قتل عراقچی در صحن علنی!
احسان ابراهيمي 3 خرداد 94 ساعت 11:05 صبح جلسه مجلس با ظریف و عراقچی غیرعلنی بود. خیلی استرس داشتم. خبرهای عجیبی از مجلس بیرون میآمد. گویا اینترنت را در مجلس قطع و آنتن گوشیها را هم کور کرده بودند. فضای امنیتی در مجلس حاکم بود. حالا گویا این وسط یک نفر هم اعلام کرده …
احسان ابراهيمي
3 خرداد 94
ساعت 11:05 صبح
جلسه مجلس با ظریف و عراقچی غیرعلنی بود. خیلی استرس داشتم. خبرهای عجیبی از مجلس بیرون میآمد. گویا اینترنت را در مجلس قطع و آنتن گوشیها را هم کور کرده بودند. فضای امنیتی در مجلس حاکم بود. حالا گویا این وسط یک نفر هم اعلام کرده بود سپاهان قهرمان… نه نه چیزه… ببخشید این چند وقت درگیر ماجرای تبریز بودم. منظورم این است که یک نفر هم این وسط اعلام کرده بود عراقچی را در صحن علنی به قتل رساندهاند. خیلی نگران بودم. اگر عراقچی را کشته باشند، حتما ظریف را هم دستکم عزل کردهاند! حالا چه کار باید میکردم؟ تا جلسه تمام شد خبرها روی خبرگزاری قرار گرفت که حاکی از درگیری شدید لفظی کوچکزاده با ظریف بود. با نگرانی زنگ زدم به ظریف. تا گوشی را جواب داد، گفتم: «جواد خوبی؟» با خنده گفت: «بله آقا خوبم. شما چطورین؟» گفتم: «منو ول کن! اون تو چه خبر بود؟» گفت: «غیرعلنیه نمیتونم بگم!» گفتم: «اه! لوس نشو! خبر اومده که عراقچی رو زدن. درسته؟» با تعجب گفت: «کی همچین خبری داده؟! مگه کشکه؟ یعنی چی زدن؟ معاون وزیر خارجه رو مگه میشه زد؟» گفتم: «مرد حسابی من که رئیسجمهورم با لنگ کفش بهم حمله کردن! تهدید کردن وزیر خارجه انگلیس بیاد ایران با گوجه فرهنگی میزنیمش! سفارت یک کشور که بخشی از خاک اون کشوره تسخیر کردن، برای تنبیه حتی به یک نفرشون نگفتن «بیتربیت این چه کاری بود کردی!» بعد اون وقت انتظار داری زدن معاون وزیر براشون کاری داشته باشه؟!» جواد گفت: «آقا دیگه آخه ضرب و جرح که نمیشه. مجازات داره.» گفتم: «فکر کردی! نمایندهها مصونیت دارن.» گفت: «مصونیت هم حدی داره. دیگه واسه ضرب و جرح که مصونیت نداریم.» گفتم: «اختیار داری. ببین نمایندهها بر دو نوع هستن. یا مستقل و اصلاحطلبن، که اینا رو حتی اگه از نحوه نشستنشون روی صندلی هم خوششون نیاد، میتونن زندانی کنن! یا اینکه نماینده اصولگراست، که حتی اگه من رو هم بزنن مصونیت دارن. کسی کاریشون نداره. حالا بگو ببینم چی شد؟» گفت: «هیچی بابا قانع شدن.» گفتم: «آخه میگفتن با کوچکزاده درگیری شدید لفظی داشتین.» گفت: «نه بابا عادی داشتیم حرف میزدیم. کوچکزاده چیزی توی دلش نیست ولی اخلاقش یه جوریه وقتی داره عادی و مسالمتآمیز رایزنی میکنه، همه فکر میکنن درگیری لفظی داره!»
ساعت 14:22 بعدازظهر
داشتم خبرگزاریها را چک میکردم، دیدم یکی از خبرگزاریهای اصولگرا که وابسته به یکی از نهادهای خاص است، در مصاحبه با یکی از نمایندگان (حالا اشاره به شخص خاصی نمیکنم. همان آقای MPT) گزارش جلسه امروز مجلس را داده است. در روتیتر خبر هم نوشته: «عراقچی در جلسه غیرعلنی مجلس» و بعد صحبتهای عراقچی را آورده است. زنگ زدم به علی آقای لاریجانی و گفتم: «استاد میشه بفرمایید فلسفه غیرعلنی شدن جلسه مجلس چیه؟» گفت: «اینکه خبرنگاران حضور نداشته باشن و پشت درهای بسته باشه.» گفتم: « به چه منظور؟» گفت: «به این منظور که جلسه حساسه و به مصلحت نیست که به اطلاع عموم برسه.» گفتم: «خب بعد میشه بفرمایید فلسفه مصاحبه نماینده مجلس جنابعالی با یکی از خبرگزاریها و اعلام جزییات صحبتهای عباس عراقچی چیه؟» گفت: «این کار مرسومه. بالاخره بخشی از صحبتها منتقل میشه.» گفتم: «مرد حسابی! آخه چرا هر دفعه بخشی از صحبتها به ضرر دولته منتشر میشه؟!» گفت: «اگه فکر میکنید به ضرر شماست، شما فکر میکنید که به ضرر شماست!» گفتم: «چی میگی؟! با یه زبون سادهتر بگو ما هم بفهمیم!» گفت: «هیچی دکتر. اصلا همینی که هست. به من چه؟!» گفتم: «باشه! پس منم اگه نذاشتم ظریف دیگه بیاد جلسه غیرعلنی مجلس، ناراحت نشید!»
وقایعنگار 3 خرداد 94:
1- درگیری شدید لفظی کوچکزاده با ظریف
2- انتشار جزییات جلسه غیرعلنی مجلس با ظریف و عراقچی، بلافاصله بعد از جلسه در خبرگزاری اصولگرا