راه‌هایی برای عملی شدن در کشورهای جهان سوم!

حمید پارسا راه اول:  ژنتیک: «بچه که بودم بابای مفنگیم مامانمو می‌گرفت زیر مشت و لگد. همیشه با خودم می‌گفتم یه روزی انتقام خودم و مامانمو ازش می‌گیرم» این جمله کلیدی خیلی از فیلم‌هاست که سرآغازی‌است بر بلای خانمانسوز. اصولاً یک عده ژنتیکی، سیگاری به دنیا می‌آیند. به جای پلی استیشن با زغال منقل باباهه …

حمید پارسا
راه اول:  ژنتیک: «بچه که بودم بابای مفنگیم مامانمو می‌گرفت زیر مشت و لگد. همیشه با خودم می‌گفتم یه روزی انتقام خودم و مامانمو ازش می‌گیرم» این جمله کلیدی خیلی از فیلم‌هاست که سرآغازی‌است بر بلای خانمانسوز. اصولاً یک عده ژنتیکی، سیگاری به دنیا می‌آیند. به جای پلی استیشن با زغال منقل باباهه بازی میکنند و چارهای جز عملی شدن ندارند. والا با این ژن‌هاشون! تو یه سری از خانواده‌ها، 90 درصد اعضای فامیل، استرالیا و سوئدند. تو فامیل ما 90درصد معتادند و تو کمپ‌های اطراف کرج روزگار می‌گذرونند!
راه دوم: سینما: تا حالا دقّت کردید تو کشورهای جهان سوم یه فیلم یا یه سریال رو چه‌جوری می‌رسونند به جشنواره و تلویزیون؟ کارگردانه میگه از ساعت چهار صبح، ضبط شروع میشه تا دوی صبح فردا. بالا غیرتاً این بازیگرها چه‌جوری دووم میارند؟ فقط خواستم بگم این سبیل زرد بعضي از عوامل سینما تو کشورهای جهان سوم به خاطر حنا نیست. دود رفته وسطش!
راه سوم : درس: در کشورهای جهان سوم بعضی دانشجویان برای شب بیداری و فهم بهتر مطالب درسی از ریتالین استفاده می‌کنند، در حد تخمه کدو. بعد از یه مدت هم که می‌بینند این چیزها فاز نمیده فازشون رو عوض می‌کنند. بعدها پزشک هم که شدند، مطب می زنند اما بعد می‌بینند این چیزها کلاً فاز نمی‌ده!
راه چهارم: رفاقت: مواد مورد نیاز برای عملی شدن رفاقتی عبارت‌است از یک بسته زغال درجه یک لیمو از سوپری محل، ابزارآلات فِس فِس یا همون پایپ، یک نفر بچه ننه، یک راس رفیق نالوطی و مواد به میزان لازم! کافیه به یه آدم بچه ننه پرمدعا بگید بکش بابا فوفول تا اون آدم بی‌جنبه هم بکشه بالا و خِلاص. کارتن یخچال و زیر جوب و به قول سرهنگ علیفر باقی ماجرا!
راه پنجم: هنر: تریپ هنری به غیر از پوشیدن لباس‎های رنگی و اجق وجق، نیاز به فرستادن دود به اشکال مختلف هندسی از لب و لوچه در پارک خانه هنرمندان است. سیر تکمیلی این دود به این نحو است که دانشجویان اینگونه رشته‎ها، ترم‌های اول را با بهمن سوییسی شروع کرده، در ترم‌های بالاتر به فیلترپلاس و سرانجام با علف، پلّه پلّه همین‌جور می‌روند!
راه ششم: ضعف اعصاب: همیشه یه عده انسان خُل هستند که تعمداً عصبانی می‌شوند که فِرت و فِرت سیگار بکشند. سیگاری که پتانسیل تبدیل شدن به مواد مخدر را دارد. مورد داشتیم طرف، پرسپولیسی بوده، بعد از باخت تیم محبوبش یه پاکت سیگار، تموم می‌کرده. حالا خدا نکند درخشان سرمربی پرسپولیس باشد و تیم همش ببازد!
راه هفتم: تفریحی: بعضی‌ها هم هستند که از کوکایین به عنوان تفریح استفاده می‌کنند. البته اولش تفریحی می‌کشند بعد از یه مدت میشه تشریحی! تفریح کوکایینی بیشتر در خانواده‌های متمول دیده میشه نه خانواده ما که بابام برای تفریح، میره دستشویی، سر و صدا می‌کنه و ما هارهار می‌خندیم!
راه هشتم: درد: یه بابابزرگ داشتم دندونش درد می‌کرد، بابام هی تریاک حل می‌کرد تو نعلبکی چایی میداد به خوردش که دردش کم بشه. باباهه آنقدر زیاده روی کرد که بابابزرگه خودش شد ساقی محل. الان هم وضعش توپه. یه پاش اینجاست یه پاش پاتایا!

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا