با دخالتهایی که میشود نگران انتخابات هستم
پارسا شیرازینژاد: با او که به گفته خودش با هشت فدراسیون فوتبال در ایران کار کرده و همچنین سابقه کار اجرایی در FIFA و AFC را در کارنامه دارد درباره این مسائل و همچنین دوران طلایی ریاست محسن صفاییفراهانی در فدراسیون فوتبال که در آن روزها دکتر خبیری نایبرئیس فدراسیون فوتبال بوده است صحبت کردیم. …
پارسا شیرازینژاد: با او که به گفته خودش با هشت فدراسیون فوتبال در ایران کار کرده و همچنین سابقه کار اجرایی در FIFA و AFC را در کارنامه دارد درباره این مسائل و همچنین دوران طلایی ریاست محسن صفاییفراهانی در فدراسیون فوتبال که در آن روزها دکتر خبیری نایبرئیس فدراسیون فوتبال بوده است صحبت کردیم.
خیلی از کارشناسان، فدراسیون فوتبالی که آقای صفاییفراهانی، رئیس آن بود را بهترین فدراسیون فوتبال بعد از انقلاب میدانند. شما بهعنوان کسی که نایبرئیس فدراسیون فوتبال در آن دوران بودید فکر میکنید چه اقدامات مثبتی در زمان آقای صفاییفراهانی صورت گرفت؟
مورد اول اینکه آقای صفاییفراهانی از مدیریت صنعت به فوتبال آمده و کاملا با اصول اولیه مدیریت آشنا بودند و بعد هم تمام کارهایی که در فدراسیون فوتبال انجام میشد براساس کارشناسی بود. در کارشناسی فوتبال هم که اهالی فوتبال خیلی کمک میکردند. مورد دوم هم اینکه ما در مدتی که با آقای صفاییفراهانی کار میکردیم در فدراسیون فوتبال یک هماهنگی و توازن بین نظام بهطورکلی، همینطور نظام ورزشی و فدراسیون فوتبال وجود داشت و همه همدیگر را قبول داشتند. ما کمتر دچار تضاد یا مشکل با سازمان تربیتبدنی و کمیته ملی المپیک در آن دوران میشدیم. رویهمرفته در آن دوران کارهای زیادی انجام شد که هرکدام میتوانست چالشهای زیادی را بههمراه داشته باشد.
عملکرد علی کفاشیان در فدراسیون فوتبال را چگونه ارزیابی میکنید؟
یک ارزیابی عمومی است که مردم میکنند و من به آن خیلی احترام میگذارم. ولی شاخصها و مترهایی وجود دارد که این مترها با نظر عموم یک مقداری متفاوت است. اگر آکادمی فوتبال، کارهای زیرساختها، پزشکی و درآمدهایی که از طریق فیفا، منظورم چند ٤٠٠هزاردلاری است که دادهاند، را در کنار هم بگذاریم؛ همان کارهایی که معمولا AFC و FIFA انجام میدهند و براساس آن یک فدراسیون را ارزیابی میکنند، من فدراسیون آقای کفاشیان را وقتی که به صورت کلی در نظر میگیرم میبینم نکات مثبتش بسیار زیاد است. فدراسیون فوتبال یک مجموعه است، شما تمام جزئیات را باید کنار هم قرار دهید و براساس آن قضاوت کنید و قضاوت شما نمیتواند براساس یک برد نمره ٢٠ و یک باخت نمره صفر باشد. من این موضوع را قبول ندارم.
چه نظری درباره وزن هیأترئیسه فعلی فدراسیون فوتبال در مقایسه با هیأترئیسه زمان خودتان دارید؟
من میخواهم بگویم که فدراسیون زمان ما براساس اساسنامهای بود که در زمان آقای هاشمیطبا نوشته شده بود و هیأترئیسه بسیار جمعوجور و محدودی داشت و خیلی هم ما در آن زمینه کار نکردیم. اما الان هیأترئیسهای که اساسنامه تعیین کرده است، ٩نفر است. این نفرات کاملا کارشان رسمیت دارد و اینکه تمام این ٩ نفر باید برای فوتبال تصمیم بگیرند. البته به نظر من با اساسنامهای که در زمان هاشمیطبا نوشته شد، انقلاب بزرگی در مملکت ما اتفاق افتاد. بعد از چندسالی که گذشت، آن اساسنامه جواب نمیداد. من در زمان آقای عابدینی هم نایبرئیس فدراسیون بودم، همانموقع هم به آقای عابدینی گفتم که اساسنامه جوابگو نیست، اجازه بدهید که تغییراتی در این اساسنامه بدهیم. امروزه در دنیا با این اساسنامه شما نمیتوانید فوتبال را درست اداره کنید و حتی من مطالبی را نوشتم و دادم اما بنا به دلایلی من ادامه ندادم و بههرحال کار در آن زمان رها شد. زمانی هم که آمدم، با آقای صفایی کار میکردم، ایشان را نمیشناختم، ایشان به من زنگ زد و گفت شما در فوتبال کار کردهاید بیایید کمک کنید. من هم چندماه بود که مسئولیتی قبول نمیکردم چون ایشان را نمیشناختم، ایشان هم من را نمیشناخت و بعدا هم نمیدانستم مدیریتش چگونه است. ولی در عمل دیدم که نه، ایشان آمده و میخواهد فوتبال را درست کند و به محض اینکه دیدم ایشان آمده و میخواهد فوتبال را درست کند، با تمام اطلاعاتی که داشتم کنار آقای صفایی بودم و میدیدم که کارشناسی را از طرف هرکس حتی دشمن خودش هم میپذیرد. آقای صفاییفراهانی را یک آدم واقعا وطنپرستِ مؤمن دیدم. وقتی به من گفت چه سمتی برای شما بزنم، گفتم هر سمتی که برای من بزنید با جان و دل قبول میکنم، چون در کار نگاه کردم دیدم شما آمدی میخواهی به فوتبال خدمت کنی و آقای صفاییفراهانی خدمت هم کرد. مجمع زمان قبل حدود ٤٣ نفر بود ولی درحالحاضر حدود ٧٥ نفر است اما متأسفانه اعضای مجمع و اعضای هیأترئیسه هنوز آن وظایفی که واقعا به آنها براساس اساسنامه ارتباط دارد را نتوانستند اجرا کنند. واقعا جلو کسانی که دخالت کردند در فوتبال یا بههرحال در جنبههای مختلف نتوانستند بایستند در صورتی که اختیاراتی داشتند ولی در آن زمان با اینکه ما جمعوجور بودیم ولی جلو دخالتهای بیمورد را کاملا میتوانستیم بگیریم.
بعد از استعفای آقای صفاییفراهانی از ریاست فدراسیون فوتبال و حضور محمد دادکان بهعنوان رئیس فدراسیون به چه دلیل با ایشان در فدراسیون فوتبال همکاری نکردید؟
من در زمان آقای دادکان نایبرئیس فدراسیون بودم. اما اجازه دهید مسائل را باز نکنم. آقای دادکان هم خدمات خیلی زیادی به فوتبال ایران کرد. ولی خب ما یک ساختارهایی را ریخته بودیم و قرار این بود که آن ساختارها دنبال شود و من به خاطر قولی که به آقای صفاییفراهانی داده بودم، دو ماهی با دادکان کار کردم. آقای صفایی اصرار داشت من بمانم و کارهایی که قرار بود آنها را به نتیجه برسانیم را ادامه دهم که متأسفانه مجبور شدم رها کنم. بعد از چندماه که در فدراسیون بودم احساس کردم ما آن استقلال کاری خودمان را آنطور که انتظار میرفت نداریم و مجبور شدم ادامه ندهم. من با هشت رئیس فدراسیون بهعنوان دبیر یا بهعنوان نایبرئیس کار کردهام. ولی با آقای صفاییفراهانی که غیرفوتبالی بود پنجسال توانستم کار کنم که بیشتر از بقیه رئیس فدراسیونها بود. اتفاقا بیشترین کشمکش و ناراحتی من در زمان آقای صفاییفراهانی بود ولی کشمکشها برای فوتبال بود نه مسائل سیاسی و شخصی. با وجود همه مسائلی که بود بهراحتی توانستیم در آن دوران، فوتبال را بهتر اداره کنیم.
در زمان کمیته انتقالی، شما یکی از اعضایی بودید که برای اساسنامه فدراسیون فوتبال تصمیمگیری کردید. آیا بعد از تصویب از تغییراتی که در اساسنامه بهوجود آمد، رضایت داشتید؟
ما یک چارچوبی را داشتیم. من همان موقع هم عضو کمیتهای در فیفا بودم که کار آن کمیته این بود که ما یک اساسنامه تیپ داشتیم اعضایی که در آن حضور داشتند را به کشورهای مختلف معرفی و خودمان هم سعی میکردیم کمک کنیم که اساسنامه آن کشورها را استاندارد کنیم. مثلا برای ترکمنستان، افغانستان، ویتنام و بنگلادش من از طرف فیفا رفتم و اساسنامه را به آنها معرفی کردم. روند کار برای ایران هم همینطور بود. در آن زمان دیگر من عضو آن کمیته نبودم و بهدلیل مسائلی که گذشت و برچسبهای بسیار ناروا که به من زدند، تقریبا استعفا داده بودم. به دلیل حرفهای نادوستانه و بسیاربسیار بد که به من زدند، مجبور شدم یک سال خارج از ایران زندگی کنم. آن حرفها این بود به عنوان اینکه در FIFA و AFC کار میکردم به من میگفتند ایشان در ایران نفوذی آنهاست و برخورد خیلی بدی با من شد. این در حالی است همان موقع که آنجا بودم کمکها و کارهایی که برای ایران انجام دادم، مکتوب است و هیچوقت هم آن اتهاماتی که به من زدند ثابت نشد. بعد از استعفای من و اتفاقاتی که افتاد و فوتبال ایران را تعلیق کردند از فیفا به من زنگ زدند که شما به همراه آقای صفاییفراهانی و آقای دکتر غفاری باید کمیتهای را تشکیل دهید و بههرحال، مشکل فوتبال ایران را حل کنید. من از آنها عذرخواهی کردم و قبول نکردم. بعد از درخواست فیفا، آقای علیآبادی که در آن دوران رئیس سازمان تربیتبدنی بود به من زنگ زد و به من گفت شما قبول کن و ما از شما میخواهیم این را قبول کنید. من بلافاصله به ایشان گفتم من ایران را دوست دارم و برای مملکتم هر کاری که بتوانم انجام میدهم حالا که شما از بنده خواستید، با کمال میل میپذیرم. اما آقای علیآبادی به من گفتند اگر میشود از آقای صفاییفراهانی خواهش کنید در این کمیته نباشند و من هم به آقای علیآبادی گفتم دلیل این درخواست را به من بگویید چون اگر من این حرف را به آقای صفایی بگویم، ایشان میگوید به چه دلیل من نباید باشم. بههرحال، من خودم قانع نشدم البته به آقای صفاییفراهانی گفتم سازمان چه نظری دارد. در آن اساسنامه، ما یک چارچوبی داشتیم و آن چارچوب با خودنویس نوشته شده بود که اینها را ما نمیتوانستیم تغییر دهیم. یکسری نقطهچین در آن اساسنامه استاندارد بود که ما میتوانستیم به این نقطهچینها عدد دهیم اما این عددها، کلمات و تغییراتی که میتوانستیم بدهیم را باید براساس یک آییننامه، یک چارچوب و یک منطق و اصولی مینوشتیم. ما زمانی که اساسنامه را نوشتیم من با شبکههای مختلف صداوسیما درباره این موضوع مفصل صحبت کردم. دست ما زیاد باز نبود که هر کاری دلمان میخواهد در اساسنامه انجام دهیم و به همین دلیل ١٦ ماه طول کشید درصورتیکه برای افغانستان یک هفته نوشتم. برای بنگلادش با اینکه آنجا هم مشکلاتی داشت یکماهه نوشتم یا جاهای دیگر حدودا تا یک ماه کار میبرد.
درحالحاضر اساسنامه فعلی فدراسیون فوتبال را چگونه ارزیابی میکنید؟
اساسنامهها هر سال باید دیده و هر چند سال یکبار هم باید روی آن تجدیدنظر شود و اصلاحاتی به آن میخورد و نمیشود یک اساسنامه را برای همیشه نگه داشت. الان به من بگویید این اساسنامه مورد تأیید شما هست، من میگویم نه. بهخاطر اینکه ما اساسنامه را حدود ٩ سال پیش با آن استانداردهای آن موقع نوشتیم ولی الان خیلی چیزها فرق کرده است. ما متأسفانه اساسنامههایمان توسط آدمهایی که ممکن است حقوق بدانند نوشته میشود. ولی حقوق ورزشی و نوشتن اساسنامه چارچوبهای خاصی میخواهد حتما هم نیاز به دانستن حقوق ندارد. چون من خودم عضو کمیته تغییر اساسنامه AFC هم بودم الان هم به من بگویند اساسنامه AFC را قبول دارید، میگویم نه. این اساسنامهها باید مطابق مسائل روز تغییر کند.
چه ارزیابیای از انتخابات اسفندماه فدراسیون فوتبال دارید؟
من به روشی که الان شروع کردهاند و به دخالتهایی که میشود، زیاد خوشبین نیستم. این بستری که الان فراهم شده، بستر مناسبی برای انتخابات نیست. حتی بهنظرم میرسد انتخابات مشکلات خاص خودش را خواهد داشت، چون من از الان دخالتها را دارم میبینم و این دخالتها مشکلات فوتبال را بیشتر خواهد کرد. از آن طرف، وزارتخانه خیزهایی که برداشته و کارهایی که کرده، نشان میدهد نمیتواند بهسادگی بنشیند و نگاه کند و انتخابات انجام شود. من نشانههای خوبی نمیبینم و برای برگزاری انتخابات نگران هستم.
بهنظر شما، رئیس جدید فدراسیون فوتبال باید چه کارهایی را در اولویت برنامههای خودش قرار دهد؟
اولین چیزی که میتواند به عنوان اصلیترین کار باشد، این است این انتخابات را بگذارند براساس اساسنامه باشد و تا آنجایی که امکان دارد قاعده بازی را برهم نزنند. تکنوکراتهای فوتبال باید بیایند بشوند، مغز متفکر کارها بهطور کلی راهبرد بگذارند برنامه استراتژیک تدوین کنند و بتوانند در عرض سه ماهی راهبرد درست برای چهار سال هرکسی میخواهد کار کند طراحی کنند. حتی اعضای مجمع یا هیأترئیسه میتوانند آدمهای سیاسی باشند ولی از بدنه کارشناسی و تکنوکراتها باید استفاده و آنها باید فوتبال را اداره کنند همینطور که زمان آقای صفاییفراهانی اتفاق افتاد. من اعتقاد ندارم به اینکه کسی فوتبالیست ملی بوده بیاید و بتواند حتما فوتبال را اداره کند. من میگویم یک مدیر خوب در فوتبال بیاید که بتواند از تکنوکراتها خوب استفاده کند. همانطور که در دنیا این کار را انجام میدهند. اگر الان شما به فوتبال در سطح بالا نگاه کنید ٨٠ درصد مسائلش سیاسی هست، یک آدمی باید باشد که کارهای سیاسی را بتواند حل کند.
درباره انتخابات فیفا و رأی ایران اختلافاتی بین علی کفاشیان و وزارت ورزش و جوانان وجود دارد، فکر میکنید علی کفاشیان باید با وزارت ورزش مشورت کند یا نه و اینکه چه تصمیمی باید گرفته شود؟
قطعا باید با وزارت ورزش صحبت کند، ولی حرف آخر را باید فدراسیون فوتبال بزند. وزارت ورزش و جوانان باید پشت فدراسیون فوتبال باشد، ولی باید فرمان دست فدراسیون فوتبال باشد و اگر این اتفاق نیفتد ما مشکل پیدا میکنیم.
یکی از این چالشها در دوره مدیریت شما و آقای صفاییفراهانی بازی دوستانه با آمریکا در خاک این کشور بود، برای برگزاری آن بازی با چه مشکلاتی روبهرو بودید؟
همانطور که شما بیان کردید در زمان بازی با آمریکا ما دچار چالش خیلی سنگینی بودیم. طوری که روزنامههای مخالف شروع کردند به نوشتن مطالبی که اثر هم گذاشته بود و قرار نبود تیم برای بازی دوستانه با آمریکا به این کشور برود. من در ماه جولای از طرف فدراسیون فوتبال به آمریکا رفته بودم و همه صحبتهای اولیه را انجام داده بودیم و همه قراردادها را آماده کرده بودیم، همهچیز آماده بود. اما در ماه ژانویه تقریبا شش ماه بعد که قرار بود بازی انجام شود یک هفته قبل از بازی مشاهده کردیم که نامههایی آمده است که تیم نباید به آمریکا برود. من همان موقع دیدم آقای صفاییفراهانی من را صدا کرد در فدراسیون و گفت که اگر میشود زنگ بزن و بگو که ما به علت مسائل داخلی نمیتوانیم شرکت کنیم که همان موقع من به ایشان گفتم اگر ما نرویم مشکلات خیلی زیادی خواهیم داشت و باید جریمه بدهیم. ایشان هم رفت و واقعا کار بزرگی را انجام داد و مشکل را در سطوح بالا حل کرد. چون دیگر حل این مشکل از دست ورزش خارج شده بود و ایشان بود که توانست کار را انجام بدهد و بعد از آن بود که تیم به راحتی به آمریکا رفت، بازی دوستانه را انجام داد و آمد.
یکی از انتقادهایی که به دوران آقای صفاییفراهانی میشود به برکناری تومیسلاو ایویچ از هدایت تیم ملی قبل از جامجهانی ١٩٩٨ برمیگردد. چه روندی درآن روزها بود که این اتفاق افتاد، آیا برکناری ایویچ از دست فدراسیون فوتبال خارج بود؟
این مطلبی که شما میگویید بههرحال اتفاق افتاد و اتفاق نادری هم بود. آن زمان اوایل حضور آقای صفاییفراهانی در فدراسیون فوتبال بود و شرایطی بهوجود آمد که فدراسیون تصمیم به این کار گرفت. من و خود آقای صفاییفراهانی و تیمی که روی این مسئله حساس بودیم هم به این نتیجه رسیدیم که شما گفتید. در این کار یکسری مسائلی به وجود آمد که اگر اجازه بدهید جزئیات آن را مطرح نکنم چون قشنگ نیست. ولی قبول دارم که اتفاق مثبتی نبود و دلیل آن هم بازیای بود که ما در ایتالیا مقابل رم انجام داده بودیم. به طور کلی مطلبی که شما مطرح کردید را من هم قبول دارم که اخراج ایویچ به عنوان یک ضعف برای فدراسیون ما بود که آن اتفاق نباید میافتاد.
در زمان شما مربیان بزرگی مانند ایویچ و بلاژویچ در تیم ملی حضور داشتند که با فدراسیون مشکلی نداشتند. درمورد مشکلاتی که برخی اعضای فدراسیون فوتبال با کارلوس کیروش، سرمربی تیم ملی دارند، فکر میکنید چه تصمیمی باید گرفته شود تا این مشکلات پیش نیاید؟
ما ویرا را آوردیم که خیلی موردپسند همه مردم بود، ولی رفتارهای او از نظر کارشناسان ما درست نبود. در آن زمان کارشناسان را جمع کردیم و براساس نظر کارشناسان، ایشان را برکنار کردیم و آقای ایویچ آمد. ولی اجازه بدهید یک اشاره به سؤالی که درباره ایویچ کردید هم بکنم؛ اما آن را باز نکنم.ای کاش ما درباره ایویچ هم همین کار را میکردیم؛ ولی یک مقدار روی آقای ایویچ عجله کردیم، اما روی آقای ویرا درست عمل کردیم یعنی کمیتهای تشکیل شد و آن کمیته با استدلال کارشناسان و حمایت آقای صفاییفراهانی، آقای ویرا را برکنار کرد. ما هم گفتیم به نظر کارشناسان احترام بگذاریم.
179/