مکارم: خنجر کشیدند تا مهمانشان شویم
حضرت آیت الله مکارم شیرازی نقل میکنند: وقتی در نجف بودیم و درس می خواندیم، طلاب در ایّام خاصی، اربعین یا غیر اربعین، پیاده به کربلا می رفتند که در این میان علما، و مراجع هم بودند البته پیاده روی آن وقت با حالا خیلی فرق داشت. در یکی از سفرها که پیاده عازم کربلا …
حضرت آیت الله مکارم شیرازی نقل میکنند: وقتی در نجف بودیم و درس می خواندیم، طلاب در ایّام خاصی، اربعین یا غیر اربعین، پیاده به کربلا می رفتند که در این میان علما، و مراجع هم بودند البته پیاده روی آن وقت با حالا خیلی فرق داشت.
در یکی از سفرها که پیاده عازم کربلا بودیم، ظهر اطراق کردیم، نصف راه قبل از ظهر و نصف راه را بعد از ظهر در طول سه روز طی می کردیم.
در بین راه، چندتا از جوان های عرب، مال یکی از مضیف ها، آمدند به ما پیشنهاد کردند امشب را اینجا باشید، گفتیم: تازه راه افتادیم، تا شب خیلی وقت است، باید برویم، گفت: علاج ندارد باید بمانید، از او اصرار و از ما انکار، یک وقت دیدیم خنجر کشید که باید پیش ما بمانید! یعنی اینقدر علاقه به زوّار داشتند!
من گفتم قول می دهیم؛ از طرف شما زیارت می کنیم، بنابراین اجازۀ مرخصی ما را بدهید، خلاصه راضی شدند و اجازۀ مرخصی را دادند و حرکت کردیم، خاطرات زیادی از برخوردهایی که آن صاحب مضیف و کارکنان مضیف و برادرشان و فرزندشان داشتند دارم که واقعاً خیلی جالب بود برای ما.
176/