قتل با انگیزه سرقت طلا
بههمریختگی وسایل خانه و نبود طلاها مهر تأییدی بر این فرضیه بود. مأموران همچنین پی بردند عامل یا عاملان جنایت، مقتول را از پیش میشناختند زیرا توانسته بودند بهراحتی وارد منزل شوند. پلیس بعد از یک ماه تحقیق به شواهدی دست یافت که ثابت میکرد همسایه مقتول و دخترش در این جنایت دخیل هستند؛ به همین دلیل مادر و فرزند بازداشت شدند. آنها که ابتدا قصد نداشتند مسئولیت جرم خود را برعهده بگیرند در بازجوییهای تخصصی به ارتکاب قتل اقرار کردند. زن ٣٧ساله به پلیس گفت: «شوهرم کارگاه تولیدی پوشاک داشت اما ورشکسته شد و ما از نظر مالی در تنگنا قرار گرفتیم؛ هرچند همسرم در تولیدی دیگری مشغولبهکار شد اما درآمدش کافی نبود، به همین دلیل تصمیم گرفتم از خانه پیرزن همسایه دزدی کنم. احتمال میدادم او پول زیادی داشته باشد و بتوانم مشکلات مالیام را حل کنم».متهم ادامه داد: «روز حادثه همراه دختر ١٨سالهام به بهانه سرزدن به پیرزن به خانه او رفتیم و به او داروی خوابآور خوراندیم. بعد از اینکه زن مسن از حال رفت من او را با استفاده از شال خفه کردم بعد همراه دخترم خانه را گشتیم و چند قطعه طلا پیدا کردیم. سپس موقع فرار از خانه شلنگ گاز را بریدیم تا پلیس تصور کند این زن بر اثر گازگرفتگی جان باخته است».زن جوان در ادامه اعترافاتش توضیح داد: «چند ساعت بعد از فرار از خانه مقتول، دخترم بهشدت بدحال شد. او از اینکه آدم کشته بودیم دچار عذاب وجدان شده بود. دخترم را به درمانگاه بردم و به او آرامبخش تزریق کردند. پس از آن در فرصتی مناسب طلاها را برای فروش بردم و تازه آن موقع بود که فهمیدم آنها فقط سه میلیون تومان میارزند و مشکلی را از من حل نمیکنند. خانوادهام همیشه به من سرکوفت میزدند که بهدلیل ولخرجی زیاد من و شوهرم، وضع ما به این روز افتاده و به همین دلیل میخواستم هرطور که شده است مشکلات مالی را حل کنم اما در واقع پیرزن را بهخاطر هیچ به قتل رساندم. شوهرم از کاری که ما انجام داده بودیم خبر نداشت و وقتی پلیس ما را دستگیر کرد واقعا شوکه شد».دختر این زن نیز در بازجوییها حرفهای مادرش را تأیید کرد و دو متهم روانه زندان شدند تا تحقیقات تکمیلی انجام شود.