بانمکهایی که میخواهند دیده شوند
الناز محمدی| اگر موج گرفتن عکسهای سلفی بین کاربران ایرانی و خارجی بویی از واقعیت داشت و تصویرهای واقعی آدمها، اینبار یک نرمافزار به نام «دابسمش» (تصویر گذاری روی صدا)، نوع گرفتن سلفی و البته سلفیهای ویدیویی را عوض کرده است؛ نرمافزاری که کاربران در چند ثانیه آن را روی تلفنهای همراهشان نصب میکنند و …
الناز محمدی| اگر موج گرفتن عکسهای سلفی بین کاربران ایرانی و خارجی بویی از واقعیت داشت و تصویرهای واقعی آدمها، اینبار یک نرمافزار به نام «دابسمش» (تصویر گذاری روی صدا)، نوع گرفتن سلفی و البته سلفیهای ویدیویی را عوض کرده است؛ نرمافزاری که کاربران در چند ثانیه آن را روی تلفنهای همراهشان نصب میکنند و بعد میتوانند از خودشان ویدیو بگیرند، صدای افراد مختلف را روی آن میکس و به جای گوینده لبخوانی کنند.
تا اینجای کار همه چیز عادی است؛ میلیونها ویدیویی که در ماههای گذشته در کشورهای مختلف ساخته شده و در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شده، نشاندهنده این عادی بودن است اما این بار هم ایرانیها هم پیشتاز شدهاند، هم دچار تب فراوان برای ساختن دابسمشها. این بار هم تعداد زیادی صفحه در اینستاگرام و فیسبوک توسط ایرانیها ایجاد شده و در آن روزانه تعداد زیادی ویدیوی دابسمش که توسط کاربران ساخته شده به اشتراک گذاشته میشود. بین ویدیوها مسابقه برگزار میشود، برنده معلوم و حتی جایزهای هم برای فرد برگزیده انتخاب میشود. حالا و اینطور که پیداست ایرانیها جزو بیشترین سازندگان دابسمشها در جهاناند و تب آن روز به روز بین آنها درحال بیشتر شدن است.
دابسمش چیست
دابسمش (dubsmash) نام اپلیکیشنی برای گوشیهای همراه با سیستم عامل IOS و اندروید است که کاربران با استفاده از آن میتوانند تصویر خود را روی صدای دیگران بگذارند. مثلا کاربران میتوانند دیالوگی را از یک فیلم سینمایی یا بخشی از یک ترانه انتخاب کنند و با آن لب بزنند. بعضی از این صداها قبلا توسط دیگر کاربران آپلود شده و کاربران میتوانند از این صداها استفاده کنند و اگر هم خواستند از صدای کسی استفاده کنند که در آرشیو موجود نیست، میتوانند خودشان فایل صوتی را آپلود کنند.
سال گذشته بود که کاربران اینترنتی با نرمافزار دابسمش آشنا شدند. وقتی ٣ برنامهنویس آلمانی با
نام های «دورپل»، «کرنگ» و «تاسچیک» تصمیم گرفتند نرمافزاری را بسازند که چندی بعد بهعنوان وسیلهای برای زنده کردن هنر لب زدن، آن هم برای عموم مردم با هر سلیقهای شناخته شد.
نرمافزار دابسمش (تصویر گذاری روی صدا) مجموعهای از نماهنگهای صوتی با کلام بسیار کوتاه را در بیش از ٤٠ دستهبندی گوناگون ازجمله موسیقی، گفتار متن فیلمها، پویانماییهای مشهور، سخنرانیها و … در اختیار کاربر قرار میدهد تا با هر طریقی که میخواهد روی آن لب بزند. یک دابسمش حداقل یک و حداکثر ١٠ ثانیه زمان دارد و همین موضوع هم باعث شده است که هر روز به طرفداران این نرمافزار اضافه شود و حتی تعدادی از دابسمشهای چند ثانیهای را در کنار هم قرار دهند و بهعنوان برترین دابسمشها در شبکههای اجتماعی مختلف و به ویژه تلگرام و اینستاگرام همخوان کنند.
تا قبل از سال ٢٠١٤ که این نرمافزار وجود نداشت، این کار به افرادی محدود میشد که تا حدی از صدا و تصویر سر درمیآوردند اما با ورود این اپلیکیشن، میلیونها نفر در جهان آن را نصب کردند و دوبلور تصویری شدند.
براساس آمار سایت دابسمش (تصویر گذاری روی صدا)، تاکنون ٧٥میلیون نفر از ١٩٢ کشور جهان این نرمافزار را نصب کردهاند. پروسه کار کردن با دابسمش به سادگی چند کلیک است و به همین دلیل در کمتر از چند ماه تعداد زیادی از دوستداران شبکههای اجتماعی به جمع هواداران این نرمافزار همراه اضافه شدهاند. یکی از ویژگیهای این نرمافزار این است که در آن حتما باید سن را بالای ١٥سال و قبل از سال ٢٠٠١ وارد کرد تا نرمافزار اجازه ورود و دانلود بدهد.
دابسمشهای ایرانی؛ از مردم عادی تا افراد مشهور
در حال حاضر و با توجه به اینکه تا به حال ٧٥میلیون بار نرم افزار دابسمش در تلفنهای همراه نصب
شده است، این احتمال وجود دارد که تعداد ایرانیهای فعال در آن مانند شبکههای اجتماعی تلگرام و … زیاد باشد. یکی از نشانههای این موضوع تعداد زیادی صفحه با نام دابسمشهای ایرانی در فیسبوک و اینستاگرام است که روزبهروز تعداد دنبالکنندگان آن اضافه میشود؛ هر کدام از این صفحهها از ١٥٠ تا ٣٥٠هزار نفر دنبالکننده دارند و اینها همه درحالی است که صفحه اصلی مربوط به نرمافزار در دابسمش در جهان حدود ٦٥٠هزار دنبالکننده دارد.
اما در ماههای گذشته و با استقبال زیاد کاربران ایرانی از دابسمشها، اینطور که پیداست تب ساختن ویدیوهای دابسمش به افراد مشهور مانند بازیگران ایرانی هم رسیده است. شاید «حمید فرخنژاد»، بازیگر را بتوان یکی از نخستین سلبریتیهایی دانست که دابسمشی را به همراه پسرش ساخت و به اشتراک گذاشت و استقبال زیادی هم از آن شد. بعد از او «رامبد جوان» و «سجاد صفاریان» در دابسمشی بخشی از دیالوگهای بین رامبد جوان و جنابخان در برنامه خندوانه را اجرا کردند. بعد از آنها هم «بهنوش بختیاری» در صفحه اینستاگرامش که بسیار هم پرمخاطب است، دابسمشی را با لب زدن قسمتی از دیالوگ یکی از بازیگران فرندز به اشتراک گذاشت. اخیرا هم دابسمشهای ساخته شده توسط «رضا یزدانی»، «فاطمه معتمدآریا» و یکی از کارگردانان معروف سینما در میان کاربران ایرانی فضای مجازی بسیار پربیننده شده است. «فاطمه معتمدآریا» و این کارگردان در این ویدیو قسمتی از دیالوگ فیلم «قیصر» را لب میزنند و معتمدآریا در آن خود را شبیه یکی از بازیگران مرد این فیلم کرده است. ساخت دابسمشها در میان ستارههای سینما، موسیقی و ورزش جهان هم طرفدار زیادی داشته و در صفحههای شبکههای اجتماعی آنها در چند ماه گذشته منتشر شده است.
ابتذال یا یک سرگرمی عادی
تعداد دابسمشهای ایرانی در چند ماه گذشته آنقدر زیاد شده که شاید بتوان آن را یکی از اصلیترین سرگرمیهای فضای مجازی درحال حاضر دانست. حالا کمتر جمعی را میتوان پیدا کرد که وقتی دور هم جمعاند، گوشیهای همراهشان را بین هم رد و بدل نکنند، آخرین دابسمشهای ساخته شده را به هم نشان ندهند و از خنده ریسه نروند.
اما موضوع همینجاست؛ همین خندهها. خندههایی که بعد از دیدن ویدیوهایی سر داده میشود که در بیشتر آنها دیالوگهای واقعی آدمهایی که با آنها در صداوسیما مصاحبه شده یا آهنگهای خوانندگان مختلف لب زده میشود. حالا همین موضوع هم هست که باعث شده در میان طرفداران و مخالفان دابسمشها بحثهایی ایجاد شود؛ طرافدارانی که میگویند ساختن این ویدیوها و شاد شدن برای چند لحظه نهتنها اشکالی ندارد بلکه خوب هم هست و مخالفانی که میگویند فعالیت زیاد ایرانیها برای ساخت دابسمشها و خندیدن به آنها، نوعی پایین آمدن سلیقه سرگرمی آنها یا نوعی ابتذال است.
«زهرا» یکی از موافقان دابسمشهاست. او به «شهروند» میگوید دابسمشها نوعی تفریح برای مردمند و خندیدن به آنها اشکالی ندارد: «مردم در فضای مجازی دنبال هرچه میخواهند میگردند؛ آموزش، خرید، دوستیابی و … و طبیعی است که بخش تفریحشان را هم همین فضای مجازی پر کند. به نظر من استقبال زیاد مردم از دابسمشها نشان میدهد که ما در مدیریت تفریح و سرگرمی مشکل داریم و این به همه موضوعات برمیگردد و بنابراین نمیتوان به آنها خرده گرفت. الان دابسمش آمده و بعدا ممکن است چیز دیگری بیاید. کلا ایرانیها از ادا درآوردن و خندیدن به یکسری مسائل خوششان میآید. الان هرکس در خانه خودش تولید محتوای خندهدار میکند و برای بقیه میفرستد. این چه اشکالی دارد؟ اینطوری هم خودش شاد میشود هم چند نفر دیگر را شاد میکند. اولش فکر میکردم که این ویدیوها برای قشر خاصی است ولی بعدا دیدیم که از همه قشر حتی بین آدمهای معروف، دابسمش درست کردهاند و این به هیچ وجه بد نیست.»
«آرش»، ٤٤ ساله یکی دیگر از طرفداران دابسمشهای ایرانی است. او میگوید اینکه هر کس میتواند خودش را جای هر شخصیتی قرار دهد، خودش نوعی هنر است: «این موضوع از قشری از مردم شروع شده و الان جای خودش را بین انواع قشرها باز کرده است، بهطوری که میبینیم آدمهای معروف هم این کار را میکنند. بخشی از موضوع هم طنزپردازی عجیب ایرانیهاست. باید ببینیم آیا این همه آدم بامزه فقط در ایران داریم یا نه یا به خاطر بسته بودن شرایط اجتماعی ایران است که این همه زیاد است و … یا خیر. به هرحال من این موضوع را ابتذال نمیدانم. جامعه به یکسری سرگرمیهای اینطوری نیاز دارد. اصلا فرض کنیم که ابتذال هم باشد، چه اشکالی دارد؟ نمیشود که همه آدمها شسته و رُفته باشند. کسانی دوست دارند به این شکل سرگرم باشند و شرایط روحی، شخصیتی و تربیتی آدمها متفاوت است. به نظر من دابسمش عرصهای است که جا را برای خلاقیت خیلیها ایجاد کرده است. ما حالا میبینیم که فرهیختهترینها هم برای یک لحظه شاد میشوند. معلوم است که عدهای از سازندگان دابسمشها تحصیلکرده و …اند و قشر متوسط بین آنها زیاد است.»
«نیما» ٣١ ساله هم که خودش تا به حال چند ویدیوی دابسمش ساخته و به اشتراک گذاشته میگوید که ساختن دابسمشها نشانه نوعی ظرافت در بین آدمهاست: «این موضوع همیشه هم کارکرد ابتذالگونه ندارد؛ بعضی وقتها ایرانیها توسط آن پیام میرسانند یا اعتراض میکنند، مثلا به داعش. من معتقدم این هم مثل موضوعات دیگر فضای مجازی تب دارد و بعد از مدتی تب آن میخوابد. من خودم از سر کنجکاوی سراغ آن رفتم و دو تا ساختم و از نظرم جالب بود.»
مخالفان دابسمشها اما بیشتر از اینها در مخالفتشان با این ویدیوها سرسخت هستند. آنها میگویند که دابسمشها جز ابتذال و وقت تلف کنی، چیز دیگری ندارد. «شهرزاد»، ٣٣ ساله و کارشناس ارشد ارتباطات یکی از آنهاست. او میگوید از نظرش دابسمشها ابتذال محض و نشانه سطحی شدن جامعهاند: «همین فراگیر شدن این موضوع در گروههای مختلف جامعه حتی در میان نخبهها و هنرمندان، نشان میدهد که این ابتذال در چه سطوحی پیش میرود و نفوذ کرده است. اولش من فکر میکردم که نوعی ماجرا است که مدتی هست و به تدریج جامعه متوجه جریان ابتذال میشود و کمرنگ میشود اما روزبهروز پررنگتر میشود. موضوع دیگر این است که رسانهها همیشه در گذشته و شکل تاریخیشان این بوده است که باید کار آگاهیبخشی داشته باشند و در خدمت ارتقای فرهنگ باشند. اینکه رسانهها در خدمت چنین موضوعی مانند ساخت دابسمشها قرار گرفتهاند، نشانه تنزل کارکرد رسانه است. این ویدیوها موضوعی را به مردم اضافه نمیکنند، تنها کارکرد سرگرمی و … دارد و کمکی به ارتقای آگاهیبخشی و اطلاعرسانی نمیکند. از طرف دیگر این فضا باعث یکدست شدن جامعه میشود. شاید قبل از این عدهای بودند که این رفتارها را درست نمیدانستند و جلف تلقی میشد و آدمها حس میکردند که این جزو رفتارهای چیپ جامعه است. الان در میان مردم گسترده شده است.»
«مریم» هم یکی دیگر از مخالفان سرسخت دابسمشهاست: «به نظرم این یک آسیب اجتماعی مهم است و نشانه نازل شدن سلیقه آدمهاست. فکر میکنم این دابسمش در جامعه ما اینطوری است و در جاهای دیگر اینطوری نیست. ما همانطور که از تلگرام بلد نیستیم استفاده کنیم و از هرچیزی غیرمفیدترین استفاده را کنیم، دابسمش هم همینطور است. این ایراد به مسئولان هم وارد است که چون در جاهای دولتی و رسانه ملی هیچ اتفاق متفکرانه و قابل تاملی نمیافتد، این سرگرمیها کشیده میشود به فضای مجازی و به بدترین شکل از آن استفاده میشود. بدتر از آن این است که چهرههای سرشناس وارد آن میشوند. این الگوها به جای اینکه پیشروی اتفاقی مانند باب کردن کتابخوانی یا جریانات اجتماعی باشند، دابسمشها را تبلیغ میکنند. در مملکتی که تیراژ کتاب گاهی ٥٠٠تا است، شما ببینید که هر روز چه تعداد از این ویدیوها ساخته و آپلود میشود؟ این ویدیوها فقط وقت تلفکنی است.»
دابسمشها و یک تحلیل اجتماعی
با استقبال زیاد ایرانیها از ساخت دابسمشها و به اشتراک گذاشتن آنها حالا جامعهشناسان هم درحال تحلیل این موضوعاند؛ کسانی مانند «سعید معیدفر» جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران که میگویند این موضوع نیاز به تحلیلهای جامعهشناسی دارد. او در گفتوگو با «شهروند» میگوید: «قضاوت کردن در اینباره دشوار است. ممکن است نیازهای متفاوتی در اینباره وجود داشته باشد. هر گروهی متناسب با رابطهای که با این موضوع برقرار میکند، عضو آن میشود و فعالیت میکند. طبیعتا جامعه ما بهدلیل مشکلات متعددی که جوانها مانند نبود زمینههای شغلی و حرفهای و فعالیت دارند، استقبال بیشتری از نرمافزارهای با موضوع سرگرمی دارد. مثلا میبینیم که در کشورهای دیگر انواع و اقسام سرگرمیها و محافل متعدد تفریحی و حتی لودگی وجود دارد ولی در جامعه ما بهدلیل مسائلی که هست جوانان نمیتوانند گزینههای سرگرمی زیادی داشته باشند. به هرحال همیشه نمیتوان یک زندگی واقعی و جدی را طی کرد و حتی در گذشتهها هم شده که در مقاطعی از زمان، مردم از کارهای جدی فاصله میگرفتند و به انواع و اقسام شیوهها سعی میکردند تفریح کنند یا جدی نبودهاند ولی باعث نشاط و حالتهای انبساط خاطر دیگران میشدند. شاید امروز به دلیل همان خلأها این نوع حوزهها جدی گرفته میشوند و افراد خیلی به آن رغبت نشان میدهند.»
او ادامه میدهد: «انسان همیشه علاقهمند است دیده شود و بهعنوان یک موجود اجتماعی حق دیده شدن، تشویق شدن و تعامل با دیگران را دارد. این موضوعی است که موجود انسانی میتواند از طریق آن هویت پیدا کند و زندگی انسانها بدون این موضوعات خشک و بیروح میشود و آدمها احساسی برای ماندن نخواهند داشت اما ممکن است موجودات دیگری باشند که در انفراد و تجرد بتوانند زندگی کنند. موجود انسانی، یک موجود اجتماعی است و یکی از نمادهای آن داد و ستد و دیدن و دیده شدن است. فضای مجازی میتواند فرصتی باشد که آدمها از طریق آن مسائل خودشان را حل کنند یا حس بودن کنند. اینها تعاملاتی است که خوب است و نشان میدهد که جامعه زنده است و همچنان علاقه دارد که با دیگران ارتباط داشته باشد. فضای مجازی فرصت خوبی است و در چنین شرایطی فرصت برای زنده ماندن در عرصه اجتماعی است اما عرصه اجتماعی که بیشتر در آن فضای مجازی است.»
به گفته این جامعهشناس: «از طرف دیگر مردم در دنیای واقعی فکر میکنند که هوادار ندارند ولی در فضای مجازی با شرکت در برنامههایی ماند دابسمش برای خود هوادار جمع میکنند و با تعداد لایکها خوشحال میشوند و شاید یکی از دلایل مهم استقبال از دابسمش همین موضوع باشد. ما نباید فکر کنیم که در جامعه همیشه اتفاقات مثبت میافتد. گاهی اوقات ممکن است سوءاستفادههایی شود و اتفاقاتی بیفتد. تاریخ بشر پر است از جنبههای مثبت و منفی. البته این نظر هم وجود دارد که ساخت دابسمشها و صرفا خندیدن به آنها، یک امر ناهنجار است و به هرحال باید این نظر را هم تحلیل کرد. با توجه به محدودیتهایی که در فضای واقعی وجود دارد، ممکن است تراکم فعالیت در فضای مجازی ابعاد آسیبشناسانه هم داشته باشد و به همین دلیل تحلیل سطحی این موضوع کار درستی نیست.»
179/