فلان نهاد در بهمان کارِ سازمان بیسار دخالت نکند!
احسان ابراهيمي 22 آبان 94 ساعت 10:02 صبح در پارک قدم میزدم و با پوتین صحبت میکردم که دیدم حجتا… ایوبی کنار خیابان روی جدول نشسته و بستنی میخورد. با اشاره سر سلام و علیکی کردیم و از او خواستم بماند. تلفنم که با پوتین تمام شد، به ایوبی گفتم: «حجت جان! خبر داری که …
احسان ابراهيمي
22 آبان 94
ساعت 10:02 صبح
در پارک قدم میزدم و با پوتین صحبت میکردم که دیدم حجتا… ایوبی کنار خیابان روی جدول نشسته و بستنی میخورد. با اشاره سر سلام و علیکی کردیم و از او خواستم بماند. تلفنم که با پوتین تمام شد، به ایوبی گفتم: «حجت جان! خبر داری که بعد از بلایی که سرِ «رستاخیز» اومد، دیگه فیلمسازها رغبت نمیکنن سراغ فیلمهای مذهبی برن؟» خنده تلخی زد و گفت: «این روزا فیلمسازها جرأت نمیکنن کلا سراغ هیچ سوژهای برن. از هر صنفی فیلم بسازن، اون صنف بهش برمیخوره. اهل هر شهری که باشه، اهالی اون شهر بهشون برمیخوره. نقش منفی توی هر طیف سنی که باشه، اون طیف سنی بهشون برمیخوره. نقش منفی چپ دست باشه، چپ دستها بهشون برمیخوره. راست دست باشه، راست دستها بهشون برمیخوره.» گفتم: «صداوسیما وظیفه داره در این مواقع فرهنگسازی درستی انجام بده.» باز هم خندید و گفت: «اتفاقا صداوسیما همین کار رو هم میکنه. هر گوشهای از مملکت یه نفر بلند شه به یه هنرمندی اعتراض کنه، صداوسیما بلافاصله میگه حق با شماست. اصلا این هنرمند غلط کرده اومده کار هنری میکنه! بیجا کرده که نفس میکشه! میدم همین امروز پدرشو دربيارن!» گفتم: «حالا نه که خود شما هم خیلی پای فیلمهاتون وایمیستید تا یه عده میریزن توی خیابون یا چهارتا مصاحبه میکنن، شما فیلماتون رو توقیف نمیکنید!» گفت: «وقتی دوتا قوه نامه میزنن که یه فیلمی باید توقیف بشه، من چی کار میتونم بکنم؟» خندیدم و گفتم: «میفهمم چی میگی. اخیرا منم با همچین چیزی مواجه شدم. یه سخنرانی میکنم، بعد یه سری ازم ایراد میگیرن که چرا توی مسائلی که مربوط به قوه مجریه نیست دخالت میکنم، اون وقت خودشون در مورد برجام نظر میدن.» ایوبی کمی سرش را خاراند و گفت: «میفهمم که به دلیل خطوط قرمز نمیتونید واضح صحبت کنید. ولی دیگه خدایی هیچی نفهمیدم!» کمی فکر کردم و گفتم: «ببین… بذار اینطوری بهت بگم: برخی سازمانها و نهادها به ما ایراد میگیرن که چرا درباره فلان موضوع صحبت کردیم. ولی خودشون در همون سخنرانی بهمان موضوع رو که ربطی به بیسار نهاد خاص نداره یارو میکنن.» گفت: «خب داره یه چیزایی دستگیرم میشه. ولی هنوز اونطوری که باید و شاید متوجه نشدم.» گفتم: «ببین! فکر کن مثلا محمود گودرزی…» پرید توی حرفم و گفت: «محمود احمدینژاد.» گفتم: «نه بابا گودرزی!» پرسید: «گودرزی دیگه کیه؟» گفتم: «بابا وزیر ورزش دیگه.» پرسید: «وزیر ورزش مگه علیآبادی نیست؟!» گفتم: «اوه اوه! خیلی فشار روت زیاده ها. نه محمود گودرزی وزیر ورزشه. البته عملکردش تقریبا شبیه همون قبليه… حالا میگفتم، فکر کن وزیر ورزش بیاد به شما بگه چرا در مورد ورزش نظر میدی، بعد خودش توی همون سخنرانیش به اکران فیلم قصهها اعتراض کنه. گرفتی چی شد؟» گفت: «آهااان! الان دو زاریم افتاد.» گفتم: «بعضی از آقایون الان دارن با دولت همین کارو میکنن. تا هم بهشون میگیم (اگر روزی بالای چشمتان ابرو باشد، کار سخت میشود)، بهشون برمیخوره.»
وقایعنگار 22 آبان 94:
1. سرنوشت «رستاخیز»، کارگردانان مذهبیساز را بیانگیزه کرده است.
2. معاونت سینمایی وزارت ارشاد: «وقتی دو قوه نامه میزنند که فیلمی توقیف شود ما چه کار میتوانیم بکنیم؟»
179/