد و این نیاز به خوبی ارضا نشود و ظرفیت مرد ضعیف باشد، ممکن است کار به رفتارهای خارج از خانواده کشیده شود. من وقتی در خانه غذا نخورم، در خیابان خود را با چیپس و پفک و… سیر می کنم.
علت خیانت های مردان در حدود 80 درصد مربوط به زنان می شود. البته برخی از مردان به علت افزون طلبی و سایر موارد سراغ رفتارهای ناسالم می روند. اما در مورد زن ها گفتیم که سردمزاجی فرد ریشه در عدم درک عاطفی شوهر دارد. وقتی نیازهای یک زن توسط شوهرش ارضا نمی شود و احساس می کند که همسرش او را درک نمی کند و همسرش نمی داند که معاشقه یک زن از اتاق خواب شروع نمی شود، بلکه از بیرون اتاق خواب شروع می شود، در واکنش به این وضعیت دو حالت پیش رو دارد.
یا نیازها و عواطفش را سرکوب کند که خیلی از زنان این کار را می کنند و یا اگر دیگر نتواند این وضعیت را تحمل کند و ظرفیتش کم باشد به دیگری رجوع می کند. من به جرات می گویم که وقتی یک زن به رابطه های خارج از حریم زناشویی گرایش پیدا می کند، همسرش باید مورد بررسی قرار گیرد.
وقتی مردم با نشانه های این اختلالات مواجه می شوند چه کار باید بکنند؟ و به چه کسی باید مراجعه کنند؟
مسائل جنسی مثل بیماری های جسمی نیست که به عنوان مثال امروز کسی سردرد بگیرد و فردا به دکتر مراجعه کند. مسائل جنسی آرام آرام در زندگی ها شکل می گیرند و اثرگذار می شوند. گاهی در زندگی زناشویی مسائل جنسی نسبت به مسائل رفتار ثانویه هستند. یعنی این طور نیست که ما فقط بخواهیم که بی میلی نسبت به همسر یا ناتوانی را فقط به هیمن عنوان نگاه کنیم. این ضعیف ترین نگرشی است که در حوزه مسائل جنسی وجود دارد و متاسفانه الان درمانگران ما به خصوص در حوزه پزشکی با این رویکرد به موضوع نگاه می کنند.
گاهی اوقات زن و شوهر ادبیات صحبت با هم را در بیرون اتاق خواب ندارند. قطعا این موضوع بر رفتارهای داخل اتاق خواب هم تاثیرگذار است. من اگر بخواهم رفتارهای داخل اتاق خواب را اصلاح کنم باید از بیرون اتاق شروع کنم. برعکس این موضوع هم صادق است. وقتی اختلالات جنسی در زندگی شروع به پیشرفت می کند، کم کم موجب بروز مشکلات رفتاری می شود.
ممکن است نگرش زن و شوهر نسبت به هم تغییر کند، از هم سرد شوند و بینشان بیزاری و دعوا شکل بگیرد. بنابراین اولین نکته ای که در مورد خانواده ها می خواهم تاکید کنم این است که بدانند اگر دچار اختلالات جنسی اند، در صورت عدم درمان، دچار مشکلاتی در زندگی خواهند شد.
بنابراین توصیه می کنم که هرچه سریع تر برای درمان اقدام کنند. دوم آن که اگر در زندگی مشترکشان بهانه گیری ها زیاد شده و اختلافات و مشکلاتی با همسرشان دارند، این احتمال وجود دارد که علت تمام این ها مسائل جنسی باشد و در صورت بی توجهی، بار مشکلات و اختلافات می تواند به قدری زیاد شود که اصلا فراموش کنند زمانی مشکل جنسی داشته اند.
آیا منابع آموزشی درستی برای خانواده ها درخصوص مسائل جنسی وجود دارد؟
منابع ما الان دو اشکال دارند: یا جنبه های تخصصی خیلی قوی و جنبه های عقیدتی سستی دارند و یا جنبه های مذهبی قوی دارند و جنبه های تخصصیشان ضعیف است. لازم می دانم که به نکته ای در این خصوص اشاره کنم. آقایان باید بدانند که زنان در نیازهای عاطفی و جنسی شان بسیار پیچیده اند و اصلا آن طوری نیستند که مردان فکر می کنند. مردان باید مطالعه شان را در این خصوص افزایش دهند. متاسفانه مطالعه مردان، براساس آن چه که در کلینیک ها مشاهده می کنیم، نزدیک به صفر است.
آیا دستگاه های رسانه ای متولی آموزش مثل صدا و سیما نباید کاری کنند؟
به هر حال در یک خانواده ممکن است موقع تماشای تلویزیون کودکان د رکنار والدین باشد و والدین نتوانند برنامه ای که برای شان ساخته شده را تماشا کنند. همچنین خود کارشناسان در صدا و سیما نمی توانند وارد جزئیات شوند و برخی مسائل را بیان کنند. چرا برنامه های آموزشی صدا و سیما لزوما باید از دکل های مخابراتی صدا و سیما پخش شود؟ هدف صدا و سیما آموزش است. آیا نمی شود با کیفیت بالا از طرف صدا و سیما با آموزش های جزئی تر در قالب سی دی های آموزشی تهیه شود و به زوج ها و مخاطب هدف ارائه شود؟
این آموزش ها را نمی شود قبل از ازدواج داد؟
در کشور ما هزینه های زیادی برای مشاوره های طلاق سرمایه گذاری می شود. به نظر من وقتی کار به جایی کشیده است که همسران از همدیگر متنفر شده اند، برای مشاوره و مداخلات زوج درمانی خیلی دیر است. به نظر من مشاوره های پیش از ازدواج را باید جدی گرفت.
مشاوره های هنگام ازدواج و اوایل ازدواج هستند که باید اجباری شوند. برخی از مشکلاتی که ما در زندگی ها داریم، ریشه در ناآگاهی عدم اطلاعات کافی است و برخی دیگر به خاطر انتخاب نادرست شریک زندگی است. من معتقدم مشاوره قبل از ازدواج باید در کشور اجباری شود.
به عنوان حسن ختام کمی هم در مورد کنگره خانواده و سلامت جنسی بگویید.
برای آن که در کشور جایگاهی برای ارائه مقالات و نظرات تخصصی صاحب نظران و فرهیختگان در حیطه مسائل جنسی وجود داشته باشد، ما ششمین کنگره خانواده و سلامت جنسی را در چهار گستره روان شناسی و روانپزشکی، پزشکی، حقوق و گستره تربیتی- فرهنگی- اجتماعی، از طریق انجمن علمی سلامت خانواده ایران و همکاران اصلی معاونت اجتماعی فرهنگی شهرداری تهران از تاریخ دوم تا چهارم دی ماه 94 برگزار کردیم که محل مناسبی برای تبادل نظر بین متخصصین بود.
بنده امیدوارم که ما هم در بعد مسائل جنسی از نظر علمی بتوانیم رشد کنیم و از نظر فرهنگی نیز، با کوشش دوستان، بتوانیم این موضوع علمی را هم به بدنه اجرایی کشور منتقل کنیم و هم به آگاهی مردم برسانیم.
ماهنامه سپیده دانایی – سعید بی نیاز
179/